رژیمصهیونیستی و امریکا پس از ناکامی در جنگ ۱۲ روزه و بروز انسجام ملی دست به کار شدند تا جنگ علیه ایران را از زوایای دیگری دنبال جوان آنلاین: رژیمصهیونیستی و امریکا پس از ناکامی در جنگ ۱۲ روزه و بروز انسجام ملی دست به کار شدند تا جنگ علیه ایران را از زوایای دیگری دنبال کنند. فعالسازی کانونهای تروریستی تجزیهطلبها، پهلویها، منافقین و گروههای افراطی در زمان جنگ از اقدامات سخت دشمنان بر ضد انسجام و امنیت ملی کشور بود که بعد از جنگ شتاب گرفت. همزمان با آغاز جنگ ۱۲ روزه، سیا و موساد گروهکهای تروریستی را سازماندهی کرده بودند که از نقاط مختلف وارد کشور شوند و به عنوان بازوی عملیاتی آنها دست به ترور و خرابکاری بزنند، در حال حاضر نیز آنها با سازماندهی جدید در تدارک دور جدیدتری از خرابکاری و عملیات تروریستی علیه مردم هستند.
ایجاد ناامنی، فروپاشی انسجام ملی، تخریب بازدارندگی و در نهایت تضعیف قدرت داخلی کشور با هدف آنچه امریکا آن را «تسلیم»پذیری ایران میداند، در دستور کار کاخسفید و موساد قرار دارد. هفته گذشته، چندین اقدام تروریستی در مناطق مرزی و مرکزی منجر به شهادت تعدادی از نیروهای نظامی و مردم عادی شد. درگیریها در مناطق مختلفی از استان سیستانوبلوچستان مانند شهرستان تفتان، ایرانشهر و همچنین شهرستان فهرج در استان کرمان نشان میدهد تروریستها در تدارک برنامه دیگری برای ایجاد ناامنی در کشور هستند. در درگیری عناصر مسلح با نیروهای انتظامی در محدوده ایست و بازرسی ورودی شهرستان فهرج در استان کرمان سه نفر از عوامل انتظامی و یک نفر از شهروندان عادی به شهادت رسیدند.
قد علم کردن پوشالی
تروریستهای اجارهای موساد مستقر در اطراف مرزهایکشور در تلاش هستند بعد از تشدید درگیریها در مرز، آن را به داخل هم انتشار دهند. آنچه در استان کرمان روی داد و به شهادت عدهای منجر شد، نشان میدهد آنها تلاش دارند دامنه فعالیتشان را هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر عملیاتی گستردهتر کنند.
هدف از این کار، تنها گسترش ناامنی و بیثابتی به سراسر کشور نیست، آنها در تلاش هستند قدرتنمایی کنند و خود را در ردیف گروههای تأثیرگذار و تعیینکننده قرار دهند. پیشتر هم گروهکهای تروریستی شرق کشور مانند جیشالظلم با تشکیل ائتلافی با عنوان «جبهه مقاومت مردمی» مسیر تازهای برای ترور و ناامنی در کشور تعریف و تلاش کردند با سرپوش گذاشتن به ضعف و ناتوانی و همچنین شکستهای پیدرپی، خود را با شوی رسانهای در کشور مطرح کنند.
«ناامنی داخلی» اخلال در بازدارندگی
ایجاد ناآرامی از دو جهت بر بازدارندگی تأثیر میگذارد: اول آنکه ناامنی و بلوا، انسجام ملی را به عنوان یکی از ارکان مهم باردارندگی تخریب میکند. مورد دوم بر فروکاست توان فکری و دفاعی حاکمیت دلالت دارد، زیرا درگیر کردن قوای حاکمیت با عوامل تهدیدزای داخلی میتواند بر تمرکز کشور بر بازدارندگی و بازسازی قدرت نظامی در دوران پساجنگ تأثیر بگذارد و با ایجاد چالشهای متوالی آن را تضعیف کند. این موضوع زمانی که جرقههایی برای ایجاد آشوب خیابانی زده شود، برجستهتر میشود. دشمن به دنبال بهانه است تا همسو با فعالیتهای کانونهای تروریستی، کانونهای آشوب وابسته را نیز به حرکت درآورد. آنها میکوشند با تحریک مردم و اعتراضات موجود به ویژه در بخش معیشت، بحران امنیتی و اجتماعی تولید و این اعتراضات را سوخت موتور آشوب خود کنند، به این ترتیب که ادغام آشوبهای خیابانی با فعالیتهای تروریستی، با انتشار ناامنی و ناآرامی در تمام سطوح جامعه و حاکمیت به بازدارندگی کشور آسیب وارد کند.
از منظر امریکا مرحله پس از تخریب بازدارندگی و تضعیف قدرت درونی، آغاز جنگی فراگیر علیه ایران خواهد بود. این البته همان تکرار طرحهای نخنماشده قبلی است که با هوشمندی مردم و نیروهای امنیتی و نظامی و در نهایت وحدت ملی مهار خواهد شد. همان طور که مقام معظم رهبری همواره با تأکید بر ضرورت حفظ انسجام میان مردم، مسئولان و نیروهای مسلح، اتحاد ملی را «سپر پولادین» کشور در برابر تهدیدات داخلی و خارجی توصیف کردهاند.
«پلن تکراری» همیشه شکست خواهد خورد
فارغ از گروههای نامآشنای تروریستی، حمایت تمامقد پهلوی از تجاوز و جنایات رژیمصهیونیستی در حق مردم ایران و دادن فراخوان در دوران جنگ و پس از آن، درست همسو با جنایات گروهکهای تروریستی برای مبارزه با ایران، این گزاره را تأیید میکند که تمامی جریانهای برانداز کنونی ایران، تروریستهایی هماهنگشده هستند، حتی اگر با این نام کمتر خوانده شده باشند.
به هر حال، فعالیتهای گروههای تروریستی در داخل کشور چه از طریق راهاندازی آشوبهای خونین و دادن بیانیههای متعدد از سوی سلطنتطلبان باشد و چه از طریق اقدامات مسلحانه گروههای دیگر تروریستی دنبال شود، همچون سالهای گذشته محکوم به شکست خواهد بود.
این شکست از جنبههای مختلفی صورت میگیرد. مورد اول به ماهیت وجودی گروههای تروریستی و عدممقبولیت آنها نزد مردم برمیگردد. تجربه شکستهای متعدد آنها به همگان ثابت کرده است آنها فاقد پایگاه اجتماعی، توان و ظرفیت درونی برای مقابله با ایران و همچنین فاقد اتحاد و برنامه مشترک و صرفاً متکی بر حمایتهای خارجی و آشوبگری هستند، به همین دلایل بود که در جریان فتنه ۱۴۰۱ برخی اپوزیسیون خارج از کشور، تجزیهطلبان، سلطنتطلبان و تروریستها با نمایش ائتلاف و با مشارکت رضا ربع پهلوی، شوی تبلیغاتی راه انداختند، اما خیلی زود از درون فروپاشیدند.
در طول جنگ ۱۲ روزه هم با وجود آنکه سلطنتطلبان به طور فشرده با فراخوانهای متعدد تلاش میکردند ناآرامی را از داخل کلید بزنند، اما عدماستقبال مردم و انسجام آنها این توطئه را به مرز نابودی کشاند و شکستی دیگر را در پرونده آنها ثبت کرد.
علاوه بر مورد فوق، هوشیاری نیروهای امنیتی و مسلح ایران، مانعی برای پیشرفت عملیاتی آنها خواهد بود. نیروهای مسلح با اشراف اطلاعاتی کامل، کوچکترین تحرکی از گروههای تروریستی را تحت نظر دارند و در صورت بروز تهدیدی دیگر پاسخ قاطع خواهند داد، در واقع بیش از آنکه اقداماتآنها عملیاتی شود، با ضربه توانمند نیروهای انتظامی و امنیتی مانند گذشته زمینگیر خواهند شد.
مورد سوم هم به تکراری بودن راهبرد و پروژههای موساد و امریکا برمیگردد. تجهیز و حمایتهای همهجانبه از گروهکهای تروریستی، حملات پراکنده مسلحانه و تروریستی علیه مردم و حتی ایجاد اغتشاش و ناآرامی از داخل با بهانههای مختلف همواره برنامه ضدایرانی امریکا و رژیمصهیونیستی از ابتدای انقلاب بوده است. گرچه این اقدامات ضدامنیتی از نظر مبدأ پیدایش، از ابتدای انقلاب باهم متفاوت بوده، اما از نظر محتوا، عملکرد و نتیجه همواره یکسان بوده و با عدماستقبال مردمی به شکست منجر شده است، به همین ترتیب این اقدامات مسلحانه بیش از اینکه موقعیتی جدید برای تروریستها و پدران معنوی آنها (امریکا و رژیمصهیونیستی) رقم بزند، نشانهای از بنبست فکری و فقدان راهبرد علیه جمهوری اسلامی است.