کد خبر: 389700
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۸
ایام سوگواری فاطمیه در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)
می گویند پاشو برو حرم، وضویی بگیر، نمازی بخوان، اشکی بریز، بلکه سبک بشوی. می گویند استخوانی سبک کن، حالی داشته باش تا بتوانی دوباره به زندگی خودت بازگردی، مثل همیشه سرزنده، و کجا برای ساکنان این درندشت پر از ساختمان و سیمان و شیشه، بهتر از نزدیکترین حرمی که می شناسیم، شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری.
تربت آشنا
حرم شاه عبدالعظیم با ساکنان این خاک، آشنایی دیرینه دارد، چرا که از قرن دوم هجری، مهمان این دیار بوده است، مسافری که از مدینه به ری آمد تا تربت مقبره اش، توتیای چشم ساکنان ری و تهران شود. می گویند یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول (ص) را در خواب دید. حضرت پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: فردا یکی از فرزندانم در محلّه سکّه المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند. سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر (ص) را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند خوابِ او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند.همان روز حضرت عبدالعظیم چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت این نواده رسول اکرم (ص) دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع‌) گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بردوش گرفتند و با جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا (ص) به آن شخص اشاره کرده بود، دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی (ص) در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و دلباختگان خاندان پیامبر (ص) از مزار این ولیّ خدا فیض ببرند.
این چنین شد که حرم حضرت عبدالعظیم‌(ع‌)، ملقب به سید الکریم‌، با کنیه ابوالقاسم‌، فرزند علی ابن حسن‌ ابن زید ابن حسن‌ ابن علی ابن ابی‌طالب‌، علیهم السلام‌، با تاریخ این ملک، پیوندی ناگسستنی یافت تا علاوه بر فضای معنوی و نورانی این حرم، اتفاقها و حوادث تاریخی زیادی مانند خاتمه استبداد ناصری در پنجاهمین سالگرد سلطنت ناصرالدین قاجار به ضرب گلوله میرزا رضای کرمانی رقم بخورد. باید پذیرفت حرم شاه عبدالعظیم قرنهاست که قسمتی از فرهنگ ما ایرانیها شده.
زیر گذر سر تخت
از میدان معلم ری، به طرف محله سرتخت که می روی، بازار گسترده ای است که در آن از شیر مرغ تا جان آدمیزاده می خرند و می فروشند، در میانه این بازار، اندکی بالاتر از آب انبار قدیمی که حالا زیر سنگفرش مدرن بازار سرتخت، مدفون شده، یکی از کاروانسراهای شاه عباسی قرار دارد. ورودی این کاروانسرای قدیمی، اتاقکی برای نگهبان دارد که در آن یکی از جدی ترین نگهبانهای ری، نشسته است. احمدنامورپور، تا کارت و مدارکت را نبیند، اجازه نمی دهد اصلا قدم در این کاروانسرا بگذاری. وقتی هم که با تلفن به مقامات بالاتر اطلاع می دهد که فلانی آمده برای دیدن و عکس گرفتن، تنها راضی می شود نگاهی سریع به اطراف و اکناف بیندازی، بدون عکس، بدون دوربین، بدون هیچی!
2450 متر مربع کاروانسرا با قدمت چند قرن، حالا همه اش شده حیاط خالی و درندشت و بعد هم انبار کالاهایی که مستاجرها زیرتاق ضربی هشتیها چیده اند. باور کردنی نیست. درست است که کاروانسراها محل تجمع و کاسبی پیشه وران بوده اند، ولی این که میراث فرهنگی و معماری یک ملت، به دیگران به اجاره داده شود، جای سئوال بسیار دارد. انبارهای فرش و اثاثیه کهنه، تلوزیونهای شاوب لورنس جعبه چوبی و در یکی از دهنه ها، انواع و اقسام کولر و یخچال را گذاشته اند. حالا معنی آن تابلوی کوچک اتاق نگهبان را می فهمم: ساعت ورودی و خروج مستاجرهای محترم: 9 تا 13 و 14 تا 23. پس واقعا این کاروانسرا که جزء موقوفات حرم است، هنوز کاربری تجاری خود را حفظ کرده.
بازار قدیم ری
نرسیده به حرم، بازار قدیمی ری، اصلی ترین مرکز تجاری این بخش از تهران بزرگ است. چلوکبابی سنتی، سوغات فروشیها و انواع مغازه هایی که در آن عبای نایینی و چادر عربی می فروشند، دو طرف این بازار سرپوشیده را گرفته اند. جالب تر از مغازه ها، پرستوهایی است که زیر تاقها، لانه کرده اند. جوجه ها در آشیانه منتظر مادرند و مادرها در تک و دوی غذا آوردن. یکی از دستفروشها وقتی می بیند محو تماشای پرستوها شده ام، می گوید: اینا تازه اومده ن، قبلا تاقا سوراخ بوده، همه جا مخروبه بود. هر دهنه مغازه، کلی پول داد تا سقف رو مرمت کنن. حالا شده آشیون پرنده ها.
سلام بر مسافر سرزمین ری
انتهای بازار قدیمی، به یکی از ورودیهای حرم می رسد. دو لنگه در ورودی با چوب سنگین و یک تکه ای که تا ارتفاع 4 متری زمین، بالا رفته، چارتاق باز است تا هر که وارد می شود، از نام و نشانش نپرسند. اینجا حرم است. یعنی خیلی چیزها حرمت دارد و محترم ترین آنها، پس از مقبره سه امامزاده جلیل القدر، زائری است که از راه دور آمده برای به جای آوردن این رسم کهن تشیع، زیارت.
روبروی در، عاقله مردی ایستاده، با کت و شلوار سرمه ای و جلیقه، بسیار تمیز و مرتب. گیوه های ملکی اش، سفید یک دست است و از چند قدمی هم زنجیر نقره ای ساعتش پیداست که در جیب چپ جلیقه جا گرفته. ایستاده آنجا و خرما خیرات می کند. می مانم تا خرمایش تمام شود. وقتی می بینم بسته خرمایش تمام می شود و دوباره دست به جیب می کند و خرما می خرد و دوباره به زائران تعارف می کند، شستم خبردار می شود با نذر خاصی طرف هستم. می پرسم چرا دوباره پاکت جدیدی خرما خریده است. کلاه سرداری کوتاهش را جابه جا می کند. پیداست از جواب ملول است. اصرار نمی کنم، بعضی نذرها را باید به دل نگهداشت تا اجرش زایل نشود.
حرمی با سه بزرگوار
ورودی حرم از طرف بازار، باید به سمت چپ بپیچی، سه قبه بزرگ پیداست و گلدسته های طلایی نشان می دهد زیر کدامیک پیکر مطهر امامزاده عبدالعظیم الحسنی(ع) خفته است. امامزاده طاهر و امامزاده حمزه در دو سوی حرم حضرت عبدالعظیم قرار دارند. داخل حرم، بعد از کفشداریهایی که مثل همیشه با خوش برخوردترین خدام امامزاده، اشغال شده، بوی کندر و عود می آید. بوی گلاب می آید. اینجا حرم است، یعنی همه چیز حرمت دارد، از جمله هوا و فرش و دیوار. کاشیکاریها، گچ بریها و آیینه کاریهایی که هزار هزار چراغ رخشان را در خود نگه داشته اند نیز حرمت دارد. از درگاه حرم داخل می شوم. درهای قدیمی، میناکاری، خاتم کاری، با نقوشی از تذهیب و زیباسازی اسلامی، زیر گنبد را از صحنها جدا می کند.
در اینجا، زیارت کنندگان، با یکی از فرزندان پیامبرشان از نزدیکترین فاصله، دیدار می کنند. دست به ضریح می گیرند و های های گریه، شانه ها را تکان می دهد. این همان بغضهایی است که "بودن" به انسان تحمیل کرده و آمده ای در این فضای معطر و نورانی، بغضها را خالی کنی، استخوانی سبک کنی تا دوباره بتوانی "بودن" را تحمل کنی.
می گویند در اماکن مقدس، روح مکان، روح همان بزرگی که در این خاک آرمیده، جریان دارد و این انرژی مثبت زندگی اوست که هنوز هم در فضا جاری و ساری است. حرم حضرت عبدالعظیم(ع) آکنده از این روح و انرژی است. حرمی بسیار آرامش بخش و بی تکلف که در آن می توان دوگانه ای بر جای آورد، اتصال این تن خاکی را از طریق همین آرامش موجزن در هوا، با مبدا آفرینش تجدید کرد تا بپذیریم چنین قفس، سزای خوش الحانی چون ما نیست. گلشن رضوانی به ما وعده داده اند که بی تاب آنیم و این نقطه از زمین، گوشه ای از آن آرامش رضوانی را برایمان تداعی می کند.
خدمتگذاران چراغ گیر
ساعت به 5 عصر که نزدیک می شود، هر پنجشنبه، خدام به صف در مقابل مخدوم خود می ایستند. هر کدام با چراغی در دست و قامت بسته به خدمت. صدای دعا خواندن یکی از پیشکسوتان در فضا اوج می گیرد. به همراه آوای دعا و مداحی، خدمتگذاران تعظیم می کنند و راه می روند. مراسمی است دیدنی که روح معنویت در آن به وضوح دیده می شود. مراسم چراغ یا چراغ گیران، یکی از مراسم مذهبی سنتی است که در حرمهای مختلف اجرا می شود. یکی از خدام، وقتی می بیند برای عکس گرفتن از صف خدمتگذاران، در تب و تابم، بقیه را متوجه می کند که لحظه ای درنگ کنند تا عکسی بر قاب دوربین جاودانه شود. عصر روز پنجشنبه، در فرهنگ ما، یکی از معنوی ترین لحظات است و ساعت 5 عصر در حرم شاه عبدالعظیم (ع)، معنوی ترین لحظات با مراسم چراغ گیران همراه می شود. خصوصا در ایام عزاداری مادر این سید بزرگوار، اجرای این مراسم، اشک را در چشم هر بیننده ارادتمندی، حلقه می کند. انگار همه دریافته اند در این ایام، حضرت عبدالعظیم(ع) نیز داغدار مادر خود است.
غروب در حرم عبدالعظیم(ع) غوغایی است. همه جمع شده اند تا ایام فاطمیه (س) را به عزا بنشینند. صدای مداحی، دعا و قرآن از همه جا به گوش می رسد و مجالس مختلف معنوی همچنان شلوغ و پرشور و حال است. مسافر ری نیز عزادار است.







امامزاده طاهر (ع) در شهر ری
اما‌مزاده طاهر از نوادگان امام زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان است و نسبش با هشت واسطه به آن حضرت می‌رسد.
قبر او قرن‌ها ناشناخته بود و هنگام تعمیر قبرستان، پیکرش بعد از قرن‌های متمادی کاملاً سالم پیدا و هویتش از روی سنگ قبر مشخص شد.
به همین دلیل در زیارت‌نامه او آمده است: «سلام بر تو ای کسی که بدن پاک و پاکیزه‌ات بعد از قرن‌ها سلامت ظاهر گردید. »
در حال حاضر قبر او در شهرری در جوار مرقد شاه عبدالعظیم واقع شده است. مردم براین باورند که او مردی عالم، متقی و وارسته بوده است.
بقعه و ضریح امامزاده طاهر توسط ظل السطان فرزند ناصرالدین شاه بازسازی و مرمت شد و این عمل را در عوض توسل به امامزاده طاهر و شفای دو چشمش انجام داد.
زایران آرامگاه عبدالعظیم قبر او را نیز زیارت می‌کنند. اخیرا امکان زیارت مجازی آرامگاه امامزاده طاهر در کنار امامزاده حمزه و حضرت عبدالعظیم به صورت هم زمان در سایت آستان حضرت عبدالعظیم (ع) مقدور است.



امامزاده حمزه(ع) شهر ری
قعه امامزاده حمزه علیه السّلام مشتمل بر حرم، به اندازه تقریبی هیئت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام همانند آن مزیّن به آینه کاری و ضریح نقره، مربوط به اواسط دوران قاجاریه دارای ایوان بزرگ شرقی و مسجد بالاسر است که در جنوب غربی حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام واقع شده است. به نظر می رسد این بنا مربوط به دوران شاه طهماسب صفوی باشد.
قسمت اعظم صحن بزرگ و هیئت کلّی آن نیز مربوط به اتابک در زمان ناصرالدّین شاه قاجاراست.
بنای امامزاده طاهر علیه السّلام در زمان ناصرالدّین شاه و مظفرالدّین شاه قاجار(1320 ه ق) و به دستور ظلّ السّلطان و به سعی رضاقلی خان سراج الملک انجام گرفته است.
در دوران پهلوی ، تغییر چندانی در بناهای آستان بوجود نیامد و صرفاً به ایجاد چند جاده کمربندی برای سهولت در رفت و آمد زایرین اکتفا شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به دلیل شرایط بحرانی اوایل انقلاب ، اقدامات اساسی در جهت احیا و بازسازی حرم های مطهّر امکان پذیر نگشت ، بلکه تا حدودی بعضی از سود جویان ، به صورت بی رویه ، در جهت ایجاد قبور جدید برآمدند .مهمّترین اقدامات انجام شده در این دوره عبارت بود از: ایجاد حوزه علمیّه در جواز امامزادگان مدفون در ری ، ایجاد ایوان شرقی حضرت امامزاده طاهر علیه السّلام و توسعه شبستان های غربی و جنوبی حضرت امامزاده حمزه علیه السّلام است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار