کد خبر: 741424
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
سرهنگ احيا محمد اميري از حضور رزمندگان خراساني در دفاع مقدس مي‌گويد
در دوران دفاع مقدس كه استان پهناور خراسان هنوز به سه استان خراسان رضوي، شمالي و جنوبي تقسيم نشده بود، مردمان باصفاي اين سامان از جاي جاي استان پهناورشان....
عليرضا محمدي

در دوران دفاع مقدس كه استان پهناور خراسان هنوز به سه استان خراسان رضوي، شمالي و جنوبي تقسيم نشده بود، مردمان باصفاي اين سامان از جاي جاي استان پهناورشان به جبهه‌هاي جنگ اعزام مي‌شدند كه اين حضور چشمگير باعث شده بود پشتيباني سه لشكر توانمند جبهه‌هاي نبرد به خراسان واگذار شود. لشكر 21 امام رضا(ع)، لشكر5 نصر و لشكر 55 ويژه شهدا، سه يگاني بودند كه نامشان از جبهه‌هاي شمالغرب گرفته تا جنوبي‌ترين نقطه مقابله با دشمن متجاوز، مي‌درخشيد و سرودي از حماسه‌آفريني رزمندگان خراساني را به نمايش مي‌گذاشت. در آستانه هفته دفاع مقدس، مروري برعملكرد رزمندگان استان خراسان در گفت و گو با سرهنگ احيا محمد اميري مديركل حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس استان خراسان شمالي را پيش رو داريد.

اولين حضور رزمندگان خراساني در جبهه‌هاي نبرد به چه زماني برمي‌گردد؟

رزمندگان خراساني قبل از شروع جنگ در غائله كردستانات حضور چشمگيري داشتند. خصوصاً بچه‌هاي خراسان شمالي چون منطقه زندگي‌شان كوهستاني است، قرابتي با جغرافياي كوهستان‌هاي كردستانات داشتند و به همين خاطر از شهر بجنورد و شهرهاي شمالي استان خراسان، رزمندگان بسياري در فرونشاندن غائله كردستان حضور يافتند. اين موضوع حتي به قبل از حضور شهيد كاوه در كردستان مربوط مي‌شود. بعد از شروع جنگ هم كه خود شهيد كاوه و خيلي از بچه‌هاي خراساني به كردستان رفتند چنانچه تيپ ويژه شهدا كه بعدها تبديل به لشكر55 ويژه شهدا شد، پشتيباني‌اش به استان خراسان داده شد و خود بچه‌هاي بجنورد در اين لشكر يك تيپ ذوالفقار داشتند و يك گردان حضرت رسول(ص) كه عمده نيروهايشان از شمال خراسان تأمين مي‌شد.

در جبهه‌هاي جنوب اولين تيپي كه بچه‌هاي خراسان تشكيل دادند 21 امام رضا(ع)‌بود. روند تشكيل اين تيپ چطور رقم خورد؟

بعد از شروع جنگ، ‌بچه‌هاي خراسان در تنگه چزابه و جبهه فكه و مناطق عملياتي فتح‌المبين حضور چشمگيري داشتند. بعد از تشكيل اولين تيپ‌هاي سپاه قبل از عمليات طريق‌القدس، تيپ 21 امام رضا(ع) جزو آن دسته از تيپ‌هايي بود كه قبل از عمليات فتح‌المبين تشكيل شدند. در اين عمليات بچه‌هاي خراساني در قالب تيپ امام رضا(ع) و به فرماندهي شهيد محمد مهدي خادم‌الشريعه حضور يافتند. حدود يك ماه بعد هم كه الي‌بيت‌المقدس شروع شد، خادم‌الشريعه در همين عمليات به شهادت رسيد و شهيد چراغچي جاي ايشان را گرفت و كار را ادامه داد. در الي بيت المقدس رزمندگان خراساني در شمال منطقه عملياتي حماسه كم نظيري خلق كردند. بعد از اين عمليات، خراسان سه تيپ ديگر به نام امام جواد(ع) و امام صادق(ع) و امام موسي كاظم(ع) را تشكيل داد و با اين يگان‌ها به رمضان ورود كرديم. بعد از رمضان هم كه لشكر 5 نصر با ادغام سه نام برده شده تشكيل شد. در جبهه‌هاي شمالغرب هم كه از خرداد 61 تيپ 155 ويژه شهدا تشكيل شده بود.

بنابراين تا اواخر سال 61 خراسان يك لشكر5 نصر و دو تيپ امام رضا(ع) و ويژه شهدا را داشت؟

تيپ امام رضا و تيپ ويژه شهدا هم در عمليات بدر تبديل به لشكر شدند. البته حضور بچه‌هاي خراساني تنها محدود به اين سه لشكر نمي‌شد. بلكه در يگان‌هاي ديگر نيز حضور داشتند. مثلاً در تيپ حر كه منحصر به كارهاي اطلاعاتي بود بچه‌هاي خراساني حضور چشمگيري داشتند و شاكله گروه توپخانه 61 محرم هم از رزمندگان خراساني تشكيل مي‌شد. در اين گروه كه استعدادش بسيار بيشتر از يك تيپ بود، 10 ‌الي 12 گردان حضور داشتند كه تنها بچه‌هاي شهر بجنورد يك گردان از اين گردان‌ها را تأمين نيرو مي‌كردند.

استان خراسان آن زمان پهناورترين استان كشورمان بود، شهرهاي متعدد اين استان در هر سه لشكر داشتند؟

تا عمليات خيبر و بدر تقريباً از همه جاي خراسان به اين سه يگان نيرو اعزام مي‌شد. اما از اين عمليات‌‌ها به بعد يك تقسيمي در اعزام رزمندگان صورت گرفت. خراسان شمالي بخشي از اعزام‌هايش به لشكر5 نصر و بخشي ديگر به لشكر ويژه شهدا بود. خراسان رضوي به لشكر 5 نصر رزمنده اعزام مي‌كرد و خراسان جنوبي هم كلاً به لشكر شهدا اعزام نيرو داشت. شهرهايي چون نيشابور و كاشمر هم به 21 امام رضا(ع) نيرو مي‌فرستادند.

خود شما در كدام يك از اين لشكرها بوديد؟

بنده در دوران جنگ در سال 61 و 62 در تيپ امام رضا(ع) بودم و سال 64 يك مقطع در لشكر ويژه شهدا بودم و از سال 65 تا 69 هم كه كلاً در همين لشكر ويژه شهدا بودم.

بنابراين در عمليات الي بيت المقدس كه به نوعي اولين حضور پررنگ رزمندگان خراساني در جنگ بود، شركت داشتيد؟

بله، بنده در اين عمليات جانشين گردان شهيد قاسمي تيپ تازه تشكيل شده 21 امام رضا(ع) بودم. البته اين تيپ در فتح‌المبين هم حضور داشت اما در الي بيت المقدس به شكل منسجم‌تري حاضر بوديم، چنانچه 18 گردان يعني استعدادي بيش از يك لشكر داشتيم. فرمانده تيپ شهيد محمد مهدي خادم‌الشريعه در همين عمليات به شهادت رسيد و پس از ايشان شهيد ولي‌الله چراغچي فرمانده تيپ شدند. تيپ امام رضا(ع)‌زير نظر قرارگاه قدس به فرماندهي سردار غلامپور بود كه نيروهاي اين قرارگاه بايد از شمال منطقه عملياتي وارد عمل مي‌شدند. يعني از منطقه دب هردان حد فاصل كرخه تا ‌جاده اهواز- خرمشهر وارد عمل مي‌شديم و دو قرارگاه ديگر به فرماندهي سردار رشيد و شهيد باقري از شرق منطقه عملياتي وارد مي‌شدند كه مانعي چون كارون داشت. دشمن به تصور اينكه رزمندگان از كارون عبور نخواهند كرد، عمده موانع و استحكاماتش را در منطقه‌اي گذاشته بود كه ما از آنجا وارد مي‌شديم. بنابراين دراين عمليات ما با دفاع سرسختانه دشمن روبه‌رو شديم تا آنجا كه اغلب رزمندگان سه گردان لشكر به فرماندهي شهيد آهني، سردار جانباز باقرزاده و سردار قاليباف آن قدر لطمه خوردند كه نيروهايشان را در يك گردان جمع كردند. گردان آقاي قاليباف كه اغلبشان شهيد يا مجروح شدند. با همه اين سختي‌ها، ما توانستيم بر دشمن فائق بياييم و به واقع عملكرد بچه‌هاي خراساني در اين عمليات چشمگير و قابل تقدير است.

اگر موافق باشيد يك مرور كلي بر عمليات‌هايي داشته باشيم كه رزمندگان خراساني در پهنه دفاع مقدس انجام دادند.

تقريباً يك ماه بعد از الي بيت المقدس عمليات رمضان انجام شد. در اين عمليات نيز رزمندگان خراساني عملكرد موفقي داشتند. ما توانستيم خودمان را به موانع معروف مثلثي برسانيم در حالي كه جناحين ما نتوانسته بودند با ما الحاق صورت دهند و در تماسي كه با شهيد چراغچي فرمانده تيپ داشتيم، ايشان بعد از اطلاع از محل استقرار ما تعجب كرده بودند كه چطور تا آنجا پيشروي كرديم. در همين حال يك اتفاق جالب و عجيب افتاد به اين ترتيب كه ديديم پشت سر عراقي‌ها هستيم و آنها را هم رد كرده بوديم. هر دو گروه ( ما و عراقي‌ها)‌از ديدن هم تعجب كرديم. گروه دشمن كمي بعد به جناح ديگري رفتند و به ما هم دستور داده شد برگرديم. در عمليات‌هاي خيبر و بدر و والفجر8 و كربلاي4 و 5 و والفجر10 و نصر8 و بيت المقدس2 و3 و. . . هم شركت داشتيم. خصوصاً در نصر 8 و بيت المقدس2 حضور رزمندگان خراساني پررنگ‌تر از ساير يگان‌ها بود.

در عمليات مرصاد هم كه لشكر55 ويژه شهدا و بچه‌هاي خراساني‌اش غوغايي به پا كردند.

بله، ما آن زمان در كردستان بوديم كه با اطلاع از هجوم دشمن بعثي در جبهه‌هاي جنوب، مأموريت يافتيم به آنجا برويم. اما وقتي به كرمانشاه رسيديم، خبر دادند دشمن از قصرشيرين آمده و اسلام‌آباد غرب را گرفته است. آن زمان هنوز از ماهيت دشمن متجاوز كه منافقان بودند اطلاع نداشتيم. يادم است مردم كرمانشاه سعي مي‌كردند فرار كنند كه از طريق بلندگو اعلام شد: «فرار نكنيد لشكر55 ويژه شهدا اينجاست» از همان جا به طرف چهار زبر رفتيم و متوجه شديم دشمن پيش رويمان منافقين هستند. در چهار زبر بچه‌هاي انصارالحسين همدان زودتر رسيده بودند و در يال چپ تنگه مستقر شده بودند. ما از يال راست وارد شديم و خودم براي شناسايي به ميان منافقين رفتم و در تاريكي مي‌شنيدم كه فارسي حرف مي‌زدند. در برگشت چند نفر از آنها متوجه من شدند و به سرعت دنبالم مي‌آمدند. كم مانده بود اسير بشوم كه خودم را به نيروهاي خودي رساندم. از همان لحظات درگيري شديد ما با منافقين شروع شد تا روشنايي روز كه بالگردها هم آمدند و ستون منافقين را درهم كوبيدند. در برخي از مقاطع چنان درگيري نزديك مي‌شد كه به شكل تن به تن با منافقين مي‌جنگيديم و بعد از منهزم شدنشان تا قصرشرين هم تعقيبشان كرديم. بچه‌هاي لشكر55 ويژه شهدا و رزمندگان خراساني ضربات مهلكي به منافقين وارد كردند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار