اعلام حقوق سالانه «يك ميليارد و ۱۰۰ ميليون توماني» مدير شركت وابسته به صندوق ذخيره فرهنگيان، جديدترين سند كشف شده تحقيقات و تفحصات صورت گرفته از اختلاس بزرگي است كه پيشتر از اين دولتيها تحت عنوان معوقه از آن نام برده بودند و حتي وزير آموزش و پرورش چند روز پيش دست به انكار تخلفات صندوق ذخيره فرهنگيان زد و فساد 10 هزار ميلياردي را رد كرد.
هرچند كه ابتدا سقف اين فساد 8 هزار ميليارد تومان اعلام شد، اما در پي بر ملا شدن ابعاد جديد از اين پرونده، رقم مورد نظر به 12 هزار ميليارد تومان افزايش يافت و اكنون بار ديگر خبرها حاكي از احتمال افزايش ميزان تخلفات به بيش از 12 هزار ميليارد تومان است.
در كنار اخبار شوم لحظهاي از ابعاد جديد فساد در اين صندوق بود كه چندي پيش جناب آقاي وزير ضمن انتقاد از پرسش خبرنگاران درباره مسائل مالي فرهنگيان، دست به فراكني زد تا به گمان خود مثلاً شأن و جايگاه معلمي را فراتر از مسائل مالي توصيف كند و از آنجايي كه حمايت و تأكيد بر پرداخت به موقع حقوق و مزايا، نافي شأن معلمي و عظمت تدريس نبود، روزنامه جوان با راه اندازي پويش مردمي، در صدد بر آمد تا دغدغه و مطالبات معيشتي اين قشر فرهيخته را به اطلاع وزير محترم آموزش و پرورش برساند كه پيرو مطلب درج شده در چهارشنبه هفته گذشته، امروز بخش ديگري از مطالبات معيشتي فرهنگيان منتشر ميشود؛ شايد آقاي وزير از برج عاج وزارتخانه بخش بسيار محدودي از مشكلات فرهنگيان را ببينند و پاسخي بدهند !
** هيچ چيزي حال به همزنتر از تناقض بين گفتارها و اعمال آدمها نيست...
**سلام. از مهر بازنشسته شدم تا كنون حقوقم واريز نشده پولي كه 30 سال از حقوقمان كم ميشد، حالا هم به ما بازنمي گردد. يك عمر حق بيمه از ما كم شد، الان كه خسته و بيمار هستيم، كمترين خدمات را به ما ميدهند. الان نياز به خدمات دندانپزشكي، تهيه عينك و... داريم؛ ظلم تا كي؟ آيا اشتباه كرديم سالها عاشقانه براي مردم كار كرديم؟ كسي نيست داد ما را بستاند؟ مريم الماسي
درد دل يك معلم پيش دبستاني با سلام و عرض ادب و احترام.
مربي پيشدبستانيام. خسته شدم از بس پيامهاي شستهرفته دادم به مسئولان، ميخواهم عاميانه و خودموني بنويسم و درد دل كنم. چرا هيچ كس به فكر مربيان پيش دبستاني نيست؟ مربياني كه سالها تلاش كردند براي آموزش و پرورش. بدون حق بيمه، بدون حقوق دريافتي ثابت، بدون عيدي و پاداش، ساعت كاري ما مربيان با معلمان رسمي فقط يك ساعت تفاوت دارد، گرچه به خاطر تأخير خانواده مجبوريم گاهي اوقات تا ساعت 12:30 هم در مدرسه بمانيم، چرا ما كه در مدارس دولتي تدريس ميكنيم بايد مجبور به اجاره كلاس باشيم ؟ يك مربي روستا تا كي بايد دست مردم روستايي را كه براي نان شب خود ماندهاند و با يارانه به سر ميبرند، نگاه كند؟ تا كي بايد به خاطر اينكه كلاسش باطل نشود به خاطر دو سه دانشآموز و ماهانه حقوق دريافتي زير فقر در فقر هر روز سر كلاس حاضر شود؟ مسئول محترم بخواند.
با تشكر مربي پيشدبستاني جامانده از طرح حقالتدريسي
**در شرايطي كه حقالتدريس معلمان به بهانه نبود بودجه پرداخت نشده, پاداش بازنشستگان در هالهاي از ابهام است و هزاران مشكل لاينحل آموزش و پرورش به دليل نبود بودجه كافي! برخي عزيزان, در لابهلاي عيدي يكنواخت، چندين پاداش هم نوش جان فرمودند؛ محل اعتبار اين بذل و بخشش كجاست كه براي معلمان دست نيافتني است، خدا داند! ما «معلمان» متعلق به اين آب و خاك نيستيم!؟ به راستي بعضي هموطنترند!
برگرفته شده از يكي از انجمنهاي معلمان
**عاليجنابان زندگي معلمان به سختي ميگذرد، هنوز كه هنوزه معلم با سابقه بالاي 20 سال و مدرك بالاي علمي نتوانسته از خط فقر عبور كند. هنوز معلمان شرمنده خانوادههايشان هستند، آيا نميدانيد؟! ميدانم كه ميدانيد.
محمدرضا مرادي / فعال صنفي / سنندج
روزنامه جوان آماده دريافت و انعكاس مشكلات معلمان عزيز از سراسر كشور براي اطلاع و اقدام وزير آموزش و پرورش است؛ وزيري كه به گفته خودش قرار است حتي به سؤالهاي معيشتي معلمان هم جواب ندهد !