ماجرای ربودن دختری سهساله در یکی از شهرهای اطراف استان تهران، زمانی رنگ و بوی عجیبتری گرفت که پلیس دریافت طراح اصلی این نقشه، زنی است که سالها پیش رحم خود را برای تولد همان کودک اجاره داده بود؛ زنی که مدعی بود دختر خردسال را «فرزند قلبی» خود میداند و برای بردنش حتی آدمربا اجیر کرده است. جوان آنلاین: چندی قبل مأموران پلیس یکی از شهرهای اطراف استان تهران با تماس تلفنی یکی از شهروندان از وقوع ماجرای کودکربایی در یکی از خیابانها باخبر و بلافاصله راهی محل شدند. مأموران دریافتند زنی جوان همراه دختر سهسالهاش در خیابان در حال حرکت بوده که خودروی پژویی با دو سرنشین کنارشان توقف میکند. یکی از سرنشینان با تهدید چاقو، دختر خردسال را سوار خودرو میکند و راننده نیز با سرعت از محل دور میشود.
روایت مادر از لحظه ربودن
زن جوان به مأموران گفت: «همراه دخترم آرزو از خانه بیرون آمده بودیم تا برای خرید به مغازه برویم. خیابان خلوت بود که ناگهان خودروی پژویی کنارمان توقف کرد. در کمتر از یک ثانیه یکی از سرنشینان پیاده شد و با تهدید چاقو دخترم را از من گرفت. با فریاد از رهگذران کمک خواستم، اما آدمربایان به سرعت فرار کردند و کسی نتوانست جلوی آنها را بگیرد.»
آغاز تحقیقات
با ثبت این شکایت و با توجه به حساسیت موضوع، پرونده کودکربایی به تیمی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی سپرده شد. مأموران در نخستین مرحله دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه را بررسی کردند، اما هیچ ردی از متهمان به دست نیامد، چهره دو مرد پوشیده بود و پلاک خودرو نیز مخدوش شده بود.
رد آدمربا از طریق یک نشانه
در ادامه، مأموران متوجه دوربین دیگری شدند که از زاویهای دورتر، حادثه را ثبت کرده بود. بررسی این دوربین نشانهای مهم از یکی از متهمان را آشکار کرد؛ هنگام درگیری و ربودن کودک، یقه پیراهن مرد نقابدار کشیده شده و دوربین خالکوبی روی گردن او را ثبت کرده بود. با بررسی دقیق مشخص شد خالکوبی سمت راست گردن، طرح ضربان قلب است؛ طرحی که دقیقاً مشابه آن روی گردن یکی از مجرمان سابقهدار دیده شده بود. از سوی دیگر شاکی هم اعلام کرد وقتی با متهم درگیر بوده خالکوبی ضربان قلب را روی گردنش دیده است.
مجرم سابقهدار
کارآگاهان با مراجعه به آلبوم مجرمان، فرد مظنون را به نام «میلاد» شناسایی کردند؛ فردی با سوابق متعدد در زمینه مواد مخدر، درگیری و سرقت. مشخص شد او چند ماه قبل به اتهام سرقت بازداشت شده و به زندان افتاده است. به این ترتیب میلاد از زندان به اداره پلیس منتقل شد. میلاد ابتدا منکر جرم شد، اما با مشاهده مدارک و شواهد، به کودکربایی با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد و گفت از سوی زن جوانی به نام «مهین» اجیر شده است.
به دستور یک زن
او گفت: «من خلافکارم و چندی قبل با مهین در مهمانی آشنا شدم. مدتی قبل مهین پیشنهادی برای ربودن آرزو داد و گفت دستمزد خوبی میدهد. ادعا میکرد آرزو دختر یکی از بستگانش است که طلاق گرفته است، اما شوهر قبلیاش اجازه نمیدهد او را ببیند. از من خواست آرزو را بربایم و تحویلش بدهم. روز حادثه همراه دوستم، دختر را از زنی که فکر میکردیم نامادریاش است، بودیم و چند خیابان آنطرفتر به مهین تحویل دادیم. من جایی که مهین زندگی میکند را نمیدانم، اما مطمئنم او پدر و مادر واقعی آرزو را میشناسد. پس از حادثه هم من به شهرمان رفتم و در آنجا با باندی سرقت میکردم که دستگیر شدم.»
فاش شدن راز ۳ ساله
با اطلاعاتی که میلاد ارائه داد، پدر و مادر آرزو رازی سهساله را که پنهان کرده بودند، آشکار کردند؛ مشخص شد مهین زنی است که رحم خود را برای ۹ماه به آنها اجاره داده بوده است. مادر آرزو وقتی نام مهین را شنید، گفت: «پس از ازدواج فهمیدم باردار نمیشوم. چند بار سقط داشتم و پزشکان گفتند رحمم قادر به نگهداری جنین نیست. خانواده شوهرم مدام درخواست نوه داشتند، اما از مشکل من بیخبر بودند، به همین دلیل با همسرم به تهران آمدیم تا درمان را ادامه دهیم. به رغم تلاشها نتیجهای نگرفتیم تا اینکه در مرکز ناباروری با مهین آشنا شدیم. او حاضر بود رحمش را در ازای دریافت مبلغی اجاره بدهد. ما هم تصمیم گرفتیم از این روش بچهدار شویم و در برابر خانواده سربلند باشیم.»
او ادامه داد: «رحم مهین را اجاره کردیم و قرار شد موضوع پنهان بماند. من وانمود کردم باردارم و همه مخارج ۹ماه را پرداخت کردیم. پس از تولد آرزو، به خانواده شوهرم گفتیم که دخترمان به دنیا آمده و سپس به شهر خودمان برگشتیم. پس از آن دیگر از مهین خبری نداشتیم تا اینکه اکنون مرد آدمربا ادعا کرده به دستور او این کار انجام شده است.»
بازداشت
با اطلاعات ارائهشده، مأموران با دریافت نیابت قضایی به تهران رفتند. تحقیقات با هماهنگی بازپرس جنایی ادامه یافت و محل زندگی مهین شناسایی، اما مشخص شد او مدتی قبل محل اقامتش را تغییر داده است. جستوجو برای یافتن او ادامه پیدا کرد و در نهایت کارآگاهان مخفیگاه مهین را یافتند. با دستور قضایی، مهین بازداشت و آرزو به آغوش خانوادهاش بازگردانده شد. متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف کرد و راهی زندان شد.
گفتوگو با متهم/ میخواستم مهاجرت کنم
مهین زن ۳۶ سالهای است که با اجیر کردن دو مرد تصمیم میگیرد دختری را که ۹ ماه در رحمش پرورش داده برباید و به کشور دیگری مهاجرت کند.
مهین، سابقه داری؟
نه. من هیچ سابقهای ندارم، اما مدتی معتاد بودم و الان هم چند سالی است ترک کردهام و وضع مالیام خوب است.
چی شد که تصمیم گرفتی دختر سه ساله را بربایی؟
من آرزو را با تمام وجودم پرورش دادم. او مثل دخترم است و خیلی دوستش دارم. ۹ ماه او در شکم من بزرگ شد و به دنیا آمد و من احساس میکنم فرزند خودم است. واقعیتش دلم خیلی برای او تنگ شده بود و تصمیم گرفتم او را پیش خودم بیاورم، اما میدانستم که هیچ راهی ندارد، تصمیم گرفتم او را بربایم.
اما شما قصد اخاذی داشتی، درسته؟
من میخواستم از ایران مهاجرت کنم و نیاز به پول داشتم، به همین دلیل تصمیم گرفتم آرزو را پیش خودم بیاورم و میدانستم پدر و مادرش برای به دست آوردنش حاضر هستند همه زندگیشان را بدهند، اما واقعیتش این بود که دوست داشتم آرزو را هم با خودم ببرم، چون خیلی مهرش در دلم است.
چی شد که سه سال قبل تصمیم گرفتی رحم خودت را به آنها اجاره بدی؟
گفتم که من معتاد به مواد مخدر شدم و نیاز به پول داشتم. از طرفی شنیده و در روزنامهها خوانده بودم زنان جوان معتاد رحمشان را به مبلغ زیادی به زنانی که باردار نمیشوند اجاره میدهند، به همین دلیل تصمیم گرفتم به مراکز ناباروری رفت و آمد کنم و در نهایت هم یک روز در یک مرکز ناباروری با آن زن و شوهر آشنا شدم و آنها رحم مرا برای ۹ ماه اجاره کردند.
چقدر دستمزد گرفتی؟
یک میلیارد گرفتم، البته در این ۹ ماه تمام هزینههای زندگیام، دکتر و درمان، هزینه بیمارستان و جانبی آن هم به عهده آنها بود. آنها همه هزینهها را دادند و بدقولی نکردند، اما من دلم برای آرزو تنگ شد و تصمیم به آدمربایی گرفتم.
چطور با میلاد آشنا شدی؟
من و میلاد هر دو معتاد بودیم. شیشه و گل مصرف میکردیم. زمانی که معتاد بودم با او در مهمانی آشنا شدم. میدانستم او خلافکار است و برای پول دست به هر کاری میزند. سراغش رفتم و گفتم آرزو دختر یکی از بستگان نزدیک من است و شوهر قبلیاش اجازه نمیدهد او را ببیند و اگر آرزو را بربایی و به من تحویل بدهی، پول خوبی میدهم. میلاد هم قبول کرد و دستمزدش را هم گرفت.
چند وقت آرزو پیش تو بود؟
یک ماهی آرزو پیش من بود که بازداشت شدم. دوست داشتم برای آرزو مادری کنم.
الان چه حسی داری؟
از کاری که کردم پشیمانم و امیدوارم پدر و مادر آرزو مرا ببخشند.