کد خبر: 630016
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۹
امریکا سال 2013 را در تب و تاب مالی پنهان شروع کرد؛ تب و تابی که در طول این سال ادامه داشت و در اوج آن منجر به خاموش شدن دستگاه فدرال شد
دكتر سید نعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده

امریکا سال 2013 را در تب و تاب مالی پنهان شروع کرد؛ تب و تابی که در طول این سال ادامه داشت و در اوج آن منجر به خاموش شدن دستگاه فدرال شد. به طور خلاصه می‌توان گفت که این جریان به دلیل جنگ قدرت میان نخبگان سیاسی در واشنگتن بود که یک طرف آن دولت فدرال به رهبری باراک اوباما و متحدین دموکرات او بودند و طرف دیگر جبهه جمهوریخواهان قرار داشتند که با تحریک تندروترین افراد این جبهه در مجلس نمایندگان با سرسختی تمام در مقابل لایحه درخواستی بودجه دولت مقاومت می‌کردند. علت این تقابل و تعطیلی دولت فدرال معلوم بود؛ اوباما به درخواست افزایش سقف بدهی فدرال برای تامین هزینه‌ها نیاز فوری داشت و در مقابل، نمایندگان جمهوریخواه این نیاز دولت را گرو تمکین اوباما به تعلیق یک ساله لایحه بیمه درمانی اوباما مشهور به Obamacare کرده بودند. این خلاصه کاملی از علت تقابل و نتایج آن است که می‌توان بر اساس آن چگونگی روند وقایع را توضیح داد اما نمی‌توان چرایی آن را روشن کرد. در واقع، توجه به وقایع فقط توضیح‌دهنده روند اتفاقات و چگونگی رویداد هستند اما کمترین کمکی به درک چرایی خود رویداد نمی‌کنند.
   
  سلطه نخبه‌گرایی امریکایی
برای دریافت چرایی باید از صرف توجه به وقایع گذر کرد تا بتوان با تحلیل به ساز و کاری نگاه انداخت که روند اتفاقات بنا بر آن روی ‌می‌دهند و با نگاه به این ساز و کار است که می‌توان فهمید چرا ساختار بزرگ‌ترین نظام سرمایه‌داری سالی پر از اضطراب مالی را پشت سر گذاشت و در نیمه راه این سال مجبور به تعطیلی شد.  افرادی مثل مارک میزروکی در کتاب «شکاف در میان نخبگان همکار امریکا» (The Fracturing of the American Corporate Elite) لی اپستین، ویلیام ام لندز و ریچارد ای پوسنر در کتاب «کسب و کار در دیوان عالی چگونه می‌گذرد» و کریستین اس سفلدت و جان دی گراهام در کتاب «فقیر آمریکایی و بحران اقتصادی بزرگ» (How business fares in the Supreme Court) سعی کرده‌اند تا اندازه‌اي به چرایی وضعیت موجود پاسخ دهند. میزروکی از  نگاه تاریخی به موضوع توجه کرده تا نشان دهد که امریکا به خصوص طی چهار دهه گذشته دچار یک تحول اساسی در میان نخبگانش شده تا آنجا که به گفته وی نخبگان همکار سندیکاها را از بین برده، پایه‌های مشروعیت دولت فدرال را سست کرده و با زیر پا گذاشتن مقررات مالی طی چهار دهه گذشته ثروتمندتر و با نفوذ‌تر از همیشه شده‌اند. اشاره او به خصوص متوجه روندی است که از زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان شروع شد که طی آن به طور مستمر میزان مالیات ثروتمندان به بهانه رشد انگیزه اقتصادی آنها کاسته شد و این مسیر چنان در امریکا جا افتاد که مالیات پایین نخبگان اقتصادی به عنوان اصل بی‌چون و چرای نخبگان سیاسی امریکا درآمده است. باراک اوباما تا کنون نتوانسته خواسته خود برای حداقل افزایش ممکن مالیات ثروتمندان را محقق کند. نتیجه این جریان به سلطه بی‌چون و چرای نخبگان اقتصادی بر ساختار جامعه امریکایی منجر شده که به مدد «کاسب‌کارترین» دیوان عالی کشور به دست آمده و فراکسیون میانه‌روی کارفرمایان امریکایی را به نفع تندروترین عناصر تضعیف کرده است. توصیف میزروکی از این سلطه‌ نخبه‌گرایی امریکایی به این صورت است: «مثل گاو حمله کردن» آنها ستایشی است از خشونت انسان، تاریک اندیشی مذهبی و داروینيسم اجتماعی.

  شکاف عظیم طبقاتی
داروینیسم اجتماعی شاید بهترین توصیف میزروکی از وضعیتی باشد که جامعه امریکایی به آن دچار شده؛ وضعیتی ناشی از سلطه نخبه‌گرایی  امریکایی که رابطه طبقات اجتماعی در آن همانند نظریه داروین بر مبنای اصل تنازع بقا و غلبه قوی بر ضعیف پیش می‌رود. طبیعی است که در این وضعیت شکاف عظیم طبقاتی نتیجه‌ اجتناب‌ناپذیر باشد که سفلدت و گراهام گوشه‌هایی از آن را بیان کرده‌اند. رشد بی‌سابقه 27 درصدی تنزل به زیر سطح فقر طی چهار سال از 2006 تا 2010، توضیح می‌دهد که چرا حدود 50 میلیون نفر در پایین‌ترین شرایط درآمدی قرار گرفته‌اند و میزان بیکاری در این مدت به دو برابر رسیده است. در مقابل، سیستم‌های حمایتی ایالتی و فدرال دیگر توان خود را از دست داده‌اند چراکه سرمایه‌های فدرال در نظر گرفته شده در 2009 رو به اتمام است و ایالت‌ها دیگر میلی به خرج کردن ندارند و شهرداری‌ها هم یکی پس از دیگری ورشکست می‌شوند. درست است که آمار این نویسندگان بر دوره بحران بزرگ اقتصادی اخیر متمرکز شده اما نباید غافل بود که اصل این بحران زاده نظام سرمایه‌ در دست نخبگان اقتصادی امریکاست اما این آمارها نشان می‌دهد که چگونه بیشترین لطمات بر طبقات پایین جامعه وارد شده است. آسیب شدید طبقات پایین به دلیل این بحران محصول شکاف عظیم طبقاتی در جامعه امریکایی است که در زمان بحران حاشیه امنی برای حداقل نخبگان اقتصادی و وابستگان آنها در میان نخبگان سیاسی ایجاد می‌کند و عمده خسارت‌ها را به سوی طبقات پایین سرریز می‌کند. در این میان، سرمایه‌های حمایتی فدرال و ایالتی که باید در اصل برای کمک و نجات طبقات پایین جامعه به خدمت گرفته شود، به دلیل سلطه نخبه‌گرایی و شکاف عظیم طبقاتی حاصل از آن بیشتر در خدمت امنیت طبقه بالادست به کار گرفته می‌شود. به همین جهت بود که نمایندگان جمهوریخواه به جای رفع نیاز فوری فدرال به تامین هزینه‌ها، دغدغه لایحه بیمه درمانی را داشتند زیرا مسئله اصلی برای آنان حفظ منافع شرکت‌های عظیم بیمه بود تا امور جاری کشور.

    حکومت يك درصدی
وقتی که خیابان‌های اطراف وال استریت به اشغال معترضین درآمد، یک خشم عمومی بود تا صدای 99 درصد مردم امریکا از سلطه يك درصد جامعه بر آنها به گوش جهانیان برسد. این صدای اعتراض برآمده از نابرابری‌هایی بود که با سلطه نخبه‌گرایی بر اکثریت قریب به اتفاق جامعه امریکایی تحمیل شده و ساختاری را ایجاد کرده و از پایه‌ای‌ترین نهاد اجتماعی در نظام آموزش تا بالاترین سطوح در بازارهای سرمایه وال استریت اعمال می‌شود. کریستفر هیس از تحلیلگران جامعه امریکایی به درصد بسیار بالای فرزندان خانواده‌های ثروتمند امریکایی در مدارس اشاره می‌کند که می‌توانند امتحان ورودی مدارس را پشت سر بگذارند زیرا خانواده‌ آنها قادر به پرداخت هزینه‌های سنگین کلاس‌های خصوصی هستند. در واقع، مسیر سلطه نخبه‌گرایی از همان ابتدای ورود به مدارس ترسیم شده است و کسانی می‌توانند پا به این مسیر بگذارند که در نظام کاپیتالیستی امریکا حداقل شرایط منطبق بر نخبه‌گرایی مسلط را داشته باشند.  پیمودن مراحل بعد منوط به داشتن شرایط بیشتر است اما هیس نهایت مسیر را نشان می‌دهد که به تضمین جایگاه اجتماعی در این مسیر ختم می‌شود. میانگین سرمایه خالص نمایندگان کنگره بین سال‌های 1984 تا 2009 قریب به 26 درصد افزایش یافته در حالی که سرمایه خانواده‌های امریکایی راکد مانده و در سال 2010، بیش از یک سوم نمایندگان که دوره وکالتشان تمام شده سر از موسسه «لابی اینگ» درآورده‌اند. این ترسیمی از یک نظام کاپیتالیستی با ساختار درهم تنیده متصلبی است که قوانین نانوشته بر آن حکم سلطه اقلیت نخبگان اقتصادی-سیاسی بر اکثریت توده را رقم زده که به قول هیس، این اقلیت همان يك درصدی است که می‌تواند خود را از رعایت مقررات حاکم سازمان‌ها، نهادها و جامعه معاف بداند و به قول میزروکی، یک داروینیسم اجتماعی به صورت کاملاً پیچیده‌ای است که اقلیت يك درصدی با در خدمت گرفتن نهادهای قانونگذاری این نظام را حفظ می‌کند.  اختلاف دولت و کنگره بر سر لایحه بودجه و تعطیلی دولت فدرال به روشنی بهره‌وری این اقلیت از نهادهای قانونگذاری را نشان داد که برای حفظ منافع خود حتی حاضر به بیکار شدن 5/2 میلیون نفر نیز است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار