کد خبر: 1335167
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۰
سیدعبدالله متولیان

۲۷ آذر فراتر از یک مناسبت تقویمی، نماد روزی است که باید صادقانه از خود بپرسیم: آیا هنوز «ایمان» و «دانش» در ایران کنار هم حرکت می‌کنند یا هر کدام در مسیری جدا، توان کشور را فرسوده می‌سازند؟ وحدت حوزه و دانشگاه اگر از سطح شعار‌های کلیشه‌ای عبور کند، می‌تواند به یکی از مهم‌ترین موتور‌های تحول ایران در گام دوم انقلاب و دهه‌های پیش‌رو تبدیل شود؛ موتوری که هم ریشه در هویت دارد و هم رو به آینده است. 
انقلاب اسلامی از دل دو بستر اصلی برخاست؛ حوزه‌های علمیه که ستون معنوی و فکری حرکت بودند و دانشگاه‌ها که نیروی جوان، تخصص و توان کارشناسی را فراهم کردند. هر جا این دو جریان کنار هم قرار گرفتند، تصمیم‌ها عمیق‌تر، سیاست‌ها واقع‌بینانه‌تر و مسیر کشور روشن‌تر شد. اما هر جا میان این دو، سوءتفاهم، فاصله یا رقابت بی‌جا شکل گرفت، نتیجه‌اش سردرگمی در نظر و ناتوانی در عمل بود. 
مشکل امروز، کمبود سخن گفتن از وحدت نیست؛ اتفاقاً مشکل، فراوانی سخن و کمبود عمل است. همایش‌ها، شعار‌ها و تیتر‌ها فراوان‌اند، اما پرسش اصلی این است که این همه حرف، در کدام نقطه به «حل یک مسئله واقعی» در کشور منجر شده است؟ وحدت حوزه و دانشگاه، اگر قرار است از فرسایش مفهومی نجات پیدا کند، باید با «نتیجه» سنجیده شود، نه با تعداد پوستر و مراسم. ریشه بخشی از مشکل در «ذهنیت‌ها» ست. هنوز در گوشه و کنار، عینک‌هایی وجود دارند که جهان را ساده‌سازی می‌کنند: حوزه را با برچسب سنت‌گرایی و دوری از واقعیت می‌سنجند و دانشگاه را با برچسب وابستگی به علوم غربی و بی‌توجهی به هویت. این نگاه‌ها شاید اکثریت نباشد، اما در فضای روانی جامعه اثر می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد اعتماد متقابل شکل بگیرد. تا زمانی که هر دو نهاد نپذیرند بدون همدیگر ناقص‌اند، هیچ تفاهمنامه‌ای به تحول ساختاری منجر نخواهد شد. 
در سطح ساختار، مسئله پیچیده‌تر است. حوزه با منطق درس خارج، تربیت طولانی‌مدت و رابطه مستقیم استاد و شاگرد پیش می‌رود؛ دانشگاه با سرفصل، واحد درسی، آیین‌نامه و شاخص‌های کمی. مشکل از جایی شروع می‌شود که یکی بخواهد دیگری را در قالب خود هضم کند. راه‌حل، نه ادغام ظاهری است و نه رقابت فرسایشی؛ راه‌حل، ایجاد «فضا‌های سوم» است: مراکز، پروژه‌ها و دوره‌هایی که نه صرفاً حوزوی‌اند و نه صرفاً دانشگاهی، بلکه مأموریت مشخص برای حل یک مسئله واقعی دارند. وقتی استاد حوزوی مسلط به مبانی دینی و استاد دانشگاهی مسلط به روش‌های علمی کنار همدیگر می‌نشینند و روی موضوعی مثل خانواده، عدالت، جنگ شناختی، سیاستگذاری فرهنگی، جنگ رسانه‌ای یا اقتصاد مقاومتی کار می‌کنند، نتیجه می‌تواند هم عمیق باشد و هم عملیاتی. اینجا وحدت از شعار به «محصول» تبدیل می‌شود؛ محصولی که در متن زندگی مردم قابل‌لمس است، نه فقط در گزارش‌ها و بیانیه‌ها. 
تحولات منطقه نیز نشان می‌دهد هر جا فکر دینی با دانش راهبردی و فناوری پیوند خورده، معادلات قدرت تغییر کرده است. این تجربه را می‌توان به سطح ملی تعمیم داد. در جهانی که یک‌سو گرفتار بحران معنا و سوی دیگر گرفتار بحران کارآمدی است، ایران می‌تواند الگوی جدیدی ارائه کند؛ الگویی که در آن، حوزه از تولید نظریه تا هدایت اخلاقی نقش دارد و دانشگاه از روش‌شناسی تا فناوری و مدیریت. 
خطر بزرگ‌تر، اما این است که وحدت حوزه و دانشگاه به یک «برند مصرفی» تبدیل شود؛ مفهومی که زیاد تکرار می‌شود، اما کسی از آن گزارش عملکرد نمی‌خواهد. شاید زمان آن رسیده باشد که هر سال در کنار مراسم و سخنرانی، فقط سه سؤال ساده، اما جدی مطرح شود: امسال کدام مسئله کشور با همکاری مشترک حل شد؟ کدام ساختار مشترک به نتیجه عینی رسید؟ و کدام نسل جدیدی تربیت شد که هم عمق حوزوی دارد و هم قدرت تحلیل علمی و راهبردی؟
۲۷ آذر اگر درست فهم شود، یک دعوت است؛ دعوت به بازطراحی رابطه دو نهاد اصلی تولید معنا و دانش در ایران. وحدت حوزه و دانشگاه، اگر به سطح اقدام و نتیجه برسد، نه یک مراسم سالانه، بلکه راهبردی برای ساختن آینده خواهد بود؛ آینده‌ای که در آن، ایران با دو بال ایمان و علم، نه فقط از پیچ‌های سخت عبور می‌کند، بلکه می‌تواند الهام‌بخش دیگران نیز باشد.

برچسب ها: حوزه ، دانشگاه ، علم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار