شريك و رفيق، در كنار همما ديده بوديم كه گاهي مرد، زن را موجود درجه دو حساب ميكرد! امّا موجود درجه دو نداريم. هر دو مثل هم هستند، هر دو از حقوق برابري در زمينه امور زندگي ـ مگر در جاهايي كه خداي متعال بين زن و مرد فرقي گذاشته كه آن هم روي مصلحتي است و به نفع مرد و به ضرر زن هم نيست ـ برخوردارند. بايد مثل دو نفر شريك، مثل دو نفر رفيق، در خانه با هم زندگي كنند...
جابهجايي نقشها ممنوع!بعضي از مسلكهاي غلط كه مخصوص زنها هم نيست ـ مردها هم گاهي همان مسلكها را دنبال ميكنند ـ دنبال اين هستند كه بگويند: نه! بياييم اجناس اين ترازو (نقشهاي زن و مرد) را جابهجا كنيم. حالا اگر اين كار را بكنيم چه ميشود؟ جز اينكه اشتباه ميكنيد و جز اينكه بوستان به زيبايي و نيكي پرداخته شده را خراب ميكنيد؟ غير از اين، كار ديگري نميكنيد. فوايد همديگر را ميبريد، محيط خانواده را هم بياعتنا ميكنيد. زن و مرد را نسبت به هم دچار ترديد و دو دلي ميكنيد. آن محبّت و عشقي را كه مايه اصلي كار است، از دست ميدهيد.
گاهي اتفاق ميافتد مرد در خانه نقش زن را پيدا ميكند. زن حاكم مطلق ميشود و به مرد دستور ميدهد اين كار را بكن، آن كار را نكن. مرد هم دستبسته تسليم است. خب چنين مردي ديگر نميتواند تكيهگاه زن باشد. زن يك تكيهگاه خوب را دوست ميدارد. گاهي اوقات از اين طرف مرد چيزهايي را به زن تحميل ميكند؛ فرض كنيد كه تمام خريد و كار و سر و كله زدن با مراجعان با خانم است. چرا؟ چون من كار دارم، وقت ندارم. مبنا وقت نداشتن است! ميگويد بايد بروم اداره، كارها را بايد خانم انجام دهد. يعني كارهاي بيجاذبه و سنگين براي زن. البته ممكن است چند صباحي سرگرمش كند، اما كار او نيست.
مرد بايد برود كار كندقرآن ميفرمايد: « الرجال قوّامونَ علي النساء»؛يعني سرپرستي امور خانواده به عهده مرد است. مرد بايد برود كار كند. معيشتِ خانواده به عهده اوست. زن هرچه ثروت دارد مال خودش است. امّا معيشتِ خانواده بر دوش او نيست.
نه مردسالاري و نه زنسالارياينطور هم نيست كه بگوييم همه جا خانم بايد از آقا تبعيت كند؛ نخير. چنين چيزي نه در اسلام داريم و نه در شرع. « الرّجالُ قَوّامونَ علي النّساءِ» معنايش اين نيست كه زن بايستي در همه امور تابع شوهر باشد. نه! يا مثل برخي از اين اروپانديدههاي بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوييم كه زن بايستي همهكاره باشد و مرد بايد تابع باشد. نه اين هم غلط است. بالاخره دو تا شريك و دو تا رفيق هستيد. يك جا مرد كوتاه بيايد، يك جا زن كوتاه بيايد. يكي اين جا از سليقه و خواست خود بگذرد، ديگري در جاي ديگر، تا بتوانيد با يكديگر زندگي كنيد.
تفاوت طبيعي زن و مردخداي متعال طبيعت زن را ظريف قرار داده است. بعضي از انگشتها خيلي درشت و گُنده هستند و براي كندن يك سنگ از زمين خيلي خوبند، امّا اگر بخواهند يك جواهر خيلي ريز را لمس كنند، معلوم نيست بتوانند بردارند.
امّا بعضي از انگشتها ظريف و باريكند، آن سنگ را نميتوانند بردارند اما آن خرده جواهر و خرده طلا را ميتوانند از روي زمين جمع كنند. زن و مرد اين طورند. هركدام يك مسئوليتي دارند. نميشود هم گفت كداميك مسئوليتش سنگينتر است. مسئوليت هر دو سنگين است. هر دو لازم است.
حق واقعي، حق خياليحق، منشأ طبيعي دارد. حقّ واقعي آن است كه منشأ طبيعي داشته باشد. اين حقوقي كه در بعضي محافل تعريف ميشود، براساس توهّمات و خيالات است. آن حقوقي كه براي زن و مرد وجود دارد، بايد متكي باشد به طبيعت زن و مرد، به قواره و ساخت زن و مرد.
اين فمنيستهاي امروزِ دنيا كه همه جور مرد و زن در آنها هست و با ادعاي دفاع از حقوق زن وارد ميشوند، اصلاً به نظر من حقوق زن را نميشناسند. چون حق، يك امر انتزاعي نيست. حق يك منشأ طبيعي دارد.
مرد بايد ضرورتهاي زن را درك كنداز طرف مرد وظيفه اينطور است كه ضرورتهاي زن را درك كند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختيارِ مطلقالعِنان او در خانه نداند.
زن و شوهر دو نفرند، دو شريكند، دو رفيقند، هر كدام يك وُسعي از لحاظ فكري و روحي دارند.
زنِ هوشمند، مرد را اداره ميكندزن بايد ضرورتهاي مرد را درك كند و بر او فشارِ روحي و اخلاقي وارد نسازد. كاري نكند كه او در امر زندگي مستأصل شود و خداي ناكرده متوسّل به راههاي خلاف و نادرست شود. بايد او را به ايستادگي و مقاومت در ميادين زندگي تشويق كند و اگر چنانچه كار او مستلزم اين است كه مثلاً نميتواند يك مقداري به وضع خانواده رسيدگي كند، اين را مرتّب به رخ او نكشد.
زن يك وظايفي دارد كه عاقلانه بايد آن وظايف را تشخيص دهد. زنها بدانند كه اگر زني، عقل و هوشمندي به خرج دهد، مرد را اداره خواهد كرد. درست است كه مرد از لحاظ هيكل قويتر است، امّا خداي متعال طبيعت زن را طوري آفريده كه اگر زن و مرد، طبيعي و سالم باشند و زن عاقل باشد، كسي كه در ديگري بيشتر نفوذ دارد، زن است كه البته با زرنگي به خرج دادن و رندي كردن و تحكم و زورگويي نميتوان به آن رسيد. بلكه با ملايمت، استقبالِ خوب، خوشرويي، يك مقدار تحمل كردن ـ البته اندكي؛ خيلي هم لازم نيست تحمّل كند ـ كه خداي متعال در طبيعت زن، اين تحمل را قرار داده است. . . زن بايد با شوهر خود اينطور برخورد كند. . .
منبع: پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب