فرهنگ مقاومت اكنون و در جهان امروز به يكي از مكتبهاي جريانساز، آگاهيبخش و حركتآفرين تبديل شده است و ميرود تا در قالب نهضتي جهاني فراگير شود. اين فرهنگ اگرچه در تمام اديان اصيل و پاك و در ميان تمامي ملتها در اعصار و قرون مختلف به شكلهاي گوناگون جاري و ساري بوده و هست، ولي نمود عيني و تلألو آشكار آن در تفكر و انديشه درخشان شيعه و نهضت امام حسين(ع) تبلور و ريشه دارد. قرنهاست كه بيرق مقاومت، اين پرچم شرف، افتخار و شهادت در اهتزاز است و اگر امروز فرزندان و شيفتگان آن امام همام در جاي جاي اين جغرافيا با نام و ياد ايشان به پاسداري از حريم عزت، شرف و آزادگي ميپردازند از بركت و موهبت اين مكتب است.
فرهنگ و هنر مقاومت در سرزمين و تاريخ منطقه و جهان اسلام ريشههاي عميق دارد. بانگ مقابله با استعمار بيگانگان در گوش تاريخ اين مرز و بوم هماره طنينانداز است. نمود و امتداد اصيل اين فرهنگ، تاريخ و نسلهاي پيشين است.
سالهاست كه جهان اسلام با چالش و تهديد بزرگي به نام پروژه صهيونيسم روبهرو بوده و همچنان هست اگرچه با دسيسههاي مشترك غربي و صهيونيستي سر آن دارند كه با بساط داعش و گروههاي افراطي دستساز موساد و سياه اهميت اين موضوع را در پردهاي از ابهام قرار دهند اما اين چالش همچنان ادامه دارد. تنها گزينه موجود در گذشته و امروز در برابر ملتهاي منطقه و از جمله ملتهاي لبنان، سوريه، عراق، يمن، بحرين و... مقاومت است؛ مقاومت در همه ابعاد فرهنگي، اقتصادي، سياسي، امنيتي و نظامياش. ژرفا، حقيقت، اصل و گوهر مقاومت، فرهنگ است. جهاد و كار نظامي مستقيم، ايستادگي اهالي يك زمين در سرزمين خود، پايداري، صبر بر پيامدها و قرباني دادن، نمود و تجسم اين فرهنگ هستند. اگر اين فرهنگ وجود نداشت هيچ كدام از اينها وجود نداشت. همه گونههاي مقاومت تجليات فرهنگ مقاومت هستند. گوهر مقاومت از جنس فرهنگ است. مقاومت يعني تك تك خانههاي روستاها و مناطق در وسعتي به پهناي تمام جنوب لبنان، تا قلب سوريه، تا فراسوي عراق و يمن و بحرين، كشمير و... و تا قلب اروپا و امريكا و به تعبير سيدحسن نصرالله مقاومت يعني همه مساجد باقيمانده و تمام كليساهاي آباد، يعني هر درخت زيتون يعني هر جنبندهاي كه هنوز روي دوپايش راه ميرود و هر قبري كه هنوز اثري از آن باقي است، يعني هر قصيده، سروده، اشك، لبخند، زخم، قطره خون، كلمه، گلوله، آه، مشت، صبر، ايستادگي و عزمي.
جهان اسلام در شرايط فعلي در گذرگاه و پيچ خوفناكي قرار گرفته است. دستگاههاي خبري و تبليغاتي غرب مدام در حال تخريب پايگاههاي اعتقادي و احساسات پاك و صميمي مسلمانان هستند. در تلاشند تا به اشكال فريبنده و با تهاجمات گسترده و از طريق جنگهاي نرم به هويتسازيهاي جعلي و تحريف مباني و مفاهيم و دروغپراكنيهايشان بپردازند و بخش بزرگي از اين مأموريت كثيف از طريق سينما و رسانههاي مدرن صهيونيستي در حال انجام است. متأسفانه امروزه سعي ميشود تا اسلام به گروهها و تفكرات افراطي و قتل، كشتار و ويراني عبادتگاهها و صدور احكام اعدام ديگران به دليل اختلافات سياسي، مرتبط دانسته شود. اين كار جنايت در حق اسلام و خيانت از سوي كساني است كه دست به چنين كاري ميزنند. اما بيترديد، آب در هاون ميكوبند. همچنانكه اسطوره شكستناپذيري اسرائيل ديگر به داستانها پيوسته است و تنها ميتوان از آن براي سرگرم كردن كودكان استفاده كرد، دور نيست كه ملت اسلام با وحدت و انسجام جرثومههاي تفرقه و جدال را ريشه كن خواهند كرد.
سينماي مقاومت در اين وانفساي حساس و خطرناك نقش و رسالتي خطير دارد. واكنش و عصبانيت رسانههاي غربي و صهيونيستي از اين حركت درخشان بينالمللي نشان از هدفگذاري درست آن دارد. اين سينما بايد با اقتدار قدعلم كند و پرچمدار نهضت فرهنگي جهاد و مقاومت اسلامي باشد. حتي ميتواند با گامهاي پرتوان خويش بكوشد چتري براي همه آزاديخواهان و مبارزان عليه ظلم و ستم و استكبار بگسترد.
در دوران كنوني با تكيه به امكانات مدرن، افقهاي وسيعي در برابر بشريت به ويژه نخبگان، هنرمندان و انديشمندان گشوده شد. از جمله سينما، تلويزيون، تئاتر، اينترنت و وسايل ارتباطي مختلف كه شاهد آن هستيم و هريك قدرتمندانه درحال شكل دادن افكار و احساسات جوامع هستند. در اين ميان، سينماي مقاومت بايد با نگاه جدي و مؤثر به چالشهاي قرن حاضر در خدمت رسالتهاي آسماني، ارزشهاي بشري، حق، عدل، مبارزه با طاغوت، دفاع از كرامت، وجود و مقدسات امت، مقاومت در برابر مهاجمان و اشغالگران، بيداركردن ملتها و برانگيختن احساسات و نيروي حماسه در آنها باشد. اين اولين، مهمترين، بزرگترين و بشريترين كاركرد سينماي مقاومت و ادبيات و هنر است. سينماي مقاومت در جهان اسلام بايد بخشي از سلاح، تواناييها، هويت، تمدن و آيندهسازان امت باشد. اين سينما كه برآمده و جوشيده از قلب حماسهها و پايداريهاست بايد سخنگوي تاريخ اين سرزمينها باشد. سينماي مقاومت بايد آينهاي باشد تا همه شهروندان مظلوم و بيگناه، كودكان سوخته معصوم، زنان اسير و برده و در بند داعش، اسرا و اسطورهها و همه رهبران و شهدا، امام موسي صدرها، سيدعباس موسويها و شيخ راغب حربها و حاج عماد مغنيهها و تمامي شهدا در گستره اين هنر و اين سينما ديده شوند.
اميدواريم آن چنانكه طنين مقاومت پرخون و پرتوان در عصر ما انعكاس يافته سينما و هنر مقاومت نيز، طلايهدار جريانات نوين و افقهاي جديد در مبارزه و تقابل با استكبار و فرهنگهاي مهاجم عليه اسلام باشد.