
«استكبارستيزي»... اين يكي از كليديترين واژههايي بود كه تحولي بزرگ در مسير انقلاب اسلامي ايجاد كرد. تحولي كه در ادامه به عنوان دكترين اصلي جمهوري اسلامي در تعامل و ارتباط با كشورها مطرح و باعث جلب نظر و دلبستگي بسياري از مستضعفين به انقلاب اسلامي ايران شد. اين در حالي بود كه راهبرد استكبارستيزي در ادامه نيز باعث تولد يكي از شعارهاي اصلي انقلاب هم شد. قرار گرفتن شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» به عنوان مانيفست اصلي جمهوري اسلامي ايران در تعامل با دنيا، از دل همين راهبرد استكبارستيزي انقلاب اسلامي برخاست و زمينهساز استقلال اقتصادي، سياسي و اجتماعي ايران شد. حال اين روزها در حالي رهبر انقلاب همگان را به آماده شدن براي ادامه استكبارستيزي فراخواندهاند كه بسياري ميكوشيدند كه مذاكرات هستهاي را به پلي براي عاديسازي روابط ميان ايران و جبهه استكبار تبديل كنند.
ادبيات ديني در كلام امام خميني(ره)
اما ادبيات استكبارستيزي در حالي پس از گفتههاي اخير مقام معظم رهبري به يك كليد واژه اساسي در رسانههاي انقلابي تبديل شده كه اين موضوع براي نخستين بار در ايران به عنوان يك راهبرد در كلام امام خميني(ره) متجلي شد و ايشان كار تئوريزه كردن آن را به عهده گرفتند. اقدامي كه در فضاي سالهاي دهه 40 كه حكومت پهلوي در اوج قدرت خود قرار داشت، صورت گرفت و آن را ميتوان نخستين گام براي استكبارستيزي در ايران قلمداد كرد. تمامي اينها در حالي است كه بايد اين واقعيت را درك كرد كه اين موضوع يك سياست برخاسته از قرآن و تعليمات ديني است و البته مشخصه بارز انديشه سياسي امام خميني(ره) نيز تلاش براي وارد كردن همين واژهها و مفاهيم قرآني و اسلامي در ادبيات حركتي بود كه در سال 57 منجر به بروز انقلاب اسلامي و سپس تشكيل حكومت اسلامي بر پايه اين حركت بود.
سال 43 آغاز راهبرد استكبارستيزي
اما شايد بسياري موضوع استكبارستيزي را، راهبردي براي روزهاي پس از انقلاب اسلامي و آغاز دشمني غرب و شرق با ايران بدانند، اما واقعيت آن است كه همان طور كه گفته شد، نخستين جرقههاي اين راهبرد به سال 1343 و همزمان با اعتراض امام خميني به تصويب قانون كاپيتولاسيون در ايران باز ميگردد؛ جايي كه امام خميني با سخنراني افشاگرانه خود نه فقط زمينهساز شكلگيري انقلابي بزرگ در سال 57 شد، بلكه جرقههاي نخستين راهبرد استكبارستيزي را در ميان مردم ايران زد. ماجرا از آن قرار بود كه امام كه از حضور مستشاران نظامى و امنيتى امريكايى، انگليسى و اسرائيلى و عملكرد زيانبار و اسارتآور آنها در كشور آگاهى داشت، چند روز پس از تصويب لايحه كاپيتولاسيون براى نظاميان امريكايى در مجلس شوراى ملى (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع يافت و با مطالعه متن صورت مذاكرات مجلس، به جزئيات آن آگاه شد. ايشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشكيل جلسه هفتگى فرا خواند و با ارسال تلگرام و پيكهايى علماى ساير شهرها را در جريان امر قرار داد.
سپس اعلام داشت كه در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد كرد. صبح آن روز امام خمينى در حالى كه بسيار بر افروخته و خشمگين به نظر مىرسيد در حضور هزاران نفر از مردم قم و تهران كه از ساعاتى پيش در منزل و كوچههاى اطراف منزل امام اجتماع كرده بودند بيانات تاريخى خود را ايراد كرد. امام سخنان خود را پس از نام خدا با آيه استرجاع (انا لله و انا اليه راجعون) شروع كرد كه نشان دهنده مصيبتبزرگى بود كه بر اسلام و مسلمين وارد آمده است. همچنين تأثر قلبى خود را از اين مصيبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى كرد. شايد همين سخنراني استكبارستيزانه امام خميني(ره) بود كه باعث وحشت امريكا در خصوص از بين رفتن منابع و منافعش در ايران شد و در ادامه باعث آن شد كه امام خميني از ايران تبعيد شود.
ادامه راهبرد استكبارستيزي در جريان انقلاب
امام خميني در طول مبارزات انقلابي خود كه زمينهساز شكلگيري جمهوري اسلامي نيز شد، همچنان محور اصلي مبارزات را بر استكبارستيزي قرار دادند. امام خميني با فرياد برآوردن آنكه «همه بدبختي ما از امريكاست» از خوي تجاوزطلبي و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استكبار سخن گفت. ايشان در اوج روزهاي انقلاب و درست در زماني كه تهديدات جدي از سوي ايالات متحده متوجه نهضت مردم ايران شده بود، در پاسخ به توهينهاي كارتر، رئيسجمهور وقت ايالات متحده فرمودند:«ثباتْ تابعِ قدرتمندي و استقلال است و ما قدرتمندي ميخواهيم و استقلال. قدرتمندي به اين است كه نظاممان را از گرفتارياي كه امريكا برايش پيش آورده نجات بدهيم و يك نظام متكي بر ملتْ ما ايجاد بكنيم نه يك نظامِ متكي بر مستشارهاي امريكا و استقلالمان را هم حفظ بكنيم و يك مملكت مستقل باشيم نه يك مملكتي كه همه چيز آن در دست ديگران است؛ تا به واسطه اين، ثبات پيدا بكند مملكت ما. وقتي ثبات پيدا كرد نه شما حق داريد كه نفت اينجا را مجاني و بلكه بدتر از مجاني ببريد- بدتر از مجاني، براي اينكه نفت را ميبرند پايگاه براي خودشان درست ميكنند! اين مصيبت است خدا ميداند براي يك مملكتي كه نفت را ببرند، آن وقت با اسم اينكه ما ميخواهيم يك مملكت قدرتمند باشيم در ازايش اسلحه 18 بيليون دلاري را بخرند و بياورند در ايران پايگاه براي آقاي كارتر يا امريكا درست بكنند! خوب، ملت ايران ميخواهد اين نباشد. ميخواهد پيوسته به ديگران نباشد؛ مستقل باشد. يك مملكت مستقل نميگذارد يك همچو چيزي بشود.»
شايد همين ايستادگي عظيم امام و مردم در مقابل جبهه استكبار باعث شد كه استكبارستيزي در اصول قانون اساسي جايگاهي ويژه پيدا كند و حتي در اصل 152 قانون به صراحت عنوان شود كه «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران برپايه نفي هرگونه سلطه خارجي، سلطهپذيري، حفظ استقلال همهجانبه، دفاع از حقوق مسلمانان، حمايت از نهضتهاي آزاديبخش و اسلامي، عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دولتهاي غيرمحارب استوار است.
استكبارستيزي پس از انقلاب
اما با پيروزي انقلاب اسلامي و قطع شدن منافع قدرتهاي استكباري از كشور، عناد و دشمني آنان با ملت ايران بيش از پيش نمايان شد. تحريمهاي شديد اقتصادي، آغاز جنگ عليه جمهوري اسلامي و هدف قرار دادن منافع ايران همه حاصل همين استكبارستيزي بنيانگذار جمهوري اسلامي و خشم جريان استكبار از ملت ايران بود كه همه اين اقدامات با هدف به زانو در آوردن انقلاب نوپاي ايران طراحي و اجرا شد. اما به رغم بالا رفتن تهديدها، تحريمها و فشارها كه ميتوانست بزرگترين نظامهاي دنيا را نيز به زانو در بياورد، اما خميني كبير هيچگاه حاضر به تغيير رويكرد خود و كنار آمدن با جبهه استكبار نبود.
پيشرفت در پس استكبارستيزي
حال وجود همين دشمنيها و تداوم راهبرد استكبارستيزي توسط جمهوري اسلامي ايران، باعث شده قوه خلاقيت و ابتكار در ميان آحاد ملت به عنوان يك باور عمومي نهادينه شود و ايران را نه فقط به عنوان يك قدرت منطقهاي، بلكه به عنوان يك قدرت جهاني در بسياري از عرصهها به دنيا معرفي كند. قدرتي كه هر روز هژموني خود را به دنيا ديكته ميكند و الگويي موفق براي ديگر كشورهاي مورد ستم قدرتهاي استكباري مبدل شده است.
پيشرفتهاي بزرگ و شگرف در عرصههاي نظامي، تكنولوژيهاي نوين نظير هستهاي، تراريخته، نانو، سلولهاي بنيادين و علوم پايه همگي حاصل همين ايستادگي و خودباوري منبعث از تفكرات بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي در برابر قدرتهاي استكباري است كه امروز ثمره آن نه فقط براي مردم ايران، بلكه براي ديگر كشورها نيز قابل درك و لمس است. اين در حالي است كه در رژيم گذشته به رغم نزديكي بيش از حد سردمداران آن به قدرتهاي استكباري، كمترين پيشرفت تكنولوژيكي در كشور صورت نميگرفت و علوم مختلف تنها در انحصار باشگاه قدرتهاي استعماري قرار داشت كه هيچگاه اجازه تسري آن را به ديگر ملل نميدادند.