موفقيت اجتماعي در تقابل با مادرشدن يا...؟!
جدال بين عشق و عاطفه مادرشدن با موفقيت و تلاش اجتماعي يكي از موضوعاتي است كه در سالهاي اخير به عنوان يكي از معضلات اجتماعي شناخته شده است. دغدغه گذراندن 9 ماه دوران بارداري با تمام شرايط خاص و دشوار، به دنيا آوردن كودك و تأمين نيازهاي اساسي او تا يكسال اول زندگي و همزمان ايفاي نقش كارمندي، گاهي سبب ميشود زنان جوان بچهدار شدن را به اميد بهبود شرايط به تعويق بيندازند. اگرچه در برخي مواقع مشغله كاري و فعاليت گسترده اجتماعي و داشتن پستهاي كليدي و مهم سبب ميشود كه اين زنان هميشه گرفتار، عطش مادر شدن را براي هميشه به دست فراموشي بسپارند! اما گاهي نيز مادر براي تأمين نيازهاي كودك و مراقبت از او قيد كار و حرفهاش را ميزند و ترجيح ميدهد خود را وقف كودك نورسيدهاش كند، غافل از اينكه شايد روزي به خاطر خانهنشين شدن و كنار كشيدن از صحنه فعاليتهاي اجتماعي دچار پشيماني و ندامت شود. نياز به استقلال، پيشرفت و رشد اجتماعي به عنوان يكي از نيازهاي زنان در جامعه امروز از جمله عواملي است كه زنان را به فعاليت در عرصه اجتماعي ترغيب ميكند. بنا به اظهارات كارشناسان، ناديده گرفتن اين نيازها و خانهنشيني به منظور رسيدگي به امور خانه و خانواده ميتواند در درازمدت سبب ايجاد احساس افسردگي و ناتواني در زنان شود. علاوه برآن شرايط اقتصادي حاكم بر جامعه، لزوم فعاليت مشترك زن و مرد در خارج از خانه و تأمين نيازهاي اقتصادي را بيش از پيش آشكار ميسازد.
دكتر بابك رهبري روانشناس باليني تأمين مخارج زندگي توسط زن و مرد را لازمه زندگي امروز دانسته و ميگويد: در گذشته تصور ميشد فعاليت زن در خارج از خانه به عملكرد وي در خانه آسيب وارد ميكند و رسيدگي به امور خانه و خانواده با فعاليت در اجتماع در تعارض است اما كارشناسان امروز اين مورد را رد ميكنند چراكه بسياري از زنان شاغل توانستهاند با خلاقيت و پذيرش شرايط، بين اين دو نقش هماهنگي صحيحي برقرار كنند. وي اين تصور رايج كه مادران شاغل به خاطر مشغله اجتماعي نبايد بچهدار شوند را غيراصولي دانسته و ميگويد: در چند سال اخير اين تصور غلط با توانمندي زنان شاغل كه به عنوان يك مادر و يك كارمند توانستهاند بين نقشهاي خود هماهنگي ايجاد كنند، رنگ باخته و مادران امروز ميتوانند با تدبير و مديريت صحيح زمان، ساعاتي كه در خانه هستند را به امور خانواده بپردازند و ساعاتي كه در محيط كار هستند را فقط به مسائل شغليشان فكر كنند!
البته اين در حالي است كه بنا به گفته بسياري از مادران شاغل، شرايط اين زنان در هيج جاي قانون كار آنگونه كه بايد در نظر گرفته نشده و وضعيت حساس دوران بارداري و پس از زايمان و شيردهي ديده نميشود و اگر شرايط بعد از اتمام مرخصي زايمان و بازگشت به محيط كار بدتر نشود، بهتر نخواهد بود.
چارهاي نيست، شيرخشك به جاي شيرمادر!
پس از اتمام مرخصي زايمان و بازگشت به محل كار، يكي از بزرگترين دغدغه مادرها، چگونگي تداوم تغذيه نوزادان با شيرمادر است. دوري چند ساعته مادر از فرزند با فرض اينكه تا پايان ساعت اداري امكان ديدن كودك و شيردادن او وجود نداشته باشد، بالاجبار كودك را از اين نعمت محروم ميكند! نعمتي كه اگرچه كارشناسان تغذيه، متخصصان و پژوهشگران بر اثرات مفيد آن در رشد و سلامت كودك متفقالقولند اما جبر حاكي از شرايط كاري و فعاليت اجتماعي مادر، نوزاد را بينصيب ميگذارد و شيرخشك يا غذاي كمكي را در ماههاي اوليه تولد به او تحميل ميكند!
اگرچه دوشيدن شير در ساعات اوليه صبح و قبل از خروج از خانه راهكاري است كه برخي مادران براي سير كردن بچه در طول روز به آن روي آوردهاند اما اين كار نيز سختيها و مشكلات خاص خود را دارد و در درازمدت عملاً امكانپذير نيست!
بهاره مادر 32 ساله در اين مورد ميگويد: محدوديت زماني نگهداري از شير دوشيده شده، كفاف يكي دو ساعت اول را هم نميدهد به همين دليل مجبور شدم به كودكم در هشت ماهگي به جاي شير، شيرخشك و غذاي كمكي بدهم تا در طول روز گرسنه نماند!
با وجود اينكه كارشناسان تغذيه و روانشناسان كودك بارها تأكيد كردهاند كه مادران در موقع شير دادن يا دوشيدن شير بايد در محيطي آرام و ساكت و به دور از اضطراب فشارهاي عصبي و در يك وضعيت راحت بنشينند اما اغلب عجله مادران براي رفتن به محيط كار اين عمل را با استرس و اضطراب همراه ميكند.
مريم افضلي مشاور كودك در اين خصوص ميگويد: متأسفانه در شرايط امروز و به دليل وجود فشار كاري بر مادران شاغل و بعضاً درك نشدن شرايط اين افراد توسط مافوق و همكاران در محيط كار، عمل شيردهي و دوشيدن شير در ساعات اوليه صبح با عجله و اغلب استرس انجام ميشود كه اين مسئله سبب انتقال استرس و نگراني به كودك و ايجاد تأثيرات منفي بر سلامت جسم و روح و آرامش نوزاد و مادر ميشود.
از طرف ديگر از آنجا كه با شروع غذاي كمكي، رغبت شيرخوار به شير مادر كمتر ميشود و در نتيجه توليد و ترشح شير مادر كاهش مييابد، پروسه تغذيه با شيرمادر، قبل از يك سالگي خاتمه مييابد و مادر و نوزاد از مزاياي فوقالعاده اين عمل زودتر از موعد بيبهره ميشوند!
كارشناسان معتقدند مادري كه شير خود را به كودك ميدهد، از نظر روحي و جسمي رشد كرده، كمتر احساس خستگي و اضطراب و دلواپسي ميكند و كارايي بيشتري در انجام امور جاري دارد. علاوه بر آن از لحاظ عاطفي رابطه عميقي را با كودك خود برقرار كرده و اين امر موجب ميشود كه كودكآزاري از سوي اين مادران كمتر اتفاق افتاده و در ابعاد وسيعتر بنيان خانوادهها نيز مستحكمتر شود.
با اين همه نبود شرايط مناسب براي تداوم تغذيه كودك با شير مادر اين موهبتها را از مادر و كودك ميگيرد.
مامان! ميخوام بخوابم...
ديدن چهره مضطرب و حركات شتابزده مادراني كه در ساعات اوليه صبح، كودك خوابآلود را در آغوش گرفتهاند و با عجله به سمت مهدكودك در حركتند جزو صحنههايي است كه هر روز در خيابانهاي شهر به چشم ميخورد. كودك 5- 4 ساله در حالي كه دست در دست مادر دارد غرغركنان با گامهاي كوچك به دنبال مادر راهي مكاني ميشود كه براي نگهداري از او در طول روز انتخاب شده است. چهره عبوس و خسته كودك شايد از تمايلش براي ماندن در رختخواب حكايت ميكند! شايد مادر براي رسيدن بموقع به محل كارش زمان كمي براي نوازشهاي صبحگاهي و بروز رفتارهاي عاطفي براي بيرون آوردن كودك از رختخواب داشته است!
كارشناسان و روانشناسان كودك معتقدند بيدار كردن كودكان از خواب به ويژه در صبح، حساسيت ويژهاي دارد كه اگر سنجيده نباشد، سبب ايجاد تنش و در نتيجه فشارهاي روحي براي كودك و والدين خواهد شد. حال آنكه با شرايط امروز و شتابدار شدن رفتارها گاهي مادر شاغل زمان زيادي براي نوازشهاي صبحگاهي ندارد و آن وقت است كه بچه به قول معروف از دنده چپ بلند ميشود و تا پايان روز نشاطي در چهرهاش ديده نميشود. كودك از اينكه مادر به اتاق او بيايد و پتو را از روي او بردارد و بگويد «پاشو، دير شد» وحشت دارد. اگر كودك براي رفتن به مهد كودك با صداي ساعت زنگدار بيدار شود بهتر است تا با صداي زنگدار مادر.
مريم افضلي در اينباره ميگويد: از ديدگاه روانشناسي حضور مادر در بستر كودك در دقايق آخر خواب صبحگاه و استفاده از واژههاي نرم و عاطفي براي بيدار كردن احساس خوشايندي در كودك ايجاد ميكند، حال آنكه گاهي قوانين غيرقابل انعطاف كاري در برخي مشاغل و درك نشدن شرايط مادران كارمند، مانع انجام اين رفتارها آنگونه كه بايد، ميشود.
تغيير در ساعات كاري و البته يافتن راهي براي تسهيل رفت و آمد مادران شاغل از جمله مواردي است كه ميتواند در رفع اين مشكلات تا حدودي كارگشا باشد. مواردي كه متأسفانه در ميان قوانين تو در توي خشك كاري گم شده و بر پاي زنان شاغل سنگ بسته است.
پدر! شانه خالي نكن!
يكي از مهمترين موضوعاتي كه روانشناسان اجتماعي و پژوهشگران فعال در اين حوزه در سالهاي اخير به آن بسيار پرداختهاند، اهميت نقش پدر خانواده در تربيت و رشد فرزنداني است كه مادران شاغل دارند.
دكتر امانالله قرائيمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه با انتقاد از شيوه نگرش و رفتار برخي مردان ايراني در خانواده ميگويد: متأسفانه برخي از آقايان با ديد سنتي انتظار دارند زندگي مدرني داشته باشند! در حالي كه مايلند همسرشان در اجتماع فعال باشد و در تأمين مخارج خانه نقش داشته باشد، همزمان از پس وظايف مادرانه به نحو احسن برآيد و امور جاري و نظم خانه هم هميشه برقرار باشد، البته بدون تلاش و همكاري وي!
به هر حال وقتي قرار است زن به عنوان يك نيروي كار در خارج از خانه فعاليتي مشابه مردان داشته باشد، مرد نيز بايد نقش خود را به عنوان پدر، همپاي مادر خانواده ايفا كند. افضلي با اشاره به لزوم توجه به فرهنگسازي در اين خصوص ميگويد: تقسيم كار و سهيم كردن پدران در تمام فعاليتهاي مربوط به فرزندان و امور جاري خانواده از جمله اصولي است كه متأسفانه در جامعه مغفول مانده و نياز به فرهنگسازي دارد.
اين روانشناس ميافزايد: شرايط زندگي امروز ميطلبد كه چارچوبها و تعاريف كاري گذشته با شرايط و الزامات فعلي جامعه تغيير كند و مردان در نگهداري از فرزندان به اندازه مادران نقش داشته باشند، چراكه در غير اين صورت فشارهاي ناشي از فعاليتهاي زن در خارج و داخل خانه در دراز مدت عواقب بدي براي خانواده در پي خواهد داشت.