«ثبتنام تورهاي نوروز 90 با پنج درصد تخفيف ويژه فقط تا پايان بهمنماه»، «لوكسترين هتلها، مناسبترين قيمتها و بهترين پروازها»، «قابليت استفاده از دريا (درجه هوا 31)»، «هتلهاي تاپ در اختيار ماست»، «تور كشتي مجلل استاركروز» و. . . سفر به سواحل زيباي تايلند، چشمانداز زيبا و بينظير در دهلي و آگرا، سواحل مديترانه، فيليپين، سوس، پينانگ، تونس، كرهجنوبي، برزيل، سواحل تركيه، كيپتاون، ژوهانسبورگ، سانسيتي و. . . همه و همه تبليغات و آگهيهاي رنگارنگي هستند كه هر روز در نشريات مختلف ما را به يك سفر به يادماندني دعوت ميكنند. آنقدر از زيباييهاي زيمبابوه و جامائيكا و كنيا مينويسند كه حس ميكنيم براي يكبار هم كه شده اگر به آنجا نرويم، دوسوم عمرمان هدر رفته است. آگهيهاي تبليغاتي كه اگر با ذرهبين در بين هزاران هزارشان بگردي نامي از شهرها و سواحل و جنگلهاي ايران زيبا در آنها يافت نميشود و هيهات كه وقتي گردشگران خارجي با كتابچهاي كوچك قدم به قدم خاك ايران را ميگردند و از هر نقطهاش دهها عكس به يادگار ميگيرند، ايرانيان در پاتايا و آنتاليا و دوبي تني به آب ميزنند و. . .
توريسم به طور كلي به عنوان مسافرت تفريحي در نظر گرفته ميشود. هر چند كه در سالهاي اخير شامل هرگونه مسافرتي ميشود كه شخص به واسطه آن از محيط كار يا زندگي خود خارج شود. در بعضي از منابع ذكر شده كه توريستها كساني هستند كه سفرشان كمتر از 24 ساعت و بيشتر از يكسال نباشد. كلمه توريست از زماني پديد آمد كه افراد طبقه متوسط به مسافران طبقه اشراف پيوستند. از زماني كه مردم جامعه داراتر شده و عمرشان طولانيتر شد، اين امر ممكن و بديهي شد كه مردم طبقات پايين و متوسط جامعه كه شغل ثابتي داشتند در سلامت و با اندوختهاي (پساندازي) كافي بازنشسته شوند. اغلب توريستها بيش از هر چيز به آب و هوا، فرهنگ و طبيعت مقصد خود علاقهمند هستند. ثروتمندان هميشه به مناطق دوردست سفر كردهاند، البته نه به صورت اتفاقي، بلكه در نهايت به يك منظور خاص، براي ديدن ساختمانهاي معروف يا آثار باستاني يا آثار هنري ديگر، آموختن زبانهاي جديد و چشيدن غذاهاي متفاوت و لذت بردن از آب و هواي آن مناطق. توريسم سازمان يافته در حال حاضر صنعت بسيار مهمي در تمام جهان به شمار ميآيد و قسمت عمده اقتصاد ملي جوامع به شدت به توريسم وابسته است. اما امروزه گاهي اوقات واژه توريسم به صورت كنايهآميز استفاده ميشود. آن هم براي نشان دادن علاقهاي سطحي به جوامع و شگفتيهاي طبيعي كه توريستها از آن ديدن ميكنند.
فقط بيا! هميندر بعضي از روزنامهها و مجلات آنقدر تبليغات و آگهيهاي تورهاي مختلف براي سفر به اقصي نقاط دنيا وجود دارد كه مخاطب فراموش ميكند، مطالب در كنار آگهيها قرار دارند يا آگهيها در كنار مطالب.نام كشورها و شهرهاي جذاب! و ساحلهاي زيبايشان پشت سرهم رديف شدهاند از همين كشورهاي همسايه مثل تركيه و آنتاليايش- شما بخوانيد سواحل مديترانه- و امارات يا همان دوبي خودمان- شما بخوانيد سواحل خليجفارس- گرفته تا ايتاليا و اسپانيا و برزيل و آفريقاي جنوبي. حتي تونسي كه نميدانيم براي تفريح چند روزه امنيت دارد يا نه...!بيشك بسياري از كشورها با توجه به تمدن و تاريخ كهنشان، مقصد بسياري از توريستها هستند، اما واقعاً به چند درصد ايرانياني كه به كشورهاي ديگر مسافرت ميكنند، ميتوان نام توريستي گذاشت كه براي بازديد از اماكن تاريخي كشور مقصد به آنجا ميرود؟بعضي از كشورها و به طور خاص بعضي از شهرها كه نامشان در تمام آگهيهاي تبليغاتي تورهاي مسافرتي به چشم ميآيند چه چيزي دارند و با چه هدفي مسافران را به سمت خود جذب ميكنند؟پاتايا، پوكت، بالي، جزيره ساموئي، جيپور، كولا يا همين آنتاليا و دوبي كه حتي نوشتن نامشان در آگهيهاي تبليغاتي ممنوع است!
بيخيال اينور، بريم اونورتوقف در مقابل چند آژانس بزرگ مسافرتي و صحبت با مسافراني كه خود را آماده سفر خارجي ميكنند، چندان خالي از لطف نيست. هموطنان عزيزي كه در بسياري موارد اماكن مشهور و تاريخي كشور خودمان را هنوز از نزديك نديدهاند اما قلبشان براي داشتن يك عكس يادگاري در سواحل و بازارهاي آن طرف آب پرپر ميزند. مينو كه به همراه همسر و خواهرش چند روزي به دوبي ميروند، ميگويد: «اين چندمين باره كه ميريم دوبي، هم سياحته، هم تجارت. خوش ميگذره، فكر ميكنم ميشه چند روزي اونجا استراحت كرد...!»از جاهاي ديدني و جذاب دوبي ميپرسيم و پاسخ ميدهد: «همه جاش جالبه، ساختمونا، بازار و ساحلش!»و همسر مينوخانم در پاسخ به اين سؤال كه تاكنون چند شهر ايران را گشته و جالبترين خاطرهاش از مسافرتهاي داخلي چيست، ميگويد: «كيش رفتم، شمال زياد رفتم، يه بار هم با بچهها رفتيم اصفهان. هنوز فرصت نشده شهرهاي ديگهرو ببينم!»و تأسفبار اينكه او هرگز نام هگمتانه را نشنيده و نميداند كدام يك از استانهاي كشور داراي آب گرم با خواص درماني هستند. اين خانواده تاكنون بر سر مزار هيچ يك از بزرگان و مشاهير مثل سعدي، بوعليسينا، حافظ و فردوسي نرفتهاند و از ساحل درياي خزر فقط چالوس و رامسرش را تجربه كردهاند و همين!چهار جوان از آژانسي مسافرتي خارج ميشوند و با خنده با يكديگر صحبت ميكنند، مقصد آنها تايلند است.- «چقدر از تايلند اطلاعات داريد؟ كتاب يا نقشهاي گرفتهايد كه اماكن تاريخي يا ديدنياش را بشناسيد و سري به آنجا بزنيد؟»- «اي بابا! دلت خوشهها، چند روز ميريم پاتايا و برميگرديم. قرار نيست راه بيفتيم تو كوه و دشت كه چارتا ساختمون خرابه يا معبد ببينيم كه...»
خداحافظ سرمايهتور اسكي استانبول پنج روزه، 740 هزار تومان البته اضافه كنيد به اين عدد هزينه ناهار و شام، روزي 40 هزار تومان بليت پيست اسكي، رفت و آمد شهري، اجاره لباس و تجهيزات اسكي و هر تفريح و گردش و خريد ديگر را.هفت شب اقامت در تايلند نفري 730 هزار تومان، اما ... اما اين هتلها نيز فقط صبحانه ميدهند، البته اگر در زمان عيد چينيها در اين كشور باشيد، شبي 20 تا 80 دلار به هزينه هتلتان افزوده ميشود. آنجا هم همه چيز پاي خودتان است، اما خدا پدر دختر خانمي كه در آژانس مسافرتي نشسته و ما را راهنمايي ميكند، بيامرزد، چون ميگويد: «به نظرم اگه از اينجا كنسرو ببريد خيلي خوبه چون غذاهاشون اصلاً با مذاق ما ايرانيا جور در نمياد، بدبو و بدمزه هستن.» ميپرسم، «حالا عيد چينيهاست. چرا ما بايد پول اضافه بپردازيم؟» و پاسخ ميدهد: «ديگه قانون هتلهاشونه، اگه ميخوايد بمونيد بعد از فوريه بريد!» يك مدل مسافرت ديگر هم وجود دارد كه شما در يك سفر يك هفتهاي به دو يا چند كشور سفر ميكنيد، اگر خسته نشويد خيلي خوش ميگذرد! ما كه از اماكن ديدني و تاريخي و كهن سردرنميآوريم! پس چه بهتر براي خاطرات و پز دادنهايمان اين مدل را انتخاب كنيم. مثلاً چهار شب تايلند و سه شب سنگاپور كه ناقابل دو ميليون و ششصد و پنجاه و پنج هزار تومان!خانم متصدي كه قيمتها را ميخواند از باغ كروكوديلها و طبيعت زيباي «پوكت» و بازيهاي آبي و تفريحات غيرمجاز! ديگرش حرف ميزند.او معتقد است حدود يك ميليون تومان هم خرج تفريحها ميشود و از روي دلسوزي ميپرسد:
«با خانواده ميريد؟»و وقتي پاسخ مثبت! ميشنود، ميگويد:«به نظرم مجردي بريد...!» تمام قيمتهايي كه از طرف آژانسها ارائه ميشود براي بهمنماه تا اواسط اسفند است و تقريباً هيچ كدام از آنها هنوز نميدانند وضعيت قيمتها براي ايام عيد نوروز و بعد از آن چطور خواهد بود.گروهي ميگويند «نميدانيم»، بعضيها معتقدند، «حدود سيصد تا پونصد هزار به اين عددها اضافه ميشه» و جمعي نيز از دو برابر شدن قيمتها خبر ميدهند، اما هر چه باشد، همين ارقام نيز براي ما كارمند و كارگرها كه براي سفر به امامزاده داود هم بايد ماهها برنامه بريزيم و حساب و كتاب كنيم، نجومي است.بعضي از آژانسها نيز براي جذب مسافر ميگويند اگر در همين هفته براي ايام عيد اقدام كنند با همين قيمتها همه چيز را محاسبه ميكنند، اما محاسبه آنها فقط رفت و برگشت و هتل با يك صبحانه است.يك هفته اقامت در استراليا دو ميليون و پنجاه هزار تومان به علاوه دو هزار و نهصد و پنجاه يورو خرج دارد.پس اگر قصد داريد يك هفته از تعطيلات عيد نوروزتان را به همراه همسر و تك فرزندتان در استراليا حضور داشته باشيد حدود 25 تا 30 ميليون تومان ناقابل كنار بگذاريد.سفر خوب است و نوشجان آنها كه دارند و ميروند، اما صرف ميليونها تومان پول بيزبان و ريختن اين سرمايه به جيب بيگانگان فقط به خاطر قايقسواري يا اسكي روي برفهاي آنها يا ديدن پارك جنگلي با چند مارمولك و اسبآبي كمي غيرمنصفانه است.در يكي ديگر از آژانسها، مسئول تور آفريقاي جنوبي و هندوستان در مورد اين كشورها ميگويد: «هر دوتاشون خيلي گرون هستن. مثلاً توي هند اصلاً نميتونيد وسيله ارزوني پيدا كنيد، البته بايد بگم هند خيلي هم كثيفه و من مطمئنم كه شما غذاي اونجارو نميتونيد بخوريد به همين خاطر هر مسافر حق داره 45 كيلو مواد غذايي با خودش به اونجا ببره.»شايد اگر هدف از سفر، تاريخ و فرهنگها و ملل و آداب و رسوم گوناگون را از نزديك ديدن باشد، در بين تمام كشورهاي موجود هندوستان بر همه ارجح است، اما چون اين خانم در برخورد با هزاران مسافر دانسته كه ما فقط براي حيف و ميل كردن پول، پا به آن طرف مرزها ميگذاريم، ميگويد: «فقط توي دهلي ميتونيد هتل خوب پيدا كنيد كه اون هم حدود يك ميليون هزينه داره، اما مسافرت به آفريقايجنوبي و 10 شب اقامت توي ژوهانسبورگ با پنج گشت و پنج وعده غذا و پرواز خارجي تقريباً شش ميليون ميشه.»
سفر به هيچستانوقتي به شهرهاي خودمان با آن تاريخ و فرهنگ و آثار كهن مينگريم و بيتوجهيها ... و كشورهايي كه هيچ ندارند، اما سرابشان چشمها را به سمت خود جلب كرده، به اين نتيجه ميرسيم كه اكثر اين سفرها، تورهايي است كه جلوي پاي جوانان و براي صيد آنها پهن شده است. تورهايي كه فساد و بيبند و باري و فحشا را به عنوان طعمه قرار دادهاند.آمارها نشان ميدهند كه اكثر افرادي كه به كشورهايي چون تايلند، تركيه و امارات سفر ميكنند، جواناني هستند كه ذره پساندازشان را به آب ميدهند تا به آن طرف آب برسند و بعد از چند روز تازه متوجه ميشوند كه چه اشتباهي كردهاند.
اون توريسته، من كيام؟آيا شما هم توريستهاي خارجي را در كوچه و خيابان شهرهايمان ديدهايد؟ فرقي نميكند خانم يا آقا، يك لباس ساده با يك كولهپشتي كوچك و يك كتابچه راهنما و يك دستگاه دوربين، همين.دوستي ميگفت: «وقتي به استراليا رفته بودم بيشترين وقت خودم و خانمم در بازار و مغازه و خريد صرف شد. در خيابان دو ساك بزرگ به دو طرف شانههايم آويزان كرده و با يك دست بچهام را در بغل گرفته بودم و با دست ديگر چمدان بزرگ چرخدارمان را ميكشيدم. خانمم هم به اندازه كافي دستهايش پر بود و خسته. فقط غر ميزديم، اصلاً حال و حوصله نداشتيم تا جايي برويم يا عكسي بيندازيم. وقتي كه خريدهايمان تمام ميشد آنقدر خسته بوديم كه يكراست ميرفتيم هتل، اصلاً ندانستيم يك هفته چطور تمام شد.»خودش ميخندد و ادامه ميدهد: «توي ايران توريستها را كه ميبينم تازه ميفهمم فرق من با آنها در چيست، ما يك مشكل بزرگ داريم، آن هم اينكه همه دنيا را به خاطر بازارها و مغازهها و فروشگاههايش دوست داريم.»به راستي اگر آنها توريست و گردشگر هستند پس ما چه هستيم!
وقتي تورها پهن شدکلمه تور از قرن هجدهم به وسيله همگان پذيرفته شد از وقتي که «گرند تور» اروپا بخشي از تربيت اشرافزاده تحصيلکرده و ثروتمند انگليسي يا مردان با فرهنگ شد. تورهاي بزرگ به ويژه براي جواناني که قصد تکميل تحصيلاتشان را داشتند، برگزار شد. آنها به سرتاسر اروپا مسافرت کردند، به خصوص به مکانهاي فرهنگي و شهرهاي زيبايي مثل رم ، توسکاني و آلپ.اکثر هنرمندان شناخته شده قرن هجدهم در تور بزرگ شرکت ميکردند و معماري، هنر و ادبيات کلاسيک هميشه تماشاچياني را به شهرهايي با قدمت بالا و داراي اين هنرها مانند رم، ناپل، فلورانس جذب کرده است.اشرافزادگان انگليسي بيش از ديگران راغب به انجام تور بزرگ بودند و از هر فرصتي براي جمعآوري گنجينههاي هنري از سراسر اروپا استفاده ميکردند تا آنها را به مجموعههاي خود اضافه کنند. تعداد گنجينههاي هنري که بدين ترتيب از اروپا به انگليس منتقل شدند غيرقابل مقايسه با ساير نقاط اروپاست و همين دليلي است بر ثروتمند شدن مجموعهداران عمومي و خصوصي فعلي. با اين وجود در آن زمان هر چند توريسم بيشتر در طبقات بالاي اجتماع و مردم تحصيلکرده ديده ميشد، با اين وجود در اصل حرکتي فرهنگي محسوب ميشد. توريستهاي اوليه با وجود اينکه در تور بزرگ شرکت ميکردند، بيشتر مسافر بودند تا توريست.تا قرن نوزدهم توريسم تفريحي به راستي توسعه نيافت. تا هنگامي که مردم کمکم شروع به گذراندن زمستان در آب و هواي گرمتر کردند يا از مکانهايي مانند چشمههاي آب معدني بازديد کردند که براي سلامتي مفيد هستند. مردم براي درمان بيماريهايي از نقرس گرفته تا ناراحتيهاي کبدي و برونشيت به اين چشمهها ميرفتند.ريشه انگليسي اين صنعت نوين در نام بسياري از اين مکانها ديده ميشود. حتي ورزشهاي زمستاني در واقع به عنوان ورزش تفريحي و نه روشي براي جابهجايي توسط طبقات خوشگذران انگليسي ابداع شدند.اين توريستهاي انگليسي بودند که ورزشهاي زمستاني را در روستاي زرمات «والاس در سوئيس» ابداع کردند.تا قبل از اينکه اولين توريستها وارد دهکده زرمات شوند، روستاييان ديدگاهشان نسبت به زمستان زماني بود که بهترين کار ماندن در خانه و ساختن ساعتهاي ديوار کوب يا اشياي مکانيکي ديگر بود!در اين ميان بزرگترين تحول براي اين صنعت اختراع راهآهن بود که در پنجم جولاي 1841 اولين تور گروهي در تاريخ را هماهنگ کرد. بدين ترتيب يک ترن را براي گروهي از پيروان اصل منع استعمال مشروبات الکلي به صورت در بست کرايه کرد (به صورت چارتر) که از لستر به رالي (راهپيمايي) در شهر راف برو ميرفتند که 20 مايل با آنجا فاصله داشت. کوک بلافاصله پتانسيل تجاري پنهان در اين بخش را متوجه شد و تبديل به اولين برگزارکننده تور شد.به زودي ديگران نيز از وي پيروي کردند و نتيجه اين شد که صنعت توريسم به سرعت در اوايل دوران سلطنت ملکه ويکتوريا توسعه يافت. در ابتدا اين حرکت توسط طبقه متوسط در حال رشد حمايت شد که ميتوانستند مرخصي کاري بگيرند و استطاعت مالي مسافرت رفتن را داشتند و حتي ميتوانستند مدت زماني در پانسيونها بمانند.و بدين ترتيب اعلاميه بانک تعطيلات در سال 1871 براي اولينبار حق قانوني کارگران براي رفتن به تعطيلات را تصويب کرد. حتي اگر در اين زمان به آنها پولي پرداخت نميشد.