کد خبر: 817981
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۰
دختر جوان وقتي براي ديدار با مادرشوهر آينده‌اش قدم به خانه مرد مورد علاقه‌اش گذاشت، نمي‌دانست كه در دام سياهي گرفتار مي‌شود.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل دختر جواني وحشت‌زده به اداره پليس رفت و از مرد شيطان‌صفتي شكايت كرد. وي گفت: چند سالي است تفريح به پاركي در نزديكي خانه‌مان در شرق تهران مي‌روم. يكي از روزهاي تابستان امسال داخل پارك روي صندلي در حال مطالعه كتابي بودم كه مرد شيك‌پوشي به من نزديك شد و درباره كتابي كه مطالعه مي‌كردم، چند سؤال پرسيد. او به اين بهانه چند دقيقه با من حرف زد و مدعي شد دانشجوي يكي از دانشگاه‌هاي تهران است. مرد جوان دقايقي بعد از من خداحافظي كرد و از پارك بيرون رفت تا اينكه هفته بعد دوباره او را در پارک دیدم.

او خودش را فرامرز معرفي و به من ابراز علاقه كرد. او با چرب‌زباني خودش را به من نزديك كرد و موفق شد خيلي زود اعتماد مرا جلب كند، به طوري كه تصميم گرفتم با او ارتباط دوستانه برقرار كنم. پس از اين، ارتباط ما تلفني يا در پارك ادامه داشت و فرامرز هر روز با ابراز علاقه بيشتر خودش را به من نزديك‌تر مي‌كرد. با حرف‌هاي قشنگش در رؤيا براي خودم قصر طلايي ساخته بودم كه قرار بود به زودي فرامرز با اسب سفيدي به دنبال من بيايد و مرا به آنجا ببرد، اما وقتي مرا براي ديدن مادرش به خانه‌شان دعوت كرد، تازه فهميدم كه فرامرز نه‌تنها دانشجو نيست، بلكه همه حرف‌ها و ابراز علاقه‌هايش دروغ بوده است.

وي ادامه داد: مدتي از ارتباط ما گذشت تا اينكه به من گفت به زودي قرار است با پدر و مادرش به خواستگاري‌ام بيايد. او گفت كه مادرش دوست دارد تا قبل از خواستگاري عروسش را ببيند، به همين دليل مرا به خانه‌شان دعوت كرد. ابتدا قبول نكردم، اما فرامرز آنقدر اصرار كرد تا اينكه قبول كردم به خانه شان بروم. سرانجام ساعتي قبل در خيابان سوار خودرواش شدم تا به ديدن مادرش بروم. وقتي وارد خانه‌شان شديم، هيچ كس نبود به همين دليل به او مشكوك شدم و خواستم بيرون بيايم كه فرامرز شماره تلفني را گرفت و مدعي شد با مادرش حرف مي‌زند و گفت مادرش براي خريد ميوه بيرون رفته و الان در راه برگشت به خانه است و خواسته تا من منتظرش بمانم. پس از اين فرامرز به سراغ يخچال رفت و با يك ليوان شربت از من پذيرايي كرد. پس از خوردن شربت ناگهان حالم بد شد و بيهوش شدم تا اينكه ساعتي بعد وقتي به هوش آمدم متوجه شدم او مرا مورد آزار و اذيت قرار داده است. وي در پايان گفت: در حالي كه تمام رؤياهايم را بر باد رفته مي‌ديدم، نگاهم به قاب عكسي افتاد كه فرامرز همراه همسر و دو فرزندش گرفته بود و آن لحظه بود كه فهميدم در دام مردي شيطان‌صفت گرفتار شده‌ام كه با دروغ‌هايش مرا فريب داد و زندگي مرا سياه كرد.

با طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي آرش سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران براي بررسي و شناسايي مرد شيطان‌صفت در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
مأموران در نخستين گام متهم را كه حدود 15 سال از شاكي بزرگ‌تر بود، شناسايي و بازداشت كردند.  متهم در بازجويي به فريب و آزار و اذيت دختر جوان اعتراف كرد. وي گفت: مدتي قبل در پاركي با شاكي آشنا شدم. او دختر زيبايي بود كه پس از چند بار حرف زدن، عاشق او شدم و تصميم گرفتم با او ازدواج كنم، اما اگر او متوجه مي‌شد من زن و فرزند دارم، قبول نمي‌كرد به همين دليل او را با چرب‌زباني فريب دادم.  مدتي ارتباط ما ادامه داشت و شاكي قبول كرد با من ازدواج كند به همين دليل تصميم گرفتم ‌به بهانه ديدن مادرم او را به خانه‌ام دعوت و نقشه شيطاني‌ام را اجرا كردم تا شاكي مجبور شود با من ازدواج كند.  متهم براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي آرش سيفي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.  
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار