کد خبر: 1331291
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۷
زلنسکی و هزینه‌های سنگین اعتماد به غرب اعتماد یک‌سویه کی‌یف به آمریکا و اروپا نه تنها امنیت برای این کشور ایجاد نکرد، بلکه هزینه‌هایی بی‌سابقه بر سیاست، اقتصاد، تمامیت سرزمینی و ساختار اجتماعی اوکراین تحمیل کرده است بطوری که اوکراین تاکنون بزرگترین بازنده میدان بوده است.

جوان آنلاین: نحولات اوکراین طی یک دهه اخیر یکی از نمونه‌های برجسته در تاریخ معاصر است که نشان می‌دهد چگونه یک کشور می‌تواند در نتیجه اتکای راهبردی به قدرت‌های خارجی، از یک بازیگر مستقل به صحنه رویارویی‌های ژئوپلیتیکی تبدیل شود. روندی که از سال ۲۰۱۴ آغاز شد، در سال ۲۰۲۲ به اوج رسید و اکنون در قالب طرح‌های به‌ظاهر صلح‌طلبانه غرب ادامه می‌یابد، شواهدی قانع‌کننده فراهم می‌کند مبنی بر این که اعتماد یک‌سویه کی‌یف به آمریکا و اروپا نه‌تنها امنیت ایجاد نکرد، بلکه هزینه‌هایی بی‌سابقه بر سیاست، اقتصاد، تمامیت سرزمینی و ساختار اجتماعی اوکراین تحمیل کرده است.

۱. غرب؛ شریک راهبردی یا موتور بی‌ثباتی سیاسی؟

وابستگی راهبردی یک‌باره و شتاب‌زده به قدرت‌های خارجی در کشور‌های دارای تنوع قومی و زبانی، زمینه‌ساز شکاف داخلی و بی‌ثباتی می‌شود. اوکراین از سال ۲۰۱۴ دقیقاً چنین الگویی را تجربه کرده است. برکناری ویکتور یانوکوویچ پس از اعتراضات میدان، برخلاف روایت‌های رسمی غرب، نه صرفاً یک تحول اجتماعی، بلکه نقطه آغاز مداخله مستقیم آمریکا و اروپا در ساختار سیاسی اوکراین بوده است. اظهارات ویکتوریا نولاند، معاون وزیر خارجه آمریکا، درباره نقش واشنگتن در «انتخاب ترکیب دولت آینده اوکراین» ثبت‌شده در مکالمات افشا‌شده سال ۲۰۱۴ یکی از شواهد بارز این مداخله است. پس از این نقطه، به‌جای شکل‌گیری یک سامانه سیاسی باثبات، اوکراین وارد مرحله‌ای از قطبی‌سازی قومی، زبانی و ژئوپلیتیکی شد. گزارش «مرکز تحقیقات پیو» (۲۰۱۵) نشان می‌دهد که گرایش اجباری نخبگان سیاسی به غرب موجب افزایش بی‌اعتمادی مناطق شرقی و جنوبی به دولت مرکزی شد و احساس حذف سیاسی را تقویت کرد. این احساس، بستر اصلی بحران‌های بعدی بوده است.

مطالعات دانشگاه کمبریج درباره «کشور‌های گیر افتاده در رقابت قدرت‌های بزرگ» نشان می‌دهد که اتکای امنیتی به یک قدرت خارجی معمولاً استقلال تصمیم‌گیری را تضعیف می‌کند. روند تصمیم‌گیری در دولت زلنسکی نیز چنین شده است. گزارش سال ۲۰۲۱ «رَند» به‌صراحت توصیه کره است که آمریکا باید هزینه‌های استراتژیک روسیه را با «گسترش میدان تنش در اوکراین» افزایش دهد. این نشان می‌دهد که کی‌یف نه به‌عنوان یک بازیگر مستقل، بلکه به‌منزله ابزاری در راهبرد محدودسازی روسیه در نظر گرفته شده است.

۲. تحریک میدانی و ورود به چرخه جنگ‌افروزی

گزارش‌های میدانی OSCE در فاصله ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱ نشان می‌دهد که درگیری‌ها در دونباس عمدتاً پس از عملیات‌های نظامی دولت اوکراین علیه مناطق شرق آغاز شد. پژوهش «دانشگاه کلمبیا» (۲۰۱۹) تصریح می‌کند که تشویق‌های سیاسی غرب به‌ویژه نشست‌های امنیتی ناتو نقش مهمی در سخت‌تر شدن موضع کی‌یف داشته است. این روند، در عمل بهانه‌ای فراهم کرد که مسکو با استناد به تهدید علیه جمعیت روس‌زبان شرق، وارد میدان شود. حمایت نظامی آمریکا از اوکراین نه با هدف پایان جنگ، بلکه با هدف «افزایش هزینه‌های روسیه» طراحی شده است. این ادبیات کاملاً با الگوی جنگ نیابتی در مطالعات امنیت بین‌الملل هم‌خوان است. نتیجه چنین الگو‌هایی معمولاً طولانی شدن جنگ و افزایش هزینه‌های طرف میدان است؛ نه طرف پشتیبان. اوکراین دقیقاً همین مسیر را پیموده است. طولانی شدن جنگ، فرسایش نظامی، تخریب زیرساخت‌ها و مهاجرت میلیونی بدون اینکه غرب حتی یک تعهد امنیتی الزام‌آور ارائه دهد.

۳. از دست دادن آورده‌های راهبردی بدون دریافت امتیاز واقعی

بحران کریمه نتیجه یک رقابت ژئوپلیتیکی بوده است که کی‌یف ابزار آن شد. غرب نه در سال ۲۰۱۴ و نه پس از آن، هیچ اقدام عملی برای بازگرداندن کریمه انجام نداد. این واقعیت، نخستین نمونه از شکاف بین وعده‌های سیاسی و رفتار واقعی غرب را بازتعریف می‌کند. بخش عمده زیرساخت صنعتی اوکراین در شرق قراراوکراین قرار دارد و از دست رفتن این مناطق نه‌تنها هزینه ژئوپلیتیکی، بلکه ضربه‌ای اقتصادی است که در مطالعات بانک جهانی به‌عنوان «بزرگ‌ترین تخریب اقتصادی اروپا پس از جنگ جهانی دوم» توصیف شده است. با این حال، حمایت‌های غرب بیشتر در قالب تسلیحاتی و تبلیغاتی بوده است؛ نه بازسازی و نه تضمین امنیت.

۴. بن‌بست اقتصادی و اجتماعی

اقتصاد اوکراین طی دو سال نخست جنگ بیش از ۳۰ درصد کوچک شده است. این رقم در مقیاس اقتصادی بین‌المللی بی‌سابقه است. در همین دوره ۱۲ میلیون نفر مهاجرت یا جابه‌جایی اجباری صورت گرفته و با کاهش بیش از ۵۰ درصدی سرمایه‌گذاری خارجی و سقوط ۸۰ درصدی تولید صنعتی شرق رو‌به‌رو بوده است. این ارقام نشان می‌دهد که اوکراین عملاً به اقتصادی وابسته به کمک‌های خارجی تبدیل شده و استقلال مالی خود را از دست داده است. دولت زلنسکی به‌جای مدیریت بحران داخلی، راهبرد «امنیت از خارج» را برگزید و کشور را در موقعیتی قرار داد که به تصمیمات واشنگتن و بروکسل وابسته باشد.

۵. طرح‌های صلح غرب؛ توقف جنگ یا تثبیت خسارت‌ها؟

طرح‌های اخیر آمریکا از جمله طرح ۲۸ بندی در ظاهر با زبان صلح تدوین شده‌اند، اما از منظر مطالعات استراتژیک، ویژگی‌های زیر را دارند:

۵-۱. انتقال هزینه از غرب به اوکراین؛ کمک‌های آمریکا عمدتاً تسلیحاتی بوده و در قالب وام یا قرارداد‌های بلندمدت ارائه شده است. این یعنی اوکراین در آینده بدهکار غرب خواهد بود؛ در حالی که هزینه‌های انسانی و سرزمینی را در حال حاضر پرداخته است.

۵-۲. نبود تضمین امنیتی الزام‌آور؛ در حقوق بین‌الملل، «تضمین امنیتی» زمانی معتبر است که در قالب پیمان الزام‌آور ثبت شود. هیچ‌یک از طرح‌های غرب چنین ویژگی‌ای ندارند. این در حالی است که غرب در گذشته از جمله در توافقات دهه ۹۰ درباره عدم گسترش ناتو به شرق پایبندی خود را نشان نداده است.

۵-۳. احتمال تثبیت وضع موجود؛ طرح‌های صلح در جنگ‌های نیابتی معمولاً نه به بازگشت وضعیت پیشین، بلکه به تثبیت تغییرات منجر می‌شوند. این یعنی طرح صلح، خطر تبدیل شدن به پذیرش اجباری خسارت را به‌همراه دارد.

۶. اوکراین؛ تنها بازنده بزرگ میدان

با جمع‌بندی داده‌ها و تحلیل‌ها می‌توان گفت؛ بزرگ‌ترین سود را غرب برده است. تضعیف روسیه، فروش تسلیحات، افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی و بزرگ‌ترین هزینه را اوکراین پرداخت کرده است. بحران سیاسی، فروپاشی اقتصادی، از دست رفتن سرزمین و بافت اجتماعی. این نتیجه هم‌راستا با نظریه کلاسیک «هزینه‌–فایده در جنگ‌های نیابتی» است؛ نظریه‌ای که تأکید می‌کند طرف میدان همیشه بازنده نهایی است اگرچه در رسانه‌ها پیروز تصویر شود.

 در پایان چنین می‌توان اذعان داشت مسیر یک دهه اخیر اوکراین نشان داد که اعتماد به غرب، نه یک فرصت راهبردی، بلکه یک هزینه تاریخی بوده است. تصمیمات سیاسی مبتنی بر حمایت خارجی، به‌جای تأمین امنیت، زمینه‌ساز بی‌ثباتی داخلی و تحریک میدانی شده است. وعده‌های امنیتی، بدون تعهد عملی، نه‌تنها مانع از دست رفتن کریمه و شرق نشد، بلکه کشور را در مسیری قرار داد که اکنون حتی طرح‌های صلح نیز به معنای «پذیرش خسارت» تفسیر می‌شوند. اوکراین امروز کشوری است که از نظر اقتصادی وابسته، از نظر سیاسی قطبی و از نظر ژئوپلیتیکی محاصره‌شده است. این وضعیت نشان می‌دهد که در نظام بین‌الملل، اتکای کورکورانه به غرب نه‌تنها امنیت نمی‌آفریند، بلکه کشور را به مهره‌ای در بازی‌های قدرت تبدیل می‌کند بازی‌ای که بازیگران بزرگ در آن سود می‌برند و بازیگران میدان، هزینه می‌دهند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار