
فريدون حسن
اوايل دهه هفتاد وقتي دتمار كرامر، مدرس بزرگ آلماني فوتبال به ايران آمد بيشتر از آنكه مجذوب استاديوم آزادي يا بازي پرسپوليس و استقلال و حضور تماشاگران انبوه در ورزشگاه شود، مات و مبهوت فوتبال گل كوچكي شده بود كه زير پل حافظ در بعدازظهر جمعه حين گردش در تهران ديده بود.
كرامر بزرگ همان زمان صراحتاً اعلام كرد كه فوتبال را آن نوجوانان و جوانان كف خيابان بازي ميكردند، او گفت و ما متوجه نشديم كه منظورش چيست، هر چند كه ناخودآگاه همان روزها تمام بزرگان فوتبال ايران از فوتبال كف خيابان سر برميآوردند و بزرگ ميشدند.
امروز و در عصر تكنولوژي، كامپيوتر، موبايل و تبلت نميتوانيد فوتبال كوچه و خياباني ببينيد. ما توپ را از بچهها گرفتيم و موبايل دستشان داديم تا عملاً فوتبال كف خياباني منسوخ شود و فوتبال برود و در قالب مدارس فوتبال با هزار و يك حاشيه ريز و درشت و البته زشت!
اما واقعيت اين است كه فوتبال را هنوز ميتوان در كف خيابان جستوجو كرد، «ليگ پرشين»، ليگي براي كشف استعدادهاي فوتبالي بچههاي كار، همانها كه كف خيابان حضور دارند، البته اين روزها نه براي فوتبال بازي كردن كه براي به دست آوردن رزق و روزي و كار، ولي حقيقت اين است كه درياي استعداد و نبوغ هستند، فقط بايد كشف شوند.
اين روزها كف خيابان شهرها استعداد موج ميزند، نه فقط براي فوتبال كه اين نوجوانان و نونهالان براي آينده ورزش، براي آينده علم و براي آينده صنعت و فناوري جواهراتي هستند. اينكه ما تنها از بخش ورزشي آن ميگوييم و مينويسيم دليلي بر پنهان ماندن ديگر استعدادهاي آنها نيست و اينكه فقط از فوتبالشان حرف ميزنيم به اين خاطر است كه ليگ پرشين فعلاً فقط در رشته فوتبال برگزار ميشود و الا چنانچه همت بيشتري به خرج داده شود و كار بيشتري انجام شود، ميتوان اين ليگ را در واليبال، بسكتبال، كشتي، رشتههاي رزمي و ديگر ورزشها هم داشت و استعداد كشف كرد.
ميتوان پايههاي ورزش را از همين بر و بچههاي كف خيابانها محكم كرد، ميتوان حالا كه ديگر اثري از فوتبال كوچه، پسكوچههاي شهرها نيست از دل بچههاي كار در كف خيابان ستاره صيد و بازيكن تربيت كرد به شرط آنكه ديده شوند.
بچههاي لب خط، دروازهغار، قرچك، كردستان، آمل، فرحزاد، ساري، سيستان و بلوچستان، محمودآباد همه منتظر يك برنامهريزي دقيق و منسجم هستند براي ديده شدن، استعدادهاي نابي كه ميتوان از آنها خدادادها، داييها، مهدويكيا و عابدزادهها ساخت و تحويل فوتبال ايران داد؛ چرا كه فوتبال را بايد از كف خيابان آغاز كرد، ديروز به نوعي بود و امروز به نوعي ديگر، خيابان همان خيابان است فقط بچههاي كف آن عوض شدهاند و بايد رفت سراغشان بايد دستشان را گرفت و بايد سايه سرشان بود، اين نباشد كه تنها با برگزاري چند مسابقه همه چيز تمام شود كه برپايي يك دوره رقابت، مشكل خاصي را حل نميكند، آنها بايد ديده شوند بايد رويشان سرمايهگذاري كرد تا نتيجه آن را ديد و ليگ پرشين بهترين فرصت است براي ديدن آنها و صيدشان از كف خيابان، براي پرورش آنها به صورت درست، درست همان كاري كه كشورهاي صاحب عنوان در ورزش دنيا انجام ميدهند و ما از آن غافليم، يادمان نرود كه ليگ پرشين فوتبال هر چند مهم و بسيار خوب است اما اصلاً كافي نيست.
ديروز بچههاي فوتباليست كف خيابان براي بازي و تفريح ميرفتند و بعد ديده ميشدند، اما اين بچهها را بايد جمع كرد زير يك سقف و از آنها بازي گرفت، فوتبال، ورزش هنوز كف خيابان است ولي بايد براي به دست آوردنش برنامهاي بسيار دقيقتر داشت.