مردی که پنج سال پیش به بهانه تحویل بسته معیشتی وارد خانه عمهپدرش شده و او را با انگیزه سرقت به قتل رساندهبود، برای اجرای حکم قصاص پای چوبهدار رفت و طناب دار بر گردنش افتاد، اما در واپسین لحظات با میانجیگری واحد صلح و سازش، اولیایدم به احترام ایام فاطمیه به او مهلت دادند و وی به سلولش بازگشت. جوان آنلاین: ۲۶ اردیبهشت ۹۹ مردی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و خبر از قتل مادر سالخوردهاش، طوبی، در خانهاش داد. مأموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر پس از حضور در محل، جسد زن ۸۰ سالهای را در پذیرایی خانهای قدیمی یافتند. نخستین بررسیها حکایت از آن داشت، مقتول با ضربات متعدد ماهیتابهای که در نزدیکی جسد کشف شد، به قتل رسیدهاست.
با حضور بازپرس قتل و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، بررسیهای فنی آغاز شد. بهمریختگی وسایل خانه نشانهای از وقوع سرقت بود. در ادامه مشخص شد خانه مقتول مجهز به دوربین مداربسته است، اما سیستم دوربین مداربسته خانه از کار افتاده و حافظه ذخیره آن نیز به سرقت رفتهاست. از طرفی مأموران هیچ آثاری از تخریب در یا قفل در پیدا نکردند و همین موضوع احتمال دستداشتن فردی آشنا در حادثه خونین را پررنگ کرد. مأموران احتمال دادند مقتول، عامل قتل را میشناخته و در را به روی او باز کرده و قاتل هم با انگیزه سرقت وی را به قتل رساندهاست.
اظهارات پسر مقتول
پسر طوبی در تحقیقات اولیه گفت: «مادرم بعد از فوت پدرم تنها زندگی میکرد و به دلیل بیماری قلبی برای مراقبت از او دوربین نصب کردهبودم. دقایقی قبل از حادثه دیدم وضو گرفت و آماده نماز بود، اما ناگهان دوربین خاموش شد. وقتی پاسخگوی تماسهایم نشد، نگران شدم و خودم به خانه رفتم و با جسد او روبهرو شدم. طلاهای مادرم سرقت شدهبود و مطمئن بودم قاتل از آشنایان است.»
رد مظنون در تحقیقات تخصصی
در ادامه مشخص شد پسر برادرزاده مقتول، جوانی ۲۳ ساله به نام «بهزاد»، به بهانه رساندن بستههای معیشتی چندینبار به خانه زن سالخورده رفتوآمد داشتهاست. پسر مقتول پیشتر نسبت به این رفتوآمدها اعتراض کردهبود. یکی از دوستان بهزاد نیز با حضور در پلیس آگاهی، اطلاعات مهمی در اختیار کارآگاهان گذاشت. او گفت هنگام تفریح، از جیب بهزاد یک انگشتر زنانه بیرون افتاده و بهزاد حرفهایی غیرعادی درباره قتل یک زن تنها به بهانه بسته معیشتی مطرح کردهاست. این سخنان موجب شد او به عنوان مظنون اصلی تحت تعقیب قرار گیرد.
اعتراف تلخ
بهزاد پس از بازداشت و انتقال به اداره پلیس، به قتل اعتراف کرد و گفت: «در کارگاه تولیدی کمد دیواری کار میکردم، اما با شیوع کرونا بیکار شدم. ۱۰ میلیون تومان بدهی داشتم و توان پرداخت آن را نداشتم. چون در توزیع بستههای معیشتی با یک خیریه همکاری داشتم، چند بار برای عمهپدرم هم بسته برده بودم و میدانستم تنهاست. از سوی دیگر فهمیدم او مقداری طلا و جواهرات دارد و وسوسه شدم طلاهای او را سرقت کنم و بدهیام را بدهم. آن روز به بهانه دادن بسته معیشتی به خانه او رفتم. وقتی به آشپزخانه رفت تا چای بیاورد، با ماهیتابه به سرش زدم و طلاهایش را دزدیدم. قصد کشتن نداشتم، فقط وسوسه شدم و پشیمانم.»
از نقض حکم تا صدور مجدد قصاص
متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه جرم، راهی زندان شد و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک تهران ارسال شد. در نخستین رسیدگی، قضات با درخواست اولیایدم، بهزاد را به قصاص محکوم کردند، اما وکیل متهم اعتراض کرد و مدعی شد ضربات واردشده نوعاً کشنده نبوده و مرگ به دلیل کهولت سن و استرس حادثه رخ دادهاست. دیوان عالی کشور در نهایت رأی را نقض کرد.
پرونده بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد و این بار قضات، قتل را عمدی تشخیص دادند و دوباره حکم قصاص صادر کردند. رأی در دیوان عالی کشور تأیید شد و پرونده به اجرای احکام دادسرای امور جنایی رفت.
چوبه دار و مهلتی که در آخرین لحظه دادهشد
چند روز پیش، متهم پس از اخذ استیذان برای اجرای حکم در زندان قزلحصار پای چوبه دار رفت. هنگامی که طناب دار بر گردن او آویخته شد و دقایق پایانی زندگیاش سپری میشد، واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شد و توانست از اولیایدم درخواست مهلت کند.
اولیایدم اعلام کردند به احترام ایام فاطمیه به قاتل مهلت میدهند و وی در صورت تأمین مبلغ درخواستی، از قصاص گذشت خواهند کرد؛ در غیر این صورت اجرای حکم در فرصت بعدی اجرا خواهند کرد. با این تصمیم، متهم از پای چوبهدار به سلول خود بازگشت.