امام خمینی (ره) میهندوستی عملگرا و مسئولیتپذیر نسبت بنیانگذار جمهوری اسلامی با ایران چیست؟ آیا ایشان مخالف ایران هستند یا موافق ایران؟ برخی برای پاسخ به این سؤال جملاتی از امام خمینی (ره) در مخالفت با «ملیگرایی» را بازخوانی میکنند، نظیر این جمله که «ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است» تا چنین نتیجه بگیرند که بنیانگذار جمهوری اسلامی مخالف «ایران» است. در این باره باید توجه داشت مخالفت با ملیگرایی مخالفت با ایران نیست. باید دانست که برخلاف آنچه در برخی گفتمانها رایج است، «میهنپرستی و میهندوستی: Patriotism» را نمیتوان معادل یا مترادف «ملیگرایی:Nationalism» دانست. این دو مفهوم از نظر نظری و کارکردی تفاوتهای مهمی دارند که در متون معتبر فلسفه سیاسی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
میهندوستی مفهومی است که بر «وفاداری» به سرزمین، جامعه و ارزشهای مشترک یک کشور دلالت دارد. در این چارچوب، وفاداری نه صرفاً بهعنوان احساس وابستگی عاطفی، بلکه بهعنوان تعهدی اخلاقی به حفظ، پیشرفت و بهزیستی وطن و هموطنان تلقی میشود. در مقابل، ملیگرایی اغلب با محوریت «قدرت» و «نژاد» تعریف میشود. ملیگرایی بهویژه در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در بسیاری از موارد به عنوان ابزاری برای اثبات یا تثبیت برتری یک ملت یا قوم خاص بر سایر ملتها به کار گرفته شده است.
این پدیده در برخی مصادیق تاریخی، از جمله ملیگراییهای افراطی به شکلهای پرخاشگرانه، نژادپرستانه و ستیزجویانه ظاهر و به نفی یا حذف «دیگری» منجر شده است، در نتیجه ملیگرایی در بسیاری از رویکردهای انتقادی، مفهومی ایدئولوژیک دارد که گاه برای برهمزدن توازنهای فرهنگی و سیاسی خطرناک تلقی میشود.
بهاینترتیب، تفاوت اساسی میان این دو در خاستگاه و غایت آنهاست: میهندوستی امری اخلاقی و ملیگرایی اغلب ابزاری راهبردی برای تولید یا حفظ سلطه است.
از این منظر، حتی اگر عبارت منقول «حبالوطن منالایمان» را حدیثی مرسل بدانیم، باز هم میتوان آن را گویای نوعی میهندوستی اخلاقی تفسیر کرد نه ملیگرایی، چراکه با ارزشهای دینی و همبستگی اجتماعی همراستاست و با برتریطلبی قومی و نژادی منافات دارد. از سوی دیگر عبارت امام خمینی (ره) در این باره که میفرمایند «ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است» اساساً انتقادی است از ملیگرایی ایدئولوژیکشدهای که گسیلگری دیگرستیزانه میکند. امام راحل بر این تحلیل بودند که این دیگرستیزی گسیلگرایانه به نام «ملیگرایی»، پروژه استعمار برای تضعیف منطقه به دست اعضای منطقه است. بیان کامل امام راحل در این باره برای فهم این مهم بسیار کمککننده است، ایشان میفرمایند: «اینکه من مکرر عرض میکنم که این ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملیگرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایی است که مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند...» (صحیفه امام، جلد ۱۳، صفحه ۸۷)
این بیان ایشان آشکارا نشان میدهد امام راحل عظیمالشأن با ملیگرایی به عنوان پروژه استعمار مخالفند نه با میهندوستی. ایران و ایده ملیگرایی که نحوهای از ایرانگرایی است بسیار متفاوت است. سلوک عملی ایشان در این باره میتواند راهگشا باشد. نمونههای متعددی از رفتار امام راحل وجود دارد که نشان میدهد ایشان به استقلال، عزت، سربلندی و منافع ایران اهمیت فراوانی میدادند و هیچگاه نسبت به مسائل ملی بیتفاوت نبودند.
۱. مخالفت با کاپیتولاسیون به مثابه دفاع از استقلال و کرامت ملی ایران: یکی از نقاط عطف سیره عملی امام خمینی (ره) در میهندوستی، اعتراض صریح و پرهزینه ایشان به لایحه کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ است. بر اساس این لایحه، اتباع امریکایی در ایران از مصونیت قضایی برخوردار میشدند، یعنی اگر جرمی مرتکب میشدند، دادگاههای ایران صلاحیت محاکمه آنان را نداشتند. امام در نطقی تاریخی، این قانون را «ننگین» خواند و آن را به منزله فروختن استقلال کشور تعبیر کرد: «ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، عظمت ما را پایکوب کردند. ملت ایران را از سگ امریکایی پستتر کردند.» ایشان نهتنها از جایگاه یک فقیه دینی، بلکه بهعنوان یک ایرانی متعهد به سرنوشت ملت خویش سخن گفت و هزینه آن را نیز پرداخت.
۲. رهبری انقلاب اسلامی بدون پذیرفتن حمایتهای سیاسی بیگانگان: امام خمینی (ره) در دوران تبعید، بهویژه طی سالهای اقامت در نجف، همواره تلاش کرد هیچ وابستگیای به دولتها نداشته باشد. رژیم بعث عراق گاه سعی میکرد از حضور امام راحل بهرهبرداری سیاسی کند، اما امام راحل هرگز اجازه نداد از جایگاه ایشان به عنوان مخالف حکومت ایران به نفع دشمنان ایران استفاده شود. همچنین در دوران اقامت در پاریس، پیشنهاداتی از سوی دولتهای غربی برای مذاکره غیررسمی یا تأثیرگذاری بر روند نهضت ارائه شد که امام راحل با قاطعیت آنها را رد کرد. امام در تمام این دوران بر استقلال تصمیمگیری و اصالت نهضت اسلامی ایران تأکید داشت و حاضر نشد حرکت انقلابی مردم ایران به زمین بازی قدرتهای بیگانه بدل شود. این پایبندی به استقلال، شاخص مهمی در فهم نسبت ایشان با میهندوستی است.
۳. سیاست «نه شرقی، نه غربی» و حفظ استقلال کشور: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) سیاست «نهشرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را به عنوان اصل راهبردی نظام جمهوری اسلامی مطرح کرد. این سیاست به معنای عدموابستگی به هیچیک از دو بلوک قدرت جهانی بود. ایشان بارها تأکید میکرد که حفظ استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است و مسئولان باید برای صیانت از آن بکوشند.
در پیامی به مسئولان نظام، ایشان بارها هشدار دادند که هرگونه سازش یا وابستگی به قدرتهای خارجی، خیانت به ملت ایران و تهدیدی برای آینده کشور است، بنابراین حفظ استقلال همهجانبه را بخشی از میهندوستی حقیقی میدانستند.
۴. تمجید از ملت ایران: در بیانات مختلف، امام خمینی (ره) از ملت ایران با تعابیری، چون «ملت رشید»، «ملت شجاع»، «ملت فداکار» و «ملت شریف» یاد کردهاند. ایشان معتقد بودند مردم ایران، با وجود سالها سلطه استبداد داخلی و نفوذ خارجی، توانستهاند به سطحی از آگاهی، عزتطلبی و خودباوری برسند که در نوع خود کمنظیر است. این نگرش نشانه باور عمیق امام به استعداد، شرافت و ظرفیتهای ملت ایران است؛ باوری که در سالهای دشوار دفاع مقدس نیز تجلی یافت. اوج موضع و باور ایشان درباره مردم ایران را در این جمله میتوان دید: «من با جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله- صلی الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- میباشند.» (صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۴۱۰)
نقد امام خمینی (ره) بر ملیگرایی، ناظر به شکل خاصی از آن است که بر محور نژاد، تعصب، طرد دیگری و فاصلهگیری از وحدت اسلامی بنا شده است. این نوع ملیگرایی که در بسیاری از کشورها موجب جنگ، استعمار یا تبعیض شده، مورد انتقاد امام بوده است، اما این به معنای مخالفت با میهندوستی نیست. میهندوستی اخلاقی، آگاهانه و عقلانی همواره در کلام و سیره امام مورد تأکید بوده است.
تبعید به دلیل دفاع از استقلال کشور، نپذیرفتن حمایت دولتهای خارجی، تأکید بر سیاست «نه شرقی، نه غربی»، توصیه به آبادانی و سازندگی ایران و اعتماد به ظرفیتهای ملت ایران، همگی شواهد روشنی از میهندوستی عملی و معقول امام خمینی (ره) است. این مواضع نشان میدهد برای امام، ایران عزیز نه صرفاً یک خاک، بلکه سرزمینی بود که باید آزاد، آباد، مستقل و الگو برای دیگر ملتها باشد؛ وطنی که در خدمت ارزشهای انسانی و الهی تعریف میشود، نه در تقابل با آنها. به این ترتیب، نسبت امام با ایران نهتنها نفیشده نیست، بلکه در عمل، رابطهای از جنس مسئولیت، تعهد و پاسداری است. او با ایران همانگونه رفتار کرد که یک انسان وفادار با وطن خویش رفتار میکند: با عشق، با درد، با امید و با مسئولیت.