شيوا نوروزي
نبود نگاه يکسان به رشتههاي مختلف و تبعيض در پرداخت بودجه، پاداش و تأمين امکانات گلايههايي است که بارها و بارها از سوي ورزشکاران و مربيان زيادي به زبان آمده، اما متأسفانه نه تنها تغييري در شرايط حاکم ايجاد نشده، بلکه هرچه زمان جلوتر ميرود ميزان تبعيضها نيز افزايش پيدا ميکند.
کمبودهاي ورزش ايران به يکي، دو مورد ختم نميشود؛ کافي است نگاهي به وضعيت تيمها و رشتههاي مختلف بيندازيد و پاي درددل ورزشکاران آنها بنشينيد تا تنها با بخشي از کاستيهاي موجود آشنا شويد، کاستيهايي که به جزئي جدا نشدني از ورزش تبديل شدهاند و مدالآوران مجبورند به نوعي با آنها کنار بيايند. در روزهاي گذشته بحث تنگناهاي معيشتي کاراتهکارها و اعزامهايي که با خرج خود آنها انجام ميشود، بازتاب زيادي در رسانهها داشت. اينکه فدراسيون کاراته بودجه لازم را براي اعزام بهترين نفراتش به تورنمنتهاي بينالمللي در اختيار ندارد، موضوعي مهم است که بررسي جدياي را ميطلبد. از آنجا که فدراسيونها زير نظر وزارت ورزش هستند و بودجه خود را از اين نهاد دريافت ميکنند بايد از وزارت ورزش و مسئولانش پرسيد که براي توزيع عادلانه منابع مالي بين فدراسيونها و رشتههاي مختلف چه برنامهاي دارند؟ آيا اساساً قوانين يا اصولي براي پرداخت به موقع و بحق بودجه وجود دارد؟ البته برخوردهاي متناقض آقايان واقعيتهاي ديگري را نشان ميدهد. با اينکه مدالآوران و قهرمانان المپيک و پارالمپيک براي دريافت پاداش مصوب و وعده داده شده، چند ماه صبر کردند و در اين مدت انتقادها و اعتراضاتشان هم راه به جايي نبرد، اما يک اعتراض کوچک و هماهنگ مليپوشان فوتبال به سرعت از سوي وزارت پاسخ داده شد!
بعد از رويارويي با کرهجنوبي بود که انتشار پستي هماهنگ از سوي همه مليپوشان بازتابهاي زيادي داشت. شاگردان کرش از بيتوجهيها و عدم پرداخت پاداشها گلايه داشتند! با اين تفاوت که آنها بعد از پيروزي و تساوي، پاداشهاي وعده داده شده را دريافت کرده و تنها پاداش معوقهشان كه مربوط به صعود به جام جهاني بود را طلب داشتند. اين انتقادها و تحريم حضور در جشن قهرماني براي وزارت ورزش و جوانان کافي بود تا در کمتر از يکي، دو روز 2/5 ميليارد تومان به فدراسيون فوتبال کمک كند، مبلغي که تحت عنوان حمايت از تيم ملي و بالا بردن روحيه بازيکنان به حساب فدراسيون واريز شد. اگرچه مليپوشان پرداخت هرگونه پاداش قبل از رويارويي با سوريها را تکذيب کردند، اما باز هم نميتوان رفتار يک بام و دو هواي مسئولان را ناديده گرفت. براي موشکافي رفتارهاي متناقض توجه به برخي نکات ضروري است. کمک ميلياردي وزارت ورزش در شرايطي به دست فدراسيون رسيد که هم صعود تيم ملي به جام جهاني قطعي شد و هم فرصت زيادي براي روحيه دادن به تيم باقي نمانده بود.
در چنين شرايطي پرداخت 2/5 ميليارد به فدراسيون فوتبال به اين معناست که اعتراض مليپوشان فوتبال بلافاصله نتيجه ميدهد، اما ساير رشتهها از اين اثربخشي محروم هستند. چطور ميشود که صداي انتقاد ورزشکاران فوتبال به سرعت به گوش مسئولان ميرسد، اما قهرمانان زيادي از رشتههاي مختلف سالهاست که از بيمهريها و کاستيها مينالند و گوش شنوايي هم وجود ندارد. در اينکه تيم ملي فوتبال با رهبري کرش خوش درخشيد و صعودي قدرتمندانه و بدون دغدغه به جام جهاني را تجربه کرديم شکي نيست، منتها عملکرد ساير رشتههاي مدالآور را نبايد فراموش کرد. در بازيهاي آسيايي و المپيک رشتههاي رزمي، کشتي، وزنهبرداري و چند رشته مدالآور ديگر پرچم کشورمان را بارها به اهتزاز درآوردهاند، در حالي که در همه اين افتخارات جاي فوتبال خالي بود. بيتوجهي به مدالآوران در عملي کردن وعدهها نکته حائز اهميت ديگري است که نگاه تبعيضآميز را به حداکثر ميرساند. تدارکات در نظر گرفته شده براي فوتبال با امکانات و تدارکات کل ورزش ايران هم قابل مقايسه نيست.
درست است که براي جا نماندن از فوتبال حرفهاي بايد پا به پاي دنيا پيش برويم، اما در ساير رشتهها هم چنين شرايطي حاکم است. ضمن اينکه براي فوتبال پروازهاي اختصاصي، هتلهاي درجه يک و پاداشهاي مکفي در نظر گرفته ميشود، در حالي که ورزشکاران ساير رشتهها خواب چنين حمايتهايي را هم نميبينند؛ با هزينه شخصي اعزام ميشوند، در خيابان استراحت ميکنند و در نهايت هم دست پر به کشور باز ميگردند و آقايان با مدالهايشان پز ميدهند. فاصله طبقاتي در ورزش ايران شديدتر از گذشته شده و نياز شديدي به رعايت انصاف و عدالت بين ورزشکاران مختلف احساس ميشود.