کد خبر: 390684
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۱:۳۱
بررسی وضعیت سیاسی- اجتماعی زنان در‌ گفت‌وگوی «جوان» با فائزه مصلحی
زنان ایرانی به موفقیت‌‌های چشمگیری در عرصه‌های مختلف دست پیدا کرده‌اند. این موفقیت‌ها میسر نمی‌شد مگر در سایه توجه ویژه به امور زنان در این دوره. امروزه زنان ما به مثابه الگویی در میان زنان مسلمان و حتی زنان جهان درآمده‌اند. با فائزه مصلحی، مدرس حوزه و دانشگاه گفت‌و‌گویی را در خصوص وضعیت زنان در اجتماع داشته‌ایم که در ذیل می‌آید.برای درک بهتر خوانندگان ما در مروری به گذشته وضعیت زنان ایرانی را از نظر اجتماعی، سیاسی و پیشرفت در زمینه‌های مختلف در دوران پهلوی چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در دوران قبل از انقلاب جایگاه زنان به لحاظ سطح تحصیلات به گونه‌ای بود که قشر متدین جامعه با توجه به افت فرهنگی که در مدارس وجود داشت، مایل نبودند که دختران آنها در این مدارس تحصیل کنند تا اینکه پس از مدتی با درایتی که متدینین به خرج دادند، مدارس اسلامی تأسیس شد که در این مدارس فرزندان خانواده‌های مذهبی و متدین به تحصیل ادامه دادند. قشر متوسط و حتی کارگر جامعه روی این مسأله که دختران تحصیلاتشان را در سطح متوسطه و دانشگاه ادامه دهند، اصراری نداشتند و کسانی هم که در مدارس دولتی تحصیل می‌کردند در شرایطی به سر می‌بردند که وضعیت فرهنگی مدارس از نظر فرهنگی وضعیت مساعدی نبود، نوعاً خانواده‌ها نگران وضعیت فرهنگی دخترانشان در این مدارس بودند. در دانشگاه نیز کسانی که به دانشگاه راه پیدا می‌کردند و مایل به تحصیل در این مقطع بودند، تعدادشان اندک بود و اینها هم نوعاً متدینین در فضای دانشگاه با توجه به وضعیت فرهنگی حاکم بر دانشگاه با مشکلاتی مواجه بودند و به لحاظ سیاسی وضعیت کشور به گونه‌ای نبود که افراد جامعه در امور کشور مداخله داشته باشند. انتخاباتی که برای شوراها برگزار می‌شد، جنبه سوری داشت و کسانی می‌توانستند به این شوراها راه پیدا کنند، که مورد تأیید دربار و سازمان اطلاعات و امنیت کشور باشند. کسانی هم که وارد عرصه سیاسی می‌شدند یا به انگلیس یا آمریکا‌‌ ‌سرسپردگی داشتند؛ طیف انگلیسی و طیف آمریکایی در کشور فعال بودند، طیف انگلیسی پیش از کودتای 28 مرداد در ایران فعال بود پس از کودتای 28 مرداد هم طیف متمایل به آمریکا‌‌ ‌در ایران تقویت شد. وضعیت کشور به گونه‌ای نبود که مردم این آزادی را داشته باشند که در انتخابات آزادانه شرکت کنند و کسانی هم که فهم سیاسی بالایی داشتند، این اجازه را نداشتند که آزادانه به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کنند. فضای سیاسی کشور یک فضای کاملاً بسته شده و تعریف شده بود و در قالب یک نظام دیکتاتوری، کشور اداره می‌شد. بنابراین حرف از فعالیت سیاسی و رشد و بالندگی سیاسی چه برای مردان و چه برای زنان کاملاً منتفی بود. پس از انقلاب اسلامی‌زنان کشورمان در عرصه‌های مختلف چگونه به انجام وظیفه می‌پرداختند؟ در رابطه با دفاع مقدس، این بانوان ما بودند که مهم‌ترین وظیفه را در راستای دفاع از انقلاب و دفاع از منافع ملی بر دوش خود حفظ کردند و این مسأله اتفاق نیفتاد مگر این که زنان ما به مرحله بالایی از رشد سیاسی رسیده بودند و به این باور رسیدند که اگر بخواهند کشوری داشته باشند که به تمام معنا مستقل باشد، باید از آنچه که دارند، بگذرند. می‌دانید که در مبارزات سیاسی و اجتماعی، حرف اول را آگاهی سیاسی می‌زند و وقتی آگاهی سیاسی وجود نداشته باشد، پشتوانه لازم برای تداوم یک حرکت سیاسی وجود نخواهد داشت و در درازمدت این حرکت به ثمر نخواهدنشست. لذا در دفاع مقدس، حضور خانم‌ها، چه همسران رزمندگان و چه مادران آنها باعث شد که برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، حتی یک وجب از خاک این کشور در دست بیگانه قرار نگیرد و معاهداتی مانند معاهده گلستان و ترکمانچای که طی این قراردادها بخش اعظمی‌ از خاک ایران در منطقه قفقاز از کشورمان جدا شد، به امضا نرسد و این حادثه تلخ در تاریخ معاصر بعد از انقلاب اسلامی‌تکرار نشود. در زمینه علمی‌ هم حضور بانوان در عرصه اجتماع، زمانی تضمین خواهد شد که زنان با دانش روز آشنا باشند و بتوانند با دانش روز توانمندی‌های خودشان را افزایش دهند. بنابراین در همه عرصه‌های علمی‌ و فناوری امروز، حضور خانم‌ها چشمگیر است؛ مضافاً به این که اسلام افراد را به علم آموزی تشویق می‌کند و رهبران ایران و خصوصاً امام خمینی(ره) و بعد از آن مقام معظم رهبری، به حق نقش کلیدی در جنبش نرم افزاری داشتند و باعث شدند ما شاهد رشد روز افزون زنان در عرصه علمی‌ باشیم. زنان در ایران، چه پیش و چه پس از انقلاب، دارای حق رأی(انتخاب کردن و انتخاب شدن) بوده و هستند؛ این حق اگر چه از نظر ظاهری با هم یکسان به نظر می‌رسد، اما از نظر ماهوی با هم متفاوت است. در رابطه با ماهیت این حق در پیش و پس از انقلاب برای ما توضیح دهید. در ظاهر حق رأی به زنان در زمان پیش از انقلاب اعطا شد؛ ولی چند نفر از زنان آزاده در آن زمان توانستند به مجلس شورای ملی راه پیدا کنند.زنانی که جزو قشر فرهیخته جامعه بودند آیا این فرصت را پیدا می‌کردند که وارد مجلس شوند؟ نه تنها این اجازه را پیدا نمی‌کردند، بلکه زمینه برای این کار وجود نداشت. اگر کسی می‌خواست وارد مجلس شورای آن زمان شود، باید سرسپردگی خودش را به قدرت‌های آن زمان نشان می‌داد و این تضمین را به آنها می‌داد که منافع آنها را در مجلس تأمین کند. علاوه بر این، کسانی وارد مجلس می‌شدند که سواد سیاسی هم نداشتند. به عنوان مثال متنی به یکی از خانم‌هایی که به مجلس راه پیدا کرده بود، داده شده بود که در روز 17 دی در مجلس قرائت کند؛ این خانم نتوانسته بود عبارت‌های آن را حتی به طور صحیح بخواند و معنای بدی از خواندن وی مستفاد می‌شد و وضع به گونه‌ای بود که این خانم حتی سواد خواندن هم نداشت و مشخص بود که بیانیه را برای او نوشته و به دستش داده بودند که بخواند. با این وضعیت، می‌توان گفت که انتخابات آزادانه برگزار می‌شده است؟ در حالی که خانمی‌ نمی‌توانسته یک بیانیه را بنویسد و اجازه نداشته بنویسد، چگونه می‌توان از حضور سیاسی حرفی به میان آورد؟ این وضعیت زنان پیش از انقلاب بود. اما در زمان پس از انقلاب زنان آزادانه در انتخابات شرکت کرده و داوطلب نمایندگی می‌شوند و قشر دیگری که در انتخابات به عنوان رأی دهنده حضور پیدا می‌کنند، با آگاهی کامل از بین کاندیداها به کسی رای می‌دهند که با معیارهایی که مدنظر آنهاست، همخوانی دارد. این تفاوت یک تفاوت ماهوی است بین یک انتخابات کاملاً آزاد و یک انتخابات کاملاً فرمایشی که به لحاظ حفظ ظاهر در عرصه بین‌المللی برگزار می‌شد. این دو مورد از یکدیگر تفکیک شده است و برای خود آمریکایی‌ها قابل درک می‌باشد. سولیوان در خاطراتش می‌گوید: «ما هر چه که می‌خواستیم، شاه همان را انجام می‌داد». وقتی شاه مملکت در اداره کشور آزاد نبوده، چگونه زنان می‌توانستند در عرصه سیاسی آزاد باشند و آزادانه انتخاب کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ زنان ایرانی در عرصه‌های مختلف، پیشرفت‌های زیادی داشته‌ و به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کرده‌اند و در اجتماع حضوری فعال داشته و دارند. ارزیابی شما از حضور زن ایرانی و زن غربی در اجتماع چیست؟ ما اگر بخواهیم میان دو حضور، حضور سیاسی- اجتماعی زنان در غرب و حضور زنان مسلمان در عرصه‌های سیاسی - اجتماعی در ایران، مقایسه‌ای داشته باشیم، ناگزیر هستیم مبنای اعتقادی، فکری، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و تربیتی در ایران و غرب را از نظر بگذرانیم. اگر این مطالعه صورت نگیرد، هرگونه مقایسه‌ای به یک برآیند معقول، منطقی و شایسته دست پیدا نخواهدکرد. مبانی فکری حضور زن در غرب به مبانی دیدگاه جامعه شناختی نسبت به زن باز می‌گردد که این دیدگاه برگرفته از تفکرات یونان باستان است. در تفکر یونان باستان نهایت جایگاهی که زن دارد، جایگاه ابزاری است. این تفکر بعد از رنسانس در غرب دوباره حاکم می‌شود و تا به امروز این تفکر ادامه داشته و دارد. یعنی زن به واسطه این که زن است، استقلالی ندارد؛ زن موجودی است که اگر می‌خواهد دیده شود باید به عنوان جنس دوم و موجود دست دوم کنار مرد دیده شود تا برای او هویتی تعریف شود. با این دیدگاه بنیادی که در حال حاضر در غرب وجود دارد آیا زنان غربی می‌توانند از جایگاه و حقوقی که دارند دفاع کنند و در جایگاه انسانی خود قرار بگیرند. سؤال اساسی من این است که چرا جنبش فمنیستی در غرب شکل می‌گیرد و در کشورهای اسلامی‌ما شاهد این مسأله نیستیم؟ اگر در کشورهای اسلامی‌رگه‌هایی از رفتارهای فمنیستی دیده می‌شود، همه وارداتی است و بومی‌نیست؛ دلیل این است که زن در دیدگاه غربی به شدت مورد ظلم و ستم است. در یکی دو قرن اخیر در غرب اگر مردی زنی را می‌کشت هیچ دادگاهی او را مجازات نمی‌کرد، چون به عقیده آنها زن موجودی نبود که کشتنش مورد توجه باشد. این دیدگاه، دیدگاهی است که امروز در غرب به شکل دیگری ادامه دارد. اگر پیش از این در غرب به لحاظ فیزیکی زن را می‌کشتند و کسی مطالبه حق او را نمی‌کرد، امروزه زنان در غرب در عرصه‌های مختلف هویت انسانی شان کشته می‌شوند و کسی مطالبه حق آنها را نمی‌کند، مگر برخی از رفتارهایی که در قالب جنبش‌های فمنیستی می‌خواهد از حق آنها دفاع کند؛ چرا که زن در غرب مورد آزار و شکنجه جسمی، جنسی و هویتی است و باید مطالبه حق خودش را بکند. اما در دیدگاه اسلام و فرهنگ ایرانی و ملی ما، زنان همیشه مورد احترام بوده‌اند. در تعالیم دینی ما وقتی از پیامبری تبعیت می‌کنیم که می‌فرمایند: «به زنان اهانت نمی‌کنند، مگر کسانی که لعیم هستند»؛ این نگاه ارزشمندانه در رفتارهای اجتماعی مردان ما رسوخ می‌کند و به زنان احترام می‌گذارند و این احترام زمینه را برای حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فراهم می‌کند و ما بعد از انقلاب شاهد این بودیم که زنان ما در این عرصه‌ها، هیچ مشکلی نداشته‌اند؛ در عرصه‌های سیاسی حاضر شدند، بدون این که کرامت انسانی شان خدشه‌دار شود. یکی از مشاوران ریاست جمهوری در امور بانوان طی صحبتی که با هم داشتیم به من می‌گفت: «در یک اجلاس بین‌المللی شرکت کردم. در آن اجلاس یکی از خانم‌ها من را به کناری آورد و گفت، شما برای این که در کشورتان پست‌های سیاسی را احراز کنید، چه مراحلی را طی می‌کنید. من به وی گفتم برخی از زنان در انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوند و در صورت کسب آرای لازم به مجلس راه پیدا می‌کنند و برخی به واسطه سوابقی که دارند و شناخته شده هستند، مدیران اجرایی آنها را انتخاب می‌کنند. او تعجب کرد و گفت در کشور ما در غرب اگر خانمی‌ بخواهد به مدارج سیاسی و اجتماعی راه پیدا کند، قطعاً باید روابط خاصی با مدیران ارشد کشور داشته باشد تا زمینه ارتقای شغلی‌اش فراهم شود و خوشا به حال شما که در جامعه شما این ارتقای شغلی وجود دارد، بدون این که کرامت انسانی شما خدشه‌دار شود». این محرومیتی است که زنان غربی دارند و من به آنها حق می‌دهم از این وضعیت ناراحت باشند و به دنبال احقاق حقوق خود باشند؛ ولی ای کاش زنان غربی می‌دانستند که راه نجاتشان در جنبش‌های فمنیستی نیست بلکه در رویکرد به اسلام است. امروزه بانوان ما در بسیاری از زمینه‌ها به فعالیت می‌پردازند؛ به عنوان مثال وجود تاکسی بانوان باعث می‌شود تا خانم‌ها با امنیت و آسایش بیشتری در جامعه حضور داشته باشند. اما این حضور زنان ما در جامعه و حضور در عرصه‌های دیگر بازتاب منفی و سیاه‌نمایی رسانه‌های غربی را به دنبال دارد. به نظر شما نقص کار در کجاست که مستمسکی را به دست رسانه‌های غربی می‌دهد. این که تاکسی بانوان به منظور رفاه حال بانوان راه‌اندازی شده، خوب است. اما اگر رسانه‌های غربی این مسأله را به تمسخر می‌گیرند که برخی از خانم‌های ما به منظور امنیت بیشتر سایر زنان در طرح تاکسی بیسیم بانوان شرکت می‌کنند، من سؤالم از رسانه‌های غربی این است که آیا این مسخره نیست که زنان در برخی از کشورهای غربی رفتگر هستند و من این را با چشم‌های خودم دیده‌ام. این را چگونه می‌خواهند توجیه کنند. پست‌ترین مشاغل اجتماعی را به زنان می‌دهند. رانندگی لکوموتیو که کار بسیار سخت و مردانه‌ای است را خانم‌ها بر عهده دارند و رانندگی کامیون! این تناقض در رفتار غربی‌ها بسیار چندش آور است که اینگونه با مقدمه چینی بخواهند جایگاه زنان در ایران را مخدوش جلوه دهند. لازم است در اینجا به این نکته اشاره کنم که بنده شخصاً با این مسأله مخالفم که تشابه سازی کنیم و بگوییم هر کاری را که مردان انجام می‌دهند، اگر زنان انجام دهند باعث ارتقای آنها می‌شود. چه کسی گفته که ملاک برتری، مرد بودن است که هر کس کارهایش شبیه مردها باشد، پس او برتر است، اینگونه نیست، بلکه هر کسی اگر در جایگاه خودش قرار گیرد، نیکوست. اگر در برخی از رفتارها و گزینش‌ها، هدفمان این باشد که اگر غربی‌ها از ما سؤال کردند که چه پیشرفتی در زمینه بانوان داشتید، ما بگوییم در برخی از سمت‌ها از بانوان استفاده کرده‌ایم، این برخورد، یک برخورد انفعالی است و این بد است. ما نباید منفعل برخورد کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند:«ما باید مطالباتمان را از جهان غرب در بحث بانوان داشته باشیم». سؤال بکنیم چرا فرودگاه هامبورگ محل قاچاق زنان و دختران است؟ چرا زنان و دختران در غرب به عنوان ابزار در همه عرصه‌ها مطرح هستند؟ درجه‌داران و افسران زن آمریکایی با این انگیزه در ارتش حاضر می‌شوند که در خدمت رده‌های بالاتر ارتش باشند. اگر چه حضور آنها را با پوشش حضور نظامی ‌مطرح کرده‌اند، اما واقعیت چیز دیگری است؛ و این یعنی اهانت به زن و این را اسلام تأیید نمی‌کند. زنان در عرصه‌هایی که توانمند هستند و می‌توانند مؤثر باشند، می‌توانند حضور فعال داشته باشند. زنان سرپرست خانوار هم که به دلیل شرایط خاص خود ناچار هستند متحمل کارهای سخت شوند، قطعا اگر پدر یا همسر آنها در قید حیات بود، وضعیت دیگری داشتند و شرایط سخت فعلی را بر خود تحمیل نمی‌کردند. مدتی است که در روزنامه‌ها، آگهی‌های شغلی منتشر می‌شود که در آنها به آراسته بودن به ویژه در مورد زنان و در رابطه با شغل منشی‌گری تأکید می‌شود و تا کنون با این مسأله برخورد جدی صورت نگرفته است. موضع شما در رابطه با این مسأله چیست؟ هرگونه حضور زن در خارج از منزل باید با یک هدف متعالی باشد. چون حضور خانم‌ها در خانواده، چه به عنوان مادر و چه به عنوان همسر، یک وظیفه با ارزش و مهم است که ما نباید از این قضیه غفلت کنیم. اگر خانمی‌ می‌خواهد در خارج از منزل حضور داشته باشد، باید هدفی متعالی‌تر از این داشته باشد تا حضور او را توجیه کند. اگر دیده می‌شود در برخی از مشاغل از خانم‌ها استفاده می‌شود که این استفاده کاملاً ابزاری است و هیچ ریشه‌ای در اعتقادات ندارد، در حقیقت می‌توان گفت رفتارهای برگرفته از نحوه برخورد با جنس زن مطابق با رفتارهای جهان غرب با جنس زن صورت گرفته است. در دیدگاه غربی برای افزایش بهره‌وری اقتصادی، از زن به عنوان یک ابزار استفاده می‌شود. هیچ منطق روشنی این مسأله را نمی‌پذیرد که تمام هویت یک زن در خدمت توجیه اقتصادی برای افزایش سودآوری در اختیار نظام سرمایه‌داری قرار بگیرد. اگر این رفتار از هر کسی در هر کشوری سر بزند خاستگاه این تفکر متعلق به جهان غرب است و کاملاً مطرود است. هر رفتاری که متعلق به یک فرهنگ خاص باشد، به خاستگاه اولیه خود بازمی‌گردد. امام صادق(ع) در جایی می‌فرمایند: «برخی از شیعیان ما دزد هستند»؛ از ایشان سؤال می‌شود: «این یعنی چه»؟ می‌فرمایند: «این افراد، دزدی رفتار می‌کنند. در قیامت به آنها گفته می‌شود که این رفتار متعلق به تو نبود. این رفتار از آن جهان کفر است و این رفتار باید به خود آنها بازگردد». محصول فرهنگی آنها است، شما چرا این محصول فرهنگی نامرغوب آنها را دزدیدید و آن را وارد کردید؟ حال اگر دیده می‌شود که در برخی از مشاغل از فرهنگ غربی کپی برداری می‌شود، این مسأله آسیب جدی به نهاد خانواده می‌زند. من فکر می‌کنم که خود خانم‌ها نباید وارد این مشاغل شوند. در مرحله اول باید کرامتشان با توجه به شغلی که انتخاب می‌کنند، حفظ شود و به این مسأله دقت کنند که هدفشان از انتخاب مشاغل چیست؟ برخی از خانم‌ها و به ویژه دختران دوست دارند وقت خود را بیرون از منزل سپری کنند؛ باید بیندیشند که این بیرون از منزل بودن چه نفع و بهره مادی برای آنها دارد و متقابلا چقدر ضرر و زیان معنوی را برای آنها به همراه خواهد داشت. این دو را در دو کفه ترازو گذاشته و سبک سنگین کنند و ببینند کدام یک سنگین تر است. وظیفه نهادهای دولتی در هدایت این مسائل به مسیر صحیح چیست؟ باید برنامه‌ریزی شود توسط مجلس، شورای فرهنگ عمومی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ اجتماعی زنان، مرکز امور زنان ریاست جمهوری، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما. هنرمندان می‌توانند نقش ویژه در تبیین جایگاه زنان از نظر اجتماعی و فرهنگی ایفا کنند. من با قاطعیت تمام عرض می‌کنم مسائل فرهنگی در کشور ما یله و رهاست و جاهایی هم که اقداماتی صورت می‌گیرد، کاملاً سلیقه‌ای است، در حالی که قانون وجود دارد. بحث قانون عفاف و حجاب که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است، سال‌ها روی آن کار شده است. چرا این قانون به مرحله عمل درنمی‌آید؟ ما قانون داریم، قانون را زمین می‌گذاریم. مهم ترین بحث قانون عفاف و حجاب مباحث فرهنگی است. اما به دلیل عدم اجرای این قوانین توسط مسؤولان مربوطه، نیروی انتظامی ‌ناچاراً وارد عمل می‌شود و در نهایت به جای این که به عنوان رفتاری زیبا و دلپسند و رفتاری که دختران جوان ما خودشان با علاقه آن را انتخاب کنند، به یک رفتار قهرآمیز تبدیل می‌شود. این نشان دهنده کم کاری دستگاه‌های فرهنگی کشور است. این دستگاه‌ها هم در مقابل خدا و هم در مقابل خون شهدا مسئولند. در مقابل خسارت‌هایی که یک جوان به واسطه اجرا نشدن یک قانون متحمل می‌شود، مسئولیت دارند. اگر امروز در مقابل قانون پاسخگو نبودند، فردا در دادگاه عدل الهی باید پاسخگو باشند. این نظام زمانی تداوم خواهد داشت که فرهنگ ناب اسلامی‌ و فرهنگ عمل به ارزش‌های اسلامی‌ در آن تداوم داشته باشد. دقیقاً از همین نقطه است که دشمن به این نتیجه رسیده که اگر بخواهد این نظام و این انقلاب را از پا در آورد، بهترین حربه، حربه جنگ نرم در قالب رفتارهای فرهنگ غربی است و این رفتار را در قالب موسیقی، گروه‌های وارداتی به واسطه تبلیغ نوعی رفتار خاص که نمونه بارز آن بحث بی‌حجابی و بدحجابی است ظهور و بروز پیدا می‌کند. دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی غربی دقیقاً به این قضیه رسیده‌اند که اگر بحث زنان در یک کشور مطابق منافع آنها هدایت شود، آنها دیگر هزینه زیادی را برای اشغال آن کشور نخواهند پرداخت و دقیقاً پاشنه آشیل بحث امنیت ملی ما از همین جاست؛ یعنی در مباحث فرهنگی است و باید در این قضیه کار شود. چرا کشورهایی مانند چین، ژاپن و حتی فرانسه احساس نگرانی می‌کنند که فیلم‌های هالیوود، فرهنگ بومی‌ آنها را مورد تعرض قرار داده است و ‌متأسفانه برخی از مسؤولان فرهنگی ما همچنان در خواب هستند و احساس نگرانی نمی‌کنند. یکی باید اینها را از خواب بیدار کند، یا کسانی متصدی امور فرهنگی باشند که دغدغه اصلی آنها مسائل فرهنگی است. کسانی باید در رأس این امور قرار بگیرند که دیدگاهشان، دیدگاه فرهنگی است و دغدغه‌شان، دغدغه فرهنگی است؛ نه کسی که مسائل فرهنگی را متوجه نمی‌شود. وقتی با اینگونه افراد در رابطه با مسائل فرهنگی صحبت می‌شود، تازه باید الفبای کار را به آنها آموخت تا مباحث را متوجه شوند. و حرف‌های آخرتان...30 سال است که ما نظامی ‌را تجربه می‌کنیم که بسیاری از علمای بزرگوار ما حسرت روزی را می‌خوردند که اسلام در کشور حاکم شود. در سایه فداکاری بانوان، در سایه ایثار بانوان و با مجاهدت‌های فرزندان بانوان، این نظام شکل گرفته است؛ نظامی ‌که انصافاً هدیه خداوند به مردم شریف ماست. تداوم این نظام باز به دست بانوان است. زنان ما امروز اگر قدر خودشان را بدانند و قیمت خودشان را بدانند، در حقیقت قیمت خون شهدا را دانسته‌اند. هیچ ثروتی با هویت یک زن برابری نمی‌کند چون زنان هستند که ملت‌ها را می‌سازند، زنان هستند که استقلال را تضمین می‌کنند و زنان هستند که آزادی واقعی را تضمین می‌کنند، زنان هستند که می‌توانند تداوم ارزش‌های انقلاب را در این کشور تضمین کنند. امروز اگر زنان ما و دختران ما جایگاه واقعی خودشان را حفظ کنند و برای آن ارزش قائل باشند، قطعاً آینده ما، آینده بسیار نویدبخشی است. البته زنان ما این ارزش را می‌دانند، اما‌ متأسفانه برخی از دختران و بانوان ما تغافلاً متوجه این قضیه نیستند. خوب است که این افراد بنشینند و بیندیشند که چه چیزی را به دست می‌آورند و چه چیزی را از دست می‌دهند. با کمی ‌مطالعه و دقت درمی‌یابند که هیچ نعمتی بالاتر از نعمت آزادی و استقلال و نظام جمهوری اسلامی‌که در سایه جانفشانی‌های بسیار به دست آمده، نیست. چه آرزوهایی در شلمچه پرپر شده تا این نظام حاصل شده است! پس باید قدر بدانیم؛ نباید با دستاوردهای نظام، بازی کرد. اگر این گونه شود، اگر خانم‌هایی هستند که فکر می‌کنند که هر نظامی ‌برای آنها بهتر است تا نظام جمهوری اسلامی، بهتر است سری به عراق بزنند، سری به افغانستان بزنند یا حتی سری به واشنگتن و نیویورک بزنند و ببینند که جایگاه زنان در آن کشورها کجاست! در آلمان دختر از دست پدر امنیت ندارد و آمار مربوط به این موضوع بالای 30 درصد است و این یعنی فاجعه در آن کشور. ما به دنبال چه هستیم؟ اگر به دنبال امنیت هستیم که خدا را شکر در سایه خون شهدا این امنیت حاصل شده، اگر به دنبال جایگاه برتر در عرصه بین‌المللی هستیم، در سایه نظام جمهوری اسلامی ‌و در پرتو ولایت حاصل شده است. پس قدر گوهر را بدانیم و با این گوهر قیمتی، قیمتی رفتار کنیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار