مردی که ۹ سال قبل بر سر اختلاف ارث مرتکب قتل شد، با بخشش اولیایدم از مرگ نجات یافت، اما این پایان راهش نبود. او پس از آزادی وارد باند قاچاق مواد مخدر شد و الان با حکم اعدام روبهرو است.
اوایل سال ۱۳۸۵، مأموران پلیس تهران با تماس تلفنی یک شهروند، از وقوع قتلی در خانهای ویلایی در یکی از مناطق اطراف پایتخت باخبر شدند. در محل حادثه، جسد مردی میانسال به نام شاهرخ پیدا شد که با ضربات چاقو به قتل رسیدهبود.
در نگاه اول، بههمریختگی وسایل خانه و نبود برخی مدارک و اشیا، فرضیه سرقت را تقویت میکرد، اما بررسیهای فنی نشان داد که قاتل بدون تخریب وارد خانه شده و مقتول را در فرصتی مناسب به قتل رساندهاست. این یعنی قاتل، فردی آشنا بودهاست.
اعتراف به قتل
تحقیقات پلیس نشان داد که شاهرخ از مدتی قبل با خواهرزادهاش، کیوان، بر سر ارث و میراث خانوادگی اختلاف داشتهاست، بنابراین کیوان به اتهام قتل بازداشت شد. وی در بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت: «بعد از فوت پدربزرگم، داییام تمام ارث مادرم و خالهام را تصاحب کرد. خالهام خارج از کشور بود و پیگیر نشد، اما مادرم خیلی تلاش کرد حقش را بگیرد. من چند بار با داییام صحبت کردم، اما قبول نمیکرد. روز حادثه رفتم خانهاش تا مدارک را بگیرم. درگیری شد و ناخواسته او را کشتم.»
بخشش
کیوان پس از اعتراف، محاکمه و به قصاص محکوم شد. حکم در دیوان عالی کشور تأیید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام ارسال شد، اما در آخرین لحظات، با تلاش تیمهای صلح و سازش، اولیایدم در اقدامی انساندوستانه، قاتل را بخشیدند. کیوان پس از گذراندن چند سال حبس، آزاد شد، اما پس از آزادی، بهجای بازسازی زندگی، وارد باندهای قاچاق مواد مخدر شد. او برای کسب درآمد، به فروش مواد روی آورد تا اینکه مدتی قبل، در عملیات مأموران مبارزه با مواد مخدر، همراه اعضای باند بازداشت شد. وی در دادگاه، اینبار به جرم قاچاق مواد مخدر، به اعدام محکوم شد. قاتل بخشیده شده که حالا به جرم فروش مواد مخدر حکم اعدام گرفتهاست، میگوید: هرگز تصور نمیکردم اولیای دم مرا ببخشند. آنها به من زندگی دوباره دادند، اما من قدرش را ندانستم.
به هر کاری دست زدم، نگرفت. یکی از دوستانم سرم کلاه گذاشت و سرمایهام رفت و بدهکار شدم. بعد هم با پیشنهاد یکی دیگر وارد باند قاچاق شدم. اشتباه پشت اشتباه. الان پشیمانم. کاش همان بار اول، بعد از آزادی، راه درست را انتخاب میکردم. حالا باید منتظر مرگ باشم.»