مهدی پورصفا
«ژن خوب» اين روزها به بهانهاي براي حمله به حضورآقازادهها در مناصب و مديريتهاي گوناگون تبديل شده است، البته پيدايش اين موج به نظر با اهداف خاص سياسي و رقابتي درونگروهي و با مصاحبه پسر محمدرضا عارف آغاز شد، اما حالا اين موج گريبان بقيه آقازادهها را گرفته و روزي نيست كه خبر جديدي در اين باره در شبكههاي مجازي رو نشود، البته اين تبعيض هدفمند در هر كشور ديگري ميتوانست به موجي از استعفا به خصوص در ميان پدران آقازدهها تبديل شود، اما به نظر ميرسد هنوز استعفا به دليل ناكارآمدي يا سوءاستفاده از قدرت جايي در سيستم مديريتي کشورمان پيدا نكرده است. گرچه درخصوص اين طبقه جديد از مديران رانتي ميتوان دهها صفحه نوشت، اما حضور اين تعداد از مديران جوان كه اغلب با وابستگي فاميلي و نه حتي سياسي در حال اشغال كرسيهاي مديريتي هستند، از درك واقعيتي گريزناپذير در ايران خبر ميدهند.
پير شدن نخبگان مديريتي در ايران و ضرورت جايگزيني آنها مسئلهاي است كه حتي كمتوجهترين مسئولان كشوري نيز متوجه آن شدند و البته در حال رفع آن با راحتترين روش ممكن هستند.
گريزي از جوانگرايي نيست
بحث گردش نخبگان و ضرورت جانشينسازي آنها با نيروهاي جوان واقعيتي است كه صدها سال است جامعهشناسان و حتي اقتصاددانان بر آن تأكيد ميكنند. «ويلفردو پارتو» جامعهشناس و اقتصاددان ايتاليايي سده نوزدهم ميلادي اولين شخصيت علمي بود كه براي نخستين بار به بررسي اين مسئله پرداخت، البته ديدگاه وي در اين باره بيشتر بر جداسازي جامعه به دو دسته نخبگان و توده عادي متمرکز بود. با اين حال وي نيز بر اين اعتقاد بود كه بايد هر چند يك بار نخبگان قبلي با نخبگان جديد جايگزين شوند. پس از وي نيز انديشمندان گوناگوني در اين باره سخن گفتهاند، حتي در صورت ناديده گرفتن چارچوبهاي نظري تجربه مديريتي گذشته چه در ايران و چه در ساير كشورهاي دنيا به خوبي نشان داده كه جوانگرايي ميتواند خوني تازه را در رگهاي يك سيستم تزريق كند.
در اين ميانه بسياري از احزاب در رقابتهاي سياسي داد سخن از ضرورت جوانگرايي دادهاند و آن را به عنوان يك شعار و حتي حربهاي براي كوبيدن طرف مقابل استفاده كردهاند اما با اين حال زماني كه قدرت در اختيار آنان قرار گرفته عملكرد ديگري از خود نشان دادهاند.
روحاني چه گفت
در طول رقابتهاي انتخاباتي سال 96 بحث جوانگرايي يكي از مهمترين شعارهاي اصلاحطلبان و صد البته دولت مستقر به رياست حسن روحاني بود. نميتوان فراموش كرد كه روحاني در شعارهاي خود به اين نكته اشاره كرد كه بحث جوانگرايي و توجه به فعاليتهاي جوانان از مهمترين اهداف وي در انتخابات است. وي در يكي از سخنرانيهاي خود در جريان انتخابات تصريح كرد: من مجدداً قدرت ملي را به اين كشور به كمك شما جوانان بازخواهم گرداند و به افراطيگري و خودسريها پايان خواهم داد چراكه ما خواهان اجراي قانون هستيم. همچنين توجه به وضعيت اشتغال و اقتصاد جوانان نيز از مهمترين نكاتي بود كه در سخنان روحاني مطرح شد. با اين حال گذشت چند ماه از انتخابات و تلاش روحاني در اين فضا نشان ميدهد عملكرد وي نتوانسته حتي طرفداران خود را راضي كند. معرفي وزرا و همچنين برخي انتصابات وي در كابينه و پايين نيامدن متوسط سن اعضاي كابينه از مهمترين اتفاقاتي بود كه نشان داد شعار جوانگرايي روحاني به جايي نرسيده است.
زماني كه فعالان اصلاحطلب نيز صدايشان درميآيد
عباس عبدي از روزنامهنگاران اصلاحطلب در مطلبي با اشاره به اين مسئله مينويسد: نخستين ايراد مهم اين است كه سن كابينه به جاي كاهش افزايش هم داشته است. چرا كابينه جوان نشد؟ تقريباً اتفاقنظر بود كه ميانگين سن كابينه بالاست و بايد كاهش يابد. در اين مورد قول و قرارهاي زيادي هم داده شد ولي در عمل هيچ اتفاق مثبتي جز اضافه شدن يك وزير متولد دهه ١٣٦٠ رخ نداد. تازه يكي از بيشترين مخالفتها نيز با همين وزير پيشنهادي است!
اين سخنان عبدي را ميتوان در نقد سخنان سعيد حجاريان درخصوص كابينه معرفي شده حسن روحاني كه ابعاد جديدي از اين ماجرا و بحران موجود را نشان ميدهد، دانست.
وي در گفتوگويي با پايگاه خبري جماران در همين باره ميگويد: بضاعت روحاني در مقطع فعلي در همين حد است چراكه ما از اول انقلاب تا به امروز كادرسازي نكردهايم، اگر كادرسازي ميكرديم الان كابينه بهتري داشتيم. خود آقاي روحاني هم نيرويي بهتر از اين وزراي پيشنهادي نداشت، اگر داشت معرفي ميكرد. مسئله اين است كه كفگير به ته ديگ خورده است و نه كسي را باقي گذاشتهايم و نه نيرويي تربيت كردهايم، البته حجاريان در سخنان خود به اين نكته اشاره نميكند كه بخش زيادي از نيروهايي كه هماكنون در مجموعه اصلاحطلبان فعاليت ميكنند از كجا آمدهاند و چنين سخناني به معناي پاك كردن اين صورت مسئله نيست كه اصولاً در تفكر آقاي روحاني استفاده از نيروهاي جوان جايي ندارد. اين اظهارنظرها به تدريج به بدنه اصلاحطلبان نيز سرايت كرده و جواد امام از فعالان اصلاحطلب در توئيتي در همين باره مينويسد: بس كنيد! به كارگيري افراد با بيش از ٦٥ سال سن را ممنوع كنيد، تا كي ملت ميبايست شاهد حضور بازنشستگان و سالخوردگان در دولت و نهادهاي عمومي باشند. اين اعتراض جواد امام حتي به داخل شوراي شهر نيز كشيده ميشود و برخي اعضا خواستار اين ميشوند كه نجفي در انتصابات خود بحث استفاده از جوانان را نيز مدنظر داشته باشد.
شعارهايي كه در انتها به هيچ ختم شدند
كوتاه سخن اينكه گويا هزينه جوانگرايي آنچنان بالاست كه هيچ كدام از نيروهاي داخلي اصلاحطلبان و حتي دولت نيز به دنبال اين مسئله نيستند، البته اگر انصاف به خرج بدهيم دولت روحاني طي مصوبهاي استفاده از نيروهاي بالاي 55 سال را در مديريتهاي پايه دولتي ممنوع كرده است اما واقعاً كسي نميداند كه ارادهاي در دولت براي اجراي اين مصوبه وجود دارد يا بايد باز هم به انتظار نشست تا پيرمردها سمتهاي اجرايي را در دست بگيرند.
جوانگرايي راهي است كه هيچ گريزي از آن وجود ندارد. در صورت ادامه يافتن چنين سيستمي از مديران در نهايت بايد به انتظار نشست تا باز هم محصولي همانند حقوقهاي نجومي از آن بيرون بيايد. اعتماد به جوانان همان مسئلهاي بود كه توانست نظام جمهوري اسلامي ايران را از بحرانهاي سخت و تكاندهنده اوايل انقلاب عبور دهد، با اين حال سؤال اينجاست كه بانيان اصلي چنين شعارهايي نبايد به وعدههاي خود در اين باره عمل كنند؟