«هرکس تو این دنیا دلخوشیای دارد، عدهای مثل من همه دلخوشیشان ماشینشان است، کار کردن که فقط خانهداری و پشت میز نشستن نیست.» این جملات فاطمه نوری، اولین راننده زن مینیبوس خط اصفهان-زرینشهر و راننده نمونه پایه یک و دارنده نشان خدمت است که از سال ۹۳ با نشستن پشت فرمان مینیبوس و جابهجایی مسافران، مسیر شغلی متفاوتی را انتخاب کرد. جوان آنلاین:روزنامه ایران نوشت: «هرکس تو این دنیا دلخوشیای دارد، عدهای مثل من همه دلخوشیشان ماشینشان است، کار کردن که فقط خانهداری و پشت میز نشستن نیست.» این جملات فاطمه نوری، اولین راننده زن مینیبوس خط اصفهان-زرینشهر و راننده نمونه پایه یک و دارنده نشان خدمت است که از سال ۹۳ با نشستن پشت فرمان مینیبوس و جابهجایی مسافران، مسیر شغلی متفاوتی را انتخاب کرد؛ شغلی که در جامعه ما، زنان کمتر سراغش میروند. او با دلقرص و امید این شغل سخت و پرچالش را انتخاب کرد. البته او هم مثل خیلی از زنان برای ورود به این شغل که سالها در انحصار مردان بوده، اوایل نگران قضاوت شدن بود، اما به هر طریق میخواست تابوی حضور زنان در مشاغل سنگین حملونقل در منطقه خود را بشکند. او حالا با وجود تبعیضها و سختیهای فراوان، عشق به کار و امید به آینده را دستمایه ادامه مسیرش کرده و روایتگر تجربههای متفاوتی در صنعت حملونقل شده است.
«همیشه بهعنوان عضو کوچکی از جامعه حملونقل کشور سعی کردم چهره خوب و قابل قبولی از یک راننده زن را در جامعه به نمایش بگذارم، چون من نمایندهای از این قشر زحمتکش هستم.» نوری راننده مینیبوس ۳۹ ساله که ۱۰ سالی است در این حوزه فعالیت میکند با بیان این جملات میگوید: «ورودم به این حرفه کاملاً اتفاقی بود. در یک معامله ناچار شدم به جای طلبم مینیبوس بگیرم. آن زمان بیشتر به فکر فروش سریع آن و خرید یک شاسیبلند بودم. با شوخی آن موقع میگفتم؛ اگر نتوانم مینیبوس را بفروشم، با آن کار میکنم! همین شوخی ساده، نقطه شروع مسیر تازهای در زندگیام شد. بعد از پرسوجو درباره شرایط رانندگی ماشینهای سنگین برای زنان، متوجه شدم هیچ محدودیتی برای فعالیتم وجود ندارد و فقط باید مدارک لازم را میگرفتم. کمکم متوجه شدم که چقدر به این کار علاقهمندم. به نظرم حضور زنان در عرصه رانندگی با ماشینهای سنگین در مناطقی مثل شهرها و روستاهای دورتر نوعی تابوشکنی است. زنان میتوانند در هر حرفهای تواناییهای خود را نشان بدهند، اما این کار باید در شرایط مناسب و با فراهم بودن امکانات لازم انجام شود، چون در غیر این صورت ممکن است نادیده گرفته شوند.»
حفظ حرمت رانندگان ماشینهای سنگین
او با تأکید بر اهمیت حفظ حرمت این حرفه میگوید: «رانندگی ماشینهای سنگین میراث کسانی است که جوانی خود را در جادهها گذرانده و عمرشان را در این مسیر صرف کردهاند. به همین دلیل احترام به این پیشینه نباید تحتالشعاع تغییرات اجتماعی قرار بگیرد.»
ویژگیهای شخصیتی مثل صبر زیاد و روحیه مثبت، نوری را در این شغل موفق کرده است و امروز او با رضایت از انتخابش، در حرفهای مشغول است که تا یک دهه قبل حتی به آن فکر هم نکرده بود. او میگوید: «از روزی که وارد حوزه حملونقل شدم، یادم هست که کارهای مربوط به ماشینهایی که داشتم را، خودم انجام دادم. برای همین هم بیشتر وقتم صرف اورهال و تعمیر ماشینهایم میشود. از اورهال کردن ماشینهای قدیمی لذت میبرم و با توجه به درآمد محدود رانندگی، این کار را بهعنوان فعالیتی جانبی انجام میدهم.» نوری از سابقه کاری خود در حوزه حملونقل مسافری میگوید: «در این ده سال فعالیتم بیشتر دوران کاریام را در ترمینال زایندهرود گذراندهام. در این مدت در خطوط مختلفی کار کردم؛ از جمله مسیر اصفهان–زرینشهر، زرینشهر–فولادشهر و باغبهادران–شهرکرد. البته فعالیتهای من فقط به خطوط مسافری محدود نمیشود و بخشهای متنوعی را دربر میگیرد. بخشی از کار من مربوط به سرویسهای داخل شهری و بینشهری است، بخشی دیگر به سرویس شرکتها اختصاص دارد و بخش سوم شامل سرویسهای دربستی و خارج از شهر میشود که بیشتر در روزهای تعطیل انجام میدهم. این سرویسها گاهی سفرهای یکروزه، دو روزه و حتی سه روزه به شهرهای مختلف داخل و خارج استان اصفهان را شامل میشود.» نوری با این توضیح که در منطقهای که فعالیت میکند، زنان با محدودیتهایی روبهرو هستند، میگوید: «در منطقه ما زنان برای سفر رفتن باید همراه مردان یا چند نفر بزرگتر باشند و این شرایط فشار روحی و اجتماعی زیادی برای زنان ایجاد میکند. زمانی که من میخواستم این شغل را انتخاب کنم با مخالفتهای زیادی از اطرافیانم روبهرو شدم. میدانستم شغل من بهعنوان راننده مینیبوس در خطی که میخواهم کار کنم مانند وسایل نقلیه دیگر مثل اتوبوس و تریلی نیست و تفاوتهای زیادی دارد و میدانستم که مسئولیتهایم فقط به رانندگی محدود نمیشود و باید مدیریت کامل مسافران، فروش بلیت و نگهداری مینیبوس را هم خودم بر عهده بگیرم، چون من هیچ شاگرد یا همکار دیگری نداشتم و ندارم و ناچارم همه مسئولیتها را به تنهایی انجام بدهم.»
امان از تبعیضهای جنسیتی
نوری به مشکلات و تبعیضهایی که در جامعه بهعنوان یک راننده زن با آن روبهرو شده، با دلی پر توضیح میدهد: «با وجود اینکه چندین بار بهعنوان راننده نمونه شناخته شدم و حتی از شهردار اصفهان مدال خدمت دریافت کردم، اما شرکتهای بزرگ صنعتی اصفهان برای سرویسهای کارکنان خود حاضر به پذیرش راننده زن نیستند.»
او توضیح میدهد: «من با اینکه تشویق شدم و به عنوان راننده نمونه مدال دریافت کردم و هیچ تخلفی ندارم، اما شرکتها همچنان از استخدام من خودداری میکنند. فکر میکنم این تصمیمها ناشی از تبعیض جنسیتی است که هنوز در جامعه در برخی مشاغل دیده میشود. به نظر من این شرکتها نگران هستند با ورود یک راننده زن راه برای دیگران باز و مشکلاتی ایجاد شود، در حالی که در میان رانندگان مرد افرادی بودند که سابقه اعتیاد داشتند و بارها با خودرویشان تخلف و حتی تجربه حادثههای خطرناک داشتند، اما بدون مشکل مجوز فعالیت دریافت میکنند.»
نوری میگوید: «وقتی مردی پشت فرمان مینشیند، اغلب مردم تصور میکنند که او رانندهای ماهر است، حتی اگر اینطور نباشد؛ چرا که باور عمومی این است که رانندگی مردان بهتر است. اما وقتی زنی رانندگی میکند، نگاهها پر از تعجب و گاهی مسخره میشود. یادم میآید در همان روزهای اول کارم بچههای مدرسهای پس از پیاده شدن از مینیبوس، با خنده و شوخی بههم گفتند: «ممنون که ما را نکشتید!» همین جمله ساده نشان میدهد که جامعه چه نگاه منفی و طنزآمیزی نسبت به رانندگی زنان دارد. البته من میدانم که این نگاه تبعیضآمیز و نگرش منفی جامعه نسبت به تواناییهای رانندگی زنان ریشه در تلقینهای نادرست از گذشته دارد.»
نوری میگوید: «در جامعه ما، زنان به عنوان راننده جدی گرفته نمیشوند و حتی خودمان هم گاهی باور داریم که رانندگی مردانه است. به نظر من این باور نوعی تلقین است؛ تلقینی که شاید هیچ پایه واقعی ندارد و باید تغییر کند.»
باید عاشق کارت باشی تا دوام بیاوری
نوری درباره موقعیت صنعت حملونقل و وضعیت اقتصادی در این صنف توضیح میدهد: «در چند سال اخیر قیمت سوخت تغییر چندانی نداشته، اما هزینه قطعات خودرو چندین برابر شده است. کاهش تعداد مسافران و کم شدن حجم کاری باعث شده برخی رانندگان که مینیبوس یا اتوبوس، ماشین و... خریده بودند، ناچار به فروش آن شدند؛ بویژه خودروهایی که با گازوئیل کار میکنند. شرکتها هم برای جبران هزینهها، سرویسهای خود را با قیمتهای پایین ارائه میکنند تا فقط بخشی از مخارج خودروها تأمین شود، اما این اقدامات در نهایت به آسیب دیدن کلی این صنعت منجر شده است. به نظر من فعالیتهای حملونقل مانند مسافرکشی و باربری دیگر صرفه اقتصادی ندارد و سرمایهگذاری در این حوزه نسبت به نگهداری پول در بانک یا خرید طلا سود کمتری دارد. چون استهلاک خودروها، هزینههای بیمه، مشکلات و قوانین حملونقل و... عوامل اصلی هستند که این کسبوکار را برای سرمایهگذاران بیجاذبه کرده است. ادامه فعالیت در این صنعت دیگر اقتصادی نیست، چون درآمدها و سودها بشدت کاهش یافته و هزینهها و مشکلات قانونی و عملیاتی بسیار زیاد شده است و باید حتماً عاشق این کار باشی تا در آن دوام بیاوری.»
نوری با اشاره به اینکه از بازسازی مینیبوسهای قدیمی، لذت میبرد و این کار برایش حس خوبی دارد، درباره علاقهمندی زیادش به ماشینها بویژه مینیبوسها میگوید: «یکی از مینیبوسهایم را طوری درست کردهام که در ایران نمونهاش کمنظیر است، چون از سیستمهای خاصی در آن استفاده کردم. کار کردن روی ماشینها، تعمیرات و تغییرات آنها برایم لذتبخش است و این فعالیتها همهاش از عشقی است که به کارم دارم. با وجود سختیهای اقتصادی و مشکلات معیشتی، از کار و درآمدم راضی هستم، چون عاشق کارم هستم. با اینکه بارها در حین رانندگی گریه کردم و احساس ناامیدی داشتم، اما اگر بازهم به عقب برگردم بازهم رانندگی را دوست دارم و آن را انتخاب میکنم. اما امیدوارم شرایط معیشتی و تسهیلات رفاهی برای همه رانندگان و فعالان این حوزه بهتر شود.»
آرزویی برای تحول در صنعت مینیبوس ایران
به اعتقاد نوری زبان انگلیسی میتواند دریچهای تازه روی کار و زندگیاش بگشاید. از این رو چند سالی است تصمیم گرفته این زبان را به طور کامل یاد بگیرد. او برای این کار از فرصتهای کوچک و زمانهای آزادش استفاده کرده و حالا تلاشهایش نتیجه داده و او با اضافه شدن این توانایی به تواناییهای قبلیاش در محیط کار اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و فکر میکند سفرهای خارجی میتواند برایش تجربه و فرصتهای تازهای برای پیشرفت شغلیاش فراهم کند. در حقیقت یادگیری زبان برایش فقط یک مهارت نبود، بلکه پلی شد به سوی رشد، تجربههای نو و آیندهای روشنتر.
نوری با این آرزو که دوست دارد تحولی در صنعت مینیبوس ایران ایجاد کند درباره آرزوها و اهداف آیندهاش بیشتر توضیح میدهد و میگوید: «دوست دارم یک روز نمایشگاهی بزرگ با نام خودم در زمینه خودرو، بویژه مینیبوس و ماشینهای سنگین داشته باشم. یکی از اهداف اصلیام این است که اگر مدتی از ایران خارج شدم هم بتوانم همین کار را در کشورهای دیگر ادامه بدهم و تجربههای بینالمللی در رانندگی سنگین، چه در حوزه ترانزیت و چه در بخش مسافری یا باری، به دست بیاورم. دوست دارم تمام مسیرهای اروپا را رانندگی کنم و تجربههای تازهای به دست بیاورم.»