عصر پنجمین روز مردادماه (یکشنبه) بود که تکلیف نیمفصل نخست لیگ بیستوپنجم روشن شد، اما تنها دقایقی بعد از انجام قرعهکشی مشخص شد سالی که نکوست از بهارش پیداست!
طبیعی بود که اصحاب رسانه قبل و بعد از مراسم قرعهکشی سراغ مسئولان حاضر در سالن بروند و آنها را بابت رقابتهایی که زمان زیادی تا آغاز آن باقی نیست، سیمجین کنند. پاسخها، اما همانطور که انتظار میرفت هیچ یک نه شفاف و واضح بود و نه حتی اندکی دلگرمکننده. حتی آنها که از همین گام نخست وعده برخورد با هرگونه خطا و اشتباهی را چه در حوزه داوری و چه در دیگر مسائل میدهند، چراکه دیگر همه خوب میدانند سنگ بزرگ علامت نزدن است، پس حتی وقتی تأکید میشود که در فصل جدید لیگ برتر در صورت اشتباه، جرایم سنگین و محرومیتها طولانیمدت خواهد بود هم نظر کمتر کسی جلب نمیشود. درست برخلاف زمانی که گفته میشود قرار است پایتخت میزبان مسابقات خانگی استقلال خوزستان و چادرملو اردکان باشد. تهرانی که در برنامهریزی میزبانی دو تیم مطرح خود وامانده و با وجود مانوری که روی تختی داده میشود، هنوز هیچ کس نمیتواند با قطعیت بگوید سرخابیها فصل جدید در تختی میزبانی خواهند کرد یا سر از شهدای شهر قدس درخواهند آورد. ورزشگاهی که پیکان برای میزبانی بازیها خانگی خود روی آن حساب کرده است. هرچند که در صورت قطعی شدن میزبانی تختی از بازیهای خانگی سرخابیهای پایتخت، هنوز نمیتوان هیچ قضاوت و پیشبینی در خصوص بازیهای این دو تیم داشت، وقتی آقایان فصل گذشته هم مدعی بازگشت این ورزشگاه به جریان فوتبال بودند، اما کیست که فراموش کرده باشد تختی تنها یک بازی میزبان فوتبال و لیگ برتر بود و بعد از همان یک بازی ایراداتش چنان رخ نمودند که درهایش تا امروز بسته شد.
در چنین شرایطی، اما رئیس فدراسیون بعد از حضور در حلقه خبرنگارانی که بعد از قرعهکشی بازیهای لیگ پیشرو او را بابت آزادی سؤال پیچ کردند توپ را به زمین پرسپولیس و استقلال انداخت و مدعی شد وضعیت این ورزشگاه را باید از آنها پیگیری کرد. حال آنکه هر دوی این تیمها مستاجر آزادی هستند، نه صاحب آنکه بتوانند پاسخ درستی درخصوص شرایطی که دارد یا زمان رسیدنش به مسابقات لیگ برتر اطلاعاتی بدهند. برگزاری مراسم قرعهکشی لیگ فرصت خوبی بود تا بار دیگر کاستیهای فوتبال خود را نشان دهد و دوستداران این رشته را مغموم و دلنگران کند. درست برخلاف مسئولان که گویی نگرانی خاصی بابت اوضاع موجود ندارند که اگر داشتند، همچون تاج سعی در عادی جلوه دادن اوضاع نمیکردند: «هنوز دو باشگاه اجازه میزبانی در ورزشگاه خودشان را ندارند و در صورتی که این مشکل برطرف نشود باید در شهر دیگری این کار را انجام بدهند، اما به رغم بودجههای محدود، اوضاع استادیومهای ایران بهتر از سالیان اخیر شده است.»، اما به نظر میرسد معنای بهتر در فرهنگ لغت واژه رئیس فدراسیون با سایرین تفاوت زیادی دارد، چراکه همین کوچ کردن چادرملو و استقلال خوزستان به تهران برای میزبانی از حریفان خود به انداز کافی وخامت اوضاع ورزشگاههای کشور را نشان میدهد و نیازی به اشاره به موارد دیگر نیست. با این حساب، تاج چطور چرتکه میاندازد و چه زاویه دیدی دارد که وضعیت را نسبت به قبل بهتر میبیند، سؤالی است که تنها خود او میتواند پاسخ دهد.
۲۴ سال از حرفهای شدن فوتبال ایران میگذرد و در آستانه سال بیست و پنجم، نه فقط سرخابیهای تهران به بهانه زیر تعمیر بودن آزادی و در واقع به دلیل نداشتن ورزشگاه اختصاصی آواره این ورزشگاه و آن ورزشگاه هستند و نمیدانند فصل جدید دقیقاً باید در کدام ورزشگاه پذیرای هواداران خود باشند که دو تیم هم قرار است در این وانفسا به تهران کوچ کنند و ما هنوز هم تصور میکنیم فوتبالمان در مسیر حرفهای گام برمیدارد! حال آنکه هیچ رد و نشانی از حرفهای بودن در فوتبال ایران مشاهده نمیشود. تا دیروز مدعی بودیم تنها رقم دستمزدها در ایران در مسیر حرفهای شدن است، اما امروز حتی در این زمینه هم نمیتوانیم هیچ ادعایی داشته باشیم، وقتی اعداد و ارقام نیز به غیرحرفهایترین شکل ممکن روند صعودی به خود گرفتهاند، مگر آنکه بخواهیم دلخوش به حضور چند دستگاه VAR باشیم که آن هم کیست که نداند هنوز نه فقط زیرساخت مناسبی برای آن تعریف نشده که همچنان در مرحله آزمون و خطاست.