کد خبر: 600223
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۲ - ۰۰:۲۴
در گفت‌و‌گوي «جوان» با عباس سليمي نمين عنوان شد
در شرايطي كه جريان اصلاحات سعي دارد با مصادره به مطلوب حجت‌ا‌لاسلام حسن روحاني، از كابينه دولت آينده سهم‌خواهي كند، بايد به بررسي رفتار سياسي اين طيف سياسي درسطح جامعه و راهبرد رسانه‌‌اي‌شان پرداخت.
محمد اسماعيلي| در شرايطي كه جريان اصلاحات سعي دارد با مصادره به مطلوب حجت‌ا‌لاسلام حسن روحاني، از كابينه دولت آينده سهم‌خواهي كند، بايد به بررسي رفتار سياسي اين طيف سياسي درسطح جامعه و راهبرد رسانه‌‌اي‌شان پرداخت و از سويي دلايل عدم موفقيت نامزدهاي اصولگرا را هم در انتخابات يازدهم مورد ارزيابي دقيق قرار داد. آنچه در ادامه مي‌آيد گفت‌وگوي «جوان» با عباس سليمي‌نمين مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، با همين محوريت است.

از روز پس از اعلام نتايج انتخابات يازدهم، جريان اصلاحات سعي دارد اين را القا كند كه جامعه ديگر تمايلي به روي كارآمدن گفتمان اصولگرايي ندارد، آيا مي‌شود اين نظريه را قبول داشت و اساساً مي‌توان پذيرفت كه گفتمان اصولگرايي شكست خورده است؟


در عرصه سياسي بايد اين را به عنوان يك اصل پذيرفت كه قدرت چرخش مي‌كند و سرعت اين چرخش هم بستگي به عملكردها دارد، ضمن اعتقاد به اين اصل نبايد از عوامل ناكامي اصولگرايان و موفقيت دكتر روحاني به سادگي گذشت و اين عوامل مختلف هستند.
شكست اصولگرايان به آن معنا كه اصولگرايان جايگاه خودشان را در جامعه از دست داده باشند، خير قبول ندارم. اصولگرايان جايگاه‌شان و اعتماد جامعه نسبت به خودشان را از دست نداده‌اند اما خطاهاي فاحشي را مرتكب شده‌اند كه اين خطاهاي فاحش موجب سرگرداني جامعه شد و جامعه سرگردان آرا خود را متوجه ديگران ساخت. بنده خيلي اين موضوع را قبول ندارم كه عملكردها موجب بي‌اعتمادي نسبت به كليه خطوط فكري جريان اصولگرايي شده باشد، كما اينكه اصولگرايان در انتخابات شوراها بيش از70 درصد آرا را تصاحب كردند. اين به آن معناست كه اصولگرايان پايگاه خوبي در جامعه دارند. بنابراين معتقد به اين نيستم كه اصولگرايان پايگاه‌شان در جامعه ضعيف شده است اما خب خطاهاي چهره‌هاي اصولگرايان باعث سرگرداني جامعه شد.

به‌صورت مصداقي چه خطاهاي فاحشي اصولگرايان را به سمت ناكامي برد؟


اولين خطاي فاحش سياسي تكثر غيرقابل توجيه در ميان كانديداهاي اصولگرايان قبل از زمان ثبت‌نام بود و هر چند تعدادي از افراد اصولگرا توسط شوراي نگهبان رد صلاحيت شدند اما خود اين موضوع جاي بحث دارد كه چرا هر كسي از هر محله‌اي ادعاي كانديداي رياست جمهوري داشت.
به هر حال تعداد كانديداها واقعاً فاجعه بود مثلاً 1+5 يا 1+2 يا خيلي از ائتلاف‌ها و گردهمايي‌ها مناسب نبود. اين به هيچ وجه از سوي افرادي كه خود را اصولگرا مي‌دانند قابل فهم و درك نيست كه اينگونه در عرصه رقابت سياسي حضور پيدا كنند كه گويا هيچ رقيبي درصحنه وجود ندارد.
اگر فهم درستي از عرصه سياسي وجود داشت قطعاً اينگونه عمل نمي‌شد و رقيب را قدرتمند مي‌پنداريد و به سوي همگرايي پيش مي‌رويد نه واگرايي.

اين دليلي است كه به قبل از زمان ثبت‌نام كانديداها برمي‌گردد، بعد تأييد صلاحيت‌ها از سوي شوراي نگهبان چه مسائلي باعث عدم موفقيت اصولگرايان در انتخابات شد؟


خطاي ديگر صورت گرفته از سوي اصولگرايان اين بود كه شعارهاي متناسب با شناخت از جامعه عرضه نشد؛ يعني اينكه مسائل جامعه را بايد درك كرد و به نوعي به مطالبات جامعه بايد از سوي اصولگرايان پاسخ مناسبي داده مي‌شد. يعني اصولگرايان بايد با شناخت از مشكلات جامعه گفتماني را طرح مي‌كردند و شعارهايي را ارائه مي‌دادند كه جامعه به اين نتيجه برسد كه يك فرد اصولگرا را انتخاب كند.

چه خطاي ديگر را مي‌توان تأثيرگذار در نتيجه انتخابات دانست؟


سومين مسئله بي‌توجهي به نقش دولت آقاي احمدي‌نژاد بود. اصولگرايان علي‌القاعده رقيب سنتي به‌نام اصلاح‌طلبان دارند و اصلاح‌طلبان از هر موقعيتي براي تخريب وجهه اصولگرايان استفاده مي‌برند و بهره مي‌گيرند. خب در درون جبهه اصولگرا پديده‌اي به‌نام دولت احمدي‌نژاد ظهور كرد كه با استفاده از ظرفيت اصولگرايان به قدرت رسيد و بعد از به قدرت رسيدن ساز خودش را نواخت. پديده دولت كه داراي امكانات گسترده‌اي است و مي‌تواند نقش تأثيرگذاري در فضاي اجتماعي بگذارد؛ در اين دوره از انتخابات، دولت دقيقاً در مسير تخريب اصولگرايان قرار گرفت. از سويي آقاي قاليباف را تخريب مي‌كرد و از سوي ديگر آقاي جليلي را، با ادعاي اينكه منتسب به دولت است تخريب كرد. اين هم يكي از عوامل بسيار مؤثر بود.

اين را هم بايد گفت كه انتظار جامعه از اصولگرايان اين بود كه حداقل در روزهاي پاياني رقابت و زماني كه مشخص شد جريان رقيب با يك نامزد در صحنه حضور پيدا كرده است بايد با يك كانديداي نهايي در صحنه حضور پيدا مي‌كردند. انتظار از اصولگراياني كه دم از خدمت و پايبندي بر اصول مي‌زنند زماني كه جريان اصلاحات عارف را مجبور به كناره‌گيري كرد آنها هم از ميان خود بايد يكي را انتخاب مي‌كردند نه آنكه همگي درصحنه باقي بمانند و رأي هم‌طيفان خود را خرد كنند، اينها ذهن جامعه را مخدوش كرد كه چگونه اصولگراها حاضر نيستند از منيت و خواسته‌هاي فردي به خاطر مصالح جامعه گذشت كنند.

تحليل شما از آراي آقاي روحاني چيست، آيا مي‌توان بخشي از اين آرا را رأي اصولگرايان به رئيس‌جمهور منتخب دانست؟


بخش قابل توجهي از آراي كانديداي اصولگرايان متوجه آقاي روحاني شد يعني اينكه قسمت قابل ملاحظه‌اي از آراي آقاي روحاني از سبد آراي اصولگرايي است اما نمي‌توان ايشان را اصولگرا دانست گرچه اعتدال و تدبير از شروط اصولگرايي است و رهبري بارها به احمدي‌نژاد تأكيد داشتند كه تدبير و اعتدال را رعايت كنيد. البته عوامل متعددي موجب توفيق آقاي روحاني شد از جمله اينكه ايشان بحث‌هايي را مطرح كرد-كه دراينجا نمي‌خواهم به اين بپردازم كه واقعيت دارد يا خير ـ مانند اعتدال‌گرايي در دفاع از مباني ارزشي جامعه و توجه به معيشت جامعه آن هم به‌صورت اعتدالي، كه براي جامعه جذاب بود.

آقاي روحاني بحث‌هايي را طرح كرد كه جامعه به اين نتيجه رسيد كه از طريق وي هم مي‌تواند ارزش‌هاي جامعه را حفظ كند، هم دغدغه معيشتي را هم حل كند؛ كه اين خواسته به نظر من به بهترين شكل ممكن توسط جريان اصولگرايي مورد توجه قرار مي‌گيرد. در دولت آينده آقاي روحاني نخبه‌محوري قطعاً صورت خواهد گرفت و توجه به توده‌ها از جمله توجه به مشكلات معيشتي كمتر مورد توجه خواهد بود، در صورتي كه حفظ شأن مردم يكي از اصول جريان اصولگرايي است ولي متأسفانه اصولگرايان طوري صحبت كردند كه گويا تعارضي بين اين دو ـ حفظ‌ شأن جامعه و دفاع از ارزش‌ها ـ قائل هستند.

با ديدي واقع‌بينانه نسبت آقاي روحاني با جريان اصلاحات را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟


 بايد پذيرفت كه بخشي از سبد آراي آقاي روحاني به‌خاطر حمايت‌هاي ‌آقاي هاشمي و خاتمي بوده است اما اين حمايت‌ها را هم نبايد تعميم به همه رأي‌دهندگان به آقاي روحاني كرد.
البته يكي از دلايل رأي‌آوري آقاي روحاني را هم بايد رد صلاحيت آقاي هاشمي توسط شوراي نگهبان دانست، اين موجب شد كه يك محبوبيتي يا مظلوميتي را متوجه آقاي هاشمي كند. مظلوميتي كه متوجه آقاي هاشمي شد در يك جا مي‌توانست مورد بهره‌برداري قرار بگيرد و مورد بهره‌برداري هم قرار گرفت. زماني كه آقاي روحاني اظهار مي‌كند كه مي‌خواهم يك دولت معتدل تشكيل بدهم يعني نسبت به راست و چپ نقد دارد و تعريضي به هر دو جريان دارد. آقاي روحاني نسبت خود به جريان اصلاحات را قبول ندارد و بارها اين را رد كرده هر چند در لفافه.

هدف جريان اصلاحات از مصادره حجت‌الاسلام روحاني سهم‌خواهي از كابينه است يا اهداف ديگري هم برآن مترتب است؟


اينكه افرادي در آستانه شكل‌گيري دولت جديد سعي كنند حرف بزنند كه ناشي از سهم‌خواهي باشد مبناي درستي ندارد و هدف‌شان اين است كه بتوانند خود را به كانون قدرت و تصميم‌سازي نزديك كنند، هرچندبرخي از اصولگرايان هم در اين مسير حركت مي‌كنند.
پيوند بين كارگزاران و مشاركت يك پيوند فكري نيست بلكه يك پيوند تاكتيكي است كه در برخي از جاها تبديل به درگيري و تعارض مي‌شود و در برخي جاها تبديل به همگرايي مي‌شود. وحدت‌شان مبناي فكري ندارد بلكه مبناي آن نگاه به كسب قدرت است.

چرا جريان اصلاحات به‌صورت گسترده به تعريف وتمجيد از رئيس دولت آينده پرداخته است؟


اين تعريف و تمجيد از كسي كه مي‌خواهد تصميم‌سازي بكند و ياران خودش را انتخاب كند سنت بسيار نامطلوبي است كه مقابله با آن هم صورت نگرفته است. عده‌اي تلاش دارند به خاطر منافع شخصي و گروهي خودشان اين قابليت و ظرفيت رئيس‌جمهور‌ آينده را به انحراف ببرند و غالباً اين كار را با تملق و چاپلوسي –كه دون ‌شأن جامعه ماست ـ انجام مي‌دهند. زياده‌خواهي و سهم‌خواهي از طريق تعريف و تمجيدها و نزديك شدن به كانون قدرت متأسفانه در هفته‌هاي اخير شكل فزاينده به خود گرفته است.

با توجه به فشارهاي روزنامه‌هاي زنجيره‌اي به رئيس‌جمهور منتخب، آيا جريان تندروي اصلاح‌طلب مي‌توانند نقش فعال در دولت يازدهم ايفا كنند؟


بعيد مي‌دانم. قطعاً آقاي روحاني يك سياستمدار حساس و بادقت است چرا كه ما يك نوع پختگي در اظهارات ايشان و موضع‌گيري‌هاي ايشان ديده‌ايم و طبيعتاً كسي كه به اين خود آگاهي رسيده كه تندروي چه نتيجه‌اي را براي آقاي خاتمي و احمدي‌نژاد رقم زد خودش آن اشتباهات را تكرار نمي‌كند و علي‌القاعده از تندروهاي اصلاحات پرهيز مي‌كند.

حمايت‌هاي كنوني طيف اصلاحات از آقاي روحاني فكر مي‌كنيد تا چه زماني ادامه خواهد داشت؟


تا جايي كه بتوانند به اهداف‌شان برسند از وي حمايت مي‌كنند. اگر ببينند به خواسته‌هايشان نمي‌رسند تبديل به ضديت خواهد شد.

پس بايد انتظار ضديت اصلاحات با دولت يازدهم را داشت؟


بله، كساني كه امروز تعريف و تملق مي‌كنند اگر به اهداف‌شان نايل نيايند به تقابل با دولت يازدهم بر‌مي‌آيند.

پس اين را مي‌توان گفت كه اصلاحات سهم ويژه‌اي از دولت مي‌خواهند؟


بله، اين را مي‌توان برداشت كرد.

باتوجه به مواضع كنوني آقاي روحاني اين سهم‌دهي صورت مي‌گيرد؟


در مواضع پخته ايشان چنين چيزي رؤيت نمي‌شود اما بايد منتظر ماند و ديد كه چه اتفاقي در عمل خواهد افتاد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار