پايان بدون نتيجه مذاكرات اخير ميان ايران و 1+5 در وين، هرچند بر ابهامات موجود برآينده مذاكرات و اين پرونده خبرساز افزود، اما در عين حال مؤيد پيشبينيهايي بود كه صاحبنظران واقعبين نسبت به رويكرد طرف غربي و پيامدهاي آن در مذاكرات داشتند.
واقعيت آن است كه مذاكرات هستهاي ايران، فارغ از اثرگذاري آن بر روابط خارجي و مناسبات بينالمللي از جهاتي درسآموز براي ملت ايران بوده است. تجربه دو سال تعليق و زيادهخواهي غرب در سالهاي 1382 تا 1384، زمينهاي شد براي ايستادگي ملت و مسئولان ايراني و اكنون دستاورد ايستادگي در طول سالهاي اخير، هم پيشرفت علمي ايران اسلامي است و از سويي ابزار چانهزني در مذاكرات را براي مذاكره كنندگان ما فراهم آورد. تجربه دور اخير مذاكرات در طول كمتر از يك سال گذشته نيز هرچند هنوز چندان به درازا نينجاميده است، اما حاوي تأكيدات چند باره بر انگارههايي است كه بر مبناي گفتمان انقلاب اسلامي به آنها معتقد بودهايم. مسئله بياعتمادي به دولت ايالات متحده امريكا به عنوان كانون نظام سلطه چيزي است كه بر مبناي گفتمان انقلاب اسلامي و اصول انديشه ديني ميتوان آن را فهم كرد. ماهيت و خوي استكباري نظام سلطه هيچ گاه اجازه نميدهد كه فرصتي به جبهه حق براي استمرار حركت خود دهد، از اين رو مستكبران حتي اگر براي كوتاه مدت و بر اساس يك سناريوي فريب از در مصالحه با نظام اسلامي درآيند، به مرور زمان خوي حقيقي خود را بر ملا ميسازند و از در خصومت با ملت ايران برميآيند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ابتداي روي كارآمدن دولت يازدهم، آنگاه كه از «تاكتيك نرمش قهرمانانه» سخن گفتند، به روشني بر عدم اعتماد و خوشبيني به امريكا تصريح نمودند و اين مسئله نيز برگرفته از بصيرت عميق ايشان از سنتهاي الهي و حقايق رفتار استكبار بود. با گذشت مذاكرات و خصوصاً پس از امضاي توافقنامه موقت «ژنو»، سردمداران كاخ سفيد با موضعگيريهاي تند و خصومتآميز خود، اميدهاي برخي براي بزككردن چهره امريكا در داخل را نااميد ساخته و اين چنين، اين مذاكرات بصيرت استكبار ستيزانه ملت ايران را تقويت كرد.
در دور اخير مذاكرات ايستادگي تيم مذاكرهكننده كشورمان بر سر اصول اساسي خود از يك سو و چيرگي يك بار ديگر خوي استكباري نظام سلطه بر طرف غربي از سوي ديگر موجب شد تا طرف غربي با طي موضوعات غيرهستهاي و مطالبات زيادهخواهانه، سير مذاكرات را با ناكامي مواجه كند. فارغ از آنكه چه آيندهاي در پيشروي مسير پرونده هستهاي ايران باشد، آنچه در دور اخير در وين اتفاق افتاد از چند منظر ميتواند براي ما درسآموز باشد. نخست آنكه ايستادگي بر سر اصول و مباني جايگاه تيم مذاكره كننده هستهاي را تقويت مينمايد و اين به نفع موضع ديپلماتهاي كشورمان خواهد بود. ثانياً مذاكرات وين و زيادهخواهيهاي طرف غربي بار ديگر درس تاريخي بياعتمادي ملت ايران به امريكا و كاخ سفيد را اثبات نمود.
به نظر ميرسد تأمل در اين تجربه ارزشمند براي مذاكرهكنندگان و متوليان اجرايي كشورمان، ميتواند سرمايه خوبي براي تصميمات آتي باشد. بياعتمادي به نظام سلطه الگوي ايستادن برپاي خود و پيشرفت درونزا را بار ديگر به ما يادآوري ميكند كه موضع مذاكره كنندگان ما در ادوار آتي مذاكرات بيش از پيش بايد در چارچوب اصول و ارزشهاي متعالي انقلاب اسلامي باشد.