اين بار اما افتتاح مركزي تحت عنوان «گفتوگوي اديان» در شهر وين، پايتخت اتريش موجب تداعي شدن راه اندازي سلسله بحثهايي پيرامون تأسيس و افتتاح مركز «گفت و گوي تمدنها» توسط محمد خاتمي به منظور تطهير خود و ديگر دوستانش ميشود.
رايزني اديان در كاخ هافبورگ!
اين اتفاق يكي از مهمترين اخباري بود كه چند روز پيش روي خروجي بسياري از خبرگزاريهاي دنيا قرار گرفت. راهاندازي يك مركز به اصطلاح ديني در قلب اروپا و آن هم در وين، پايتخت كشور اتريش كه به عنوان پايتخت موسيقي جهان شهره است، بسياري از مخاطبان را دچار بهت و حيرت كرد. در مورد ريشه و پيشنهاد اوليه افتتاح و راهاندازي اين مركز گفته شده در سال ۲۰۰۷ و طي ديداري كه پادشاه عربستان از واتيكان داشت، سنگ بناي تئوريك اين مركز از سوي وي نهاده شد. بلافاصله پس از طرح اين پيشنهاد، دولت اتريش نيز همزمان وين را به عنوان محل اين مركز پيشنهاد كرد. ملك عبدالله هم اين پيشنهاد را قبول و قصري را به قيمت ۱۳ميليون يورو در شهر وين به منظور دفتر اصلي اين مركز خريداري كرد.
«گفت و گوي اديان» كاريكاتور «گفت و گوي تمدنها» بهترين شاهد ذهني كه با شنيدن اين اخبار به ذهن مخاطبان ميرسد، طرح موضوع «گفتوگوي تمدنها» از جانب محمد خاتمي است كه سالها پيش در سازمان ملل آن را مطرح كرد. هر چند اصل اين طرح يك استراتژي براي مطرح و چهره شدن خاتمي به عنوان يك عنصر ميانهرو و رفرمگرا بود اما بسياري از اهل فن آن را ترجمان ديگري از نظريه «جنگ تمدنها» كه از سوي هانتينگتون مطرح شده بود، ميدانستند. در اين اتفاق چندين نكته مهم و قابل اعتنا وجود دارد كه لازم است به آنها از زاويه ديد ديگري نگريسته شود. يكي از اين مباحث، افراد تشكيلدهنده شوراي اصلي ۹ نفره است كه مسئوليت اصلي را در اين مركز به عهده دارند. تركيب افراد به گونهاي هدايت و اصطلاحاً مهندسي شده است كه مدعاي نمايندگي از مذاهب گوناگون و اصلي جهان كنوني را تشكيل ميدهند.
وزير ارشاد اصلاحات در كنار «ديويد روزن» صهيونيست شناختهشدهترين فرد براي مخاطبان ايراني، حضور وزير ارشاد و زينت دولت اصلاحات عطاءالله مهاجراني است كه قرار است ظاهراً نماينده تفكر و مذهب شيعه باشد! فرد ديگري كه به گفته روزنامه اسرائيلي «يديعوت آحارونوت» پس از انتخابش خودش نيز دچار بهت و حيرت شده است، يك خاخام صهيونيست با تابعيت اسرائيلي به نام «ديويد روزن» است. روزن يكي از سه شخصيتي است كه مركز گفت و گوي اديان را در وين اداره خواهند كرد. همچنين اين روزنامه خاطرنشان كرده است كه مهمترين مسئله آن است كه اين خاخام تابعيت رژيم اشغالگر را دارد و در اين مركز علماي ارشد لبناني و سعودي نيز حضور دارند و اين مركز ميتواند موانع موجود بر سر راه اعراب و اسرائيل را بردارد.
گفته ميشود درباره برنامههاي اين مركز هيئت ۹نفره از نمايندگان اديان مختلف از جمله كاتوليكها، اوانجليكها (مسيحيان صهيونيست)، پروتستانها، ارتدوكسها، سني ها، شيعيان، وهابيها، يهوديان، بوداييها و هندوها تصميمگيري ميكنند و «فيصل عبدالرحمن معمر» وزير سابق آموزش دولت سعودي به عنوان دبيركل اين مركز، مهاجراني را به عنوان نماينده شيعيان در اين هيئت ۹ نفره تعيين كرده است.
اعتراض كانون همگرايي شيعيان اتريش در پي افشاي اين موضوع، «مركز اسلامي امام علي(ع) وين» به عنوان كانون اصلي همگرايي شيعيان در اتريش اعتراض كرد. رئيس اين مركز خطاب به مركز ملكعبدالله تأكيد كرده است كه مهاجراني نماينده تفكر شيعه نيست. پس از اين ماجرا، مهاجراني درخواستي مبني بر ملاقات با مسئول اين مركز را مطرح كرد كه با مخالفت مركز اسلامي امام علي(ع) وين، اين مهره دسته چندم دشمن مجبور به ترك بيسروصدا از اتريش شد. هر چند سابقه، نوع نگرش و موضعگيريهاي مهاجراني در قضيه فتنه ۸۸ براي ايرانيان شناخته شده است اما بايد اين نكته را متذكر شويم كه به دليل انحرافات متعدد اخلاقي و جنسي و همچنين ترويج نگاه سكولاريزه به دين از سوي وزارتخانه تحت امرش توسط مجلس شوراي اسلامي استيضاح و عزل شد. بعد از اين قضايا بود كه به دامان دشمنان درجه يك مردم ايران از جمله انگليس و امريكا پناهنده شد تا يكبار ديگر تشت رسوايي مدعيان اصلاحات از بام آسمان به زمين بيفتد.
نكات قابل تأمل ديگر در رابطه با اين مركز اين است كه سالانه مبلغ ۱۵ ميليون يورو هزينه دارد كه تماماً از سوي دولت وهابي عربستان سعودي پرداخت ميشود. مركز عبدالله در وين به عنوان يك مركز بينالمللي تأسيس گرديده و اتريش، اسپانيا و عربستان سعودي به عنوان اعضاي اصلي آن هستند و واتيكان نيز نقش ناظر را در آن دارد. يادآوري ميشود كه «كلاوديا بانديون - اوتمر» وزير سابق دادگستري اتريش به عنوان معاون دبيركل اين مركز تعيين شده است، ضمن اينكه دولت اتريش امتيازات ويژهاي از جمله معافيت مالياتي به اين مركز اعطا كرده و هشت كارمند آن را ديپلمات محسوب ميكند.
در اين رابطه، اتريشيها معتقدند وهابيون در كشور خودشان حتي يك ذره هم حقوق بشر را رعايت نميكنند و عجيب اينكه همينها قرار است گفتوگوي بين اديان انجام دهند. اينجا صحبت از يك فريب بزرگ به بهانه گفت وگو است.
اين مدعاي اتريشيها از آن جهت درست است كه اساس و اصل فرقه وهابيت در تضاد آشكار با مذاهب چندگانه اسلام به خصوص برادران اهل تسنن است. تفكر نحله وهابيت در قالب مذهب اهل تسنن وجاهت و جايگاهي ندارد و تنها همراستا با سلفيهاست كه كشتار مسلمانان را جايز ميدانند.
وهابيون به دنبال چه هستند؟ تمامي مواردي كه به آنها اشاره شد سؤالاتي را در اذهان به وجود ميآورد كه مهمترين آن اين است كه اساساً چه نيازي به تأسيس يك چنين مركزي با ادعاي گفت و گوي بين اديان آن هم در اروپاي تحت تأثير القائات سرمايه داري و اومانيسم است؟ اما مهمترين پيامها و علل اين اقدام را ميتوان در شكست سياستهاي تفرقهانگيز دولت سعودي در كشورهاي مسلمان و مستقل منطقه ديد. از جمله اينكه پس از شكستهاي پي در پي وهابيت در سرنگوني دولت سوريه به جهت حمايت و قرار داشتن در محور مقاومت، شروع و ايجاد جنگ داخلي در لبنان به عنوان اولين خاكريز مقاومت، بينتيجه بودن بمبگذاريهاي متعدد در عراق براي دامن زدن اختلافات شيعه و سني و همچنين احساس سرخوردگي و يأس در رهبري انقلابهاي عربي جستوجو كرد.
به رغم ارائه چهرهاي تندرو و خشن از اسلام توسط ايادي و مزدوران وهابيت تحت عنوان اسلام طالباني، عدم رعايت ابتداييترين حقوق شهروندي براي زنان عربستاني، ايجاد فضاي خفقان و رعب و وحشت در ميان مردمش و رياكاري عوامفريبانه، مسئولان اين كشور سعي دارند تا ضمن مشروعيت بخشيدن به تفكرات صهيونيستي افراد معلومالحالي همچون مهاجراني را هم در بازي خود به عنوان نماد تفكر شيعه معرفي كند. اين مسائل در كنار اظهارات مسئولان فلسطيني(غزه) در مورد تشكر از ايران به خاطر حمايت همه جانبه از مردم مظلوم غزه (با توجه به اهل تسنن بودن آنها) در برابر وحشيگريهاي دولت جعلي اسرائيل، باعث برملا شدن چهره واقعي و فريباي اين كشور درباره تسري ادعاي «تشكيل هلال شيعي» توسط ايران خواهد بود. بحث ديگري كه قطعاً مورد نظر مؤسسين اين مركز بوده، تخريب وجهه ايران به عنوان سرسلسله آزاديخواهي و دموكراسي در منطقه و جهان است.
ضمن اينكه ايران به دليل ارائه چهرهاي درست و واقعي از اسلام ناب محمدي(ص) در بين جهانيان هميشه مورد خشم و غضب سردمداران تندرو و دگم اينگونه كشورها بوده است. مسئله قابلاعتناتر اينكه هنوز هم در داخل كشور افرادي مشغول ستايش و مجيزگويي همپالكيهاي مهاجراني هستند بدون اينكه از سرنوشت امثال او عبرت بگيرند. هر چند ممكن است كه استارت اوليه براي راهاندازي اين مركز و طرح و پيشنهاد آن به كسي همچون مهاجراني از زمان برپايي جشن «الجنادريه» اتفاق افتاده باشد.