کد خبر: 1329600
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
بررسی ابعاد تغییرات ساختاری دانشگاه فرهنگیان در گفت‌وگوی «جوان» با جانشین بسیج دانشجویی این دانشگاه
دانشگاه فرهنگیان در مسیر انحلال قرار گرفت میثاق شمسینی: اگر روند اصلاح ساختار تربیت معلم ادامه یابد، مجموعه‌ای از اقدامات و تصمیم‌ها شکل خواهد گرفت که نه با تأکیدات مقام معظم رهبری سازگار است، نه با منطق تربیت معلم در کشور و نه با نیاز‌های واقعی نظام آموزشی
مهسا گربندی

جوان آنلاین: در حالی‌که دانشگاه فرهنگیان قرار بود نقش قلب تپنده تربیت معلم را ایفا کند و با ورود به دهه دوم فعالیت خود به مرحله ارتقا، توسعه و تثبیت مأموریت برسد، اما طرحی با عنوان اصلاح ساختار، آن را در موقعیتی قرار داده که بیش از هر زمان دیگری، حساس و تعیین‌کننده است. این دانشگاه که بر اساس فلسفه وجودی‌اش، باید محل شکل‌گیری هویت‌حرفه‌ای معلمان آینده باشد، اکنون، در برابر مدلی قرار گرفته که به‌گفته بسیاری از کارشناسان، می‌تواند بنیان‌های هویتی و مأموریت‌محور آن را دستخوش تغییر کند. 

به باور کارشناسان، اگر اصلاح ساختار دانشگاه فرهنگیان، بدون توجه به ماهیت مأموریت‌گرای دانشگاه پیش برود، احتمال آن می‌رود که دانشگاه فرهنگیان (که روزی به‌عنوان یک ایده نوآورانه و امیدبخش در نظام آموزشی کشور شکل گرفت) آرام‌آرام به نهادی شبیه دانشگاه‌های عمومی تبدیل شود و تفاوت‌هایی را که قرار بود آن را به مرکزیت تربیت معلم بدل کند، در آینده نه چندان دور از دست بدهد. به همین دلیل، این لحظه تاریخی برای دانشگاه فرهنگیان نه‌تنها یک تغییر ساختار معمولی نیست، بلکه آزمونی جدی برای آینده تربیت معلم در کشور است، آزمونی که نتیجه آن می‌تواند برای سال‌ها کیفیت آموزش، هویت معلمی و مسیر تربیت نیروی انسانی آموزش‌وپرورش را تحت‌تأثیر قرار دهد. در همین رابطه «جوان» با میثاق شمسینی، جانشین مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان گفت‌و‌گو کرده و پیامد‌های این تصمیم را مورد بررسی قرار داده‌است. 

ساختار جدید دانشگاه فرهنگیان مأموریت تربیت معلم را تقویت می‌کند یا تضعیف؟

ما با طرحی روبه‌رو هستیم که عنوان «اصلاح ساختار دانشگاه فرهنگیان» را بر خود دارد، طرحی که بر اساس ماده‌ای از ضوابط کیفیت‌بخشی دانشگاه فرهنگیان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، از حدود دو تا سه سال پیش آغاز شد. این مسیر ابتدا، در دوره وزارت آقای نوری و ریاست آقای صحرایی کلید خورد و در ادامه، با تغییر سه وزیر و سه رئیس دانشگاه، تحت مدیریت‌های متفاوتی قرار گرفت. همین جابه‌جایی‌ها سبب شد اجرای طرح با برداشت‌های مختلف، شتاب‌ها و توقف‌های گوناگون و در نتیجه چالش‌های اجرایی همراه شود. در کنار این رفت‌وآمدها، برخی بی‌دقتی‌ها و غفلت‌ها نیز در سطح وزارتخانه و مدیریت فعلی دانشگاه دیده می‌شود که نگرانی‌ها را افزایش داده‌است. اگرچه عنوان طرح «اصلاح» است، اما آنچه در عمل رخ داده، در بسیاری موارد از فلسفه و مأموریت اصلی دانشگاه فاصله دارد و این موضوعی است که باید بدان توجه شود. اصل مهم این است که هر تغییری، چه در بدنه اداری و چه در ساختار علمی، باید ابتدا با مأموریت دانشگاه سنجیده شود. دانشگاه فرهنگیان نهادی مأموریت‌گراست، مأموریت آن تربیت معلم است، نه تولید مدرک دانشگاهی! اگر تربیت معلم یک امر صرفاً آموزشی یا پژوهشی بود، می‌توانست در هر دانشگاه دیگری دنبال شود، اما اسناد بالادستی، از جمله سند تحول بنیادین، مؤکداً تأکید می‌کنند که تربیت معلم باید در فضایی شکل بگیرد که اختصاصی باشد، فضایی که در آن زیست تربیتی، اخلاق حرفه‌ای، مهارت، رفتار و هویت معلمی به تدریج در وجود دانشجو نهادینه شود. 

با این حال، در ساختاری که اکنون ارائه شده، چنین نسبتی دیده نمی‌شود. نامگذاری دانشکده‌ها و گروه‌های آموزشی دقیقاً از الگوی وزارت علوم پیروی کرده‌است، رشته‌هایی که سال‌ها با عنوان آموزش و با رویکرد تربیتی تعریف شده بودند، به ساختار‌هایی تبدیل شده‌اند که ماهیت تربیت‌معلمی در آنها کم‌رنگ یا حتی حذف شده‌است. مهم‌تر از همه، در طراحی جدید، حتی یک معاونت، دانشکده یا بخش با عنوانی که صراحتاً مأموریت تربیت معلم را یادآوری کند، پیش‌بینی نشده، و این، در دانشگاهی که فلسفه وجودی‌اش همین مأموریت است، جای سؤالی جدی دارد. از طرفی، برای مقایسه کافی است نگاهی به دانشگاه‌های علوم پزشکی بیندازیم، دانشگاه‌هایی که کاملاً مأموریت‌محور طراحی شده‌اند. ساختار آنها به‌گونه‌ای تنظیم شده که مأموریت تربیت پزشک در هر سطح و هر واحد نمود دارد، اما در دانشگاه فرهنگیان، ساختار ارائه‌شده بیشتر شبیه نسخه‌ای عمومی است که از دانشگاه‌های وزارت علوم برش خورده و بر پیکره دانشگاه فرهنگیان چسبانده شده‌است و این دقیقاً نقطه‌ای است که نگرانی‌ها از آن آغاز می‌شود. 

بدون شک دانشگاه فرهنگیان پس از یک دهه فعالیت، باید وارد مرحله‌ای جدید می‌شد، مرحله‌ای که در آن اعتماد عمومی، کیفیت آموزشی و شأن تربیت معلم ارتقا یابد، اما ساختار موجود چنین آینده‌ای را ترسیم نمی‌کند. 

به نظر شما ساختار جدید می‌تواند کیفیت تربیت حرفه‌ای معلمان را تضمین کند؟

واقعیت این است که با مطالعه دقیق ساختار ارائه‌شده، نشانه‌ای جدی از ارتقای تربیت حرفه‌ای معلمان دیده نمی‌شود. ساختار جدید نه‌تنها تضمینی برای کیفیت ارائه نمی‌دهد، بلکه در برخی بخش‌ها می‌تواند آن را به شکل محسوسی تضعیف کند. تقسیم‌بندی جدید رشته‌ها، به‌جای اینکه بر ویژگی‌های تربیت‌معلمی تأکید کند، آنها را در قالبی عمومی قرار داده است. در چنین قالبی، ویژگی‌های تربیتی و حرفه‌ای رشته‌ها محو شده و جای خود را به ساختار‌های استاندارد دانشگاهی داده، ساختار‌هایی که مناسب یک دانشگاه علمی هستند، اما نه مناسب دانشگاهی که مأموریتش تربیت معلم است. 

چالش مهم‌تر مربوط به جذب هیئت علمی است. معیار‌هایی که در ساختار جدید دیده می‌شود، کاملاً شبیه معیار‌های وزارت علوم است، یعنی احتمالاً در آینده استادانی جذب خواهند شد که تخصص دانشگاهی دارند، اما از لحاظ تجربه زیسته معلمی، شناخت میدان آموزش‌وپرورش و فهم تربیتی، فاصله زیادی با نیاز‌های دانشگاه فرهنگیان دارند. حضور چنین استادانی، دانشگاه را آرام‌آرام به سمتی می‌برد که آن را شبیه یک دانشگاه عمومی می‌کند، دانشگاهی که دانشجو می‌گیرد، درس می‌دهد و مدرک صادر می‌کند، اما آن چیزی را که معلم باید در چهار سال تجربه کند، منتقل نمی‌کند. 

مروری بر سیاست‌های ۱۰ سال اخیر نشان می‌دهد که نگاه‌هایی وجود داشته که دانشگاه فرهنگیان را یک مرکز هزینه‌زا می‌دانستند. استدلال این بود که وقتی سایر دانشگاه‌ها دانشجو تربیت می‌کنند، چه نیازی است دانشجویان فرهنگیان از امکانات خوابگاه، بورس و برنامه‌های تربیتی بهره‌مند شوند؟ ساختار جدید می‌تواند زمینه همین نگاه را تقویت کند، به‌خصوص اگر تفاوت دانشگاه فرهنگیان با دانشگاه‌های دیگر کم‌رنگ شود. 

از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که دانشگاه فرهنگیان ماهیتی حاکمیتی دارد، دانشگاهی گسترده، ملی و دارای مأموریتی مشترک در سراسر کشور. بااین‌حال، در ساختار جدید، بخشی از سیاست‌گذاری به استان‌ها سپرده شده، بدون اینکه حدود و ثغور آن مشخص باشد. این واگذاری می‌تواند تعارض، چندگانگی و کاهش انسجام ملی را به دنبال داشته باشد، موضوعی که با هویت تربیت معلم در تضاد است. 

افزون بر این، امکانات و ظرفیت‌هایی که در استان‌های مختلف وجود دارد، با یکدیگر قابل‌مقایسه نیست. فاصله میان این ظرفیت‌ها به‌قدری زیاد است که اجرای یک نسخه واحد در کل کشور، می‌تواند دانشگاه فرهنگیان را در دهه آینده با چالش‌های ساختاری و مدیریتی جدی روبه‌رو کند. 

با توجه به نکاتی که مطرح کردید و اینکه دانشگاه فرهنگیان مأموریت اصلی خود را در تربیت معلم تعریف کرده و ساختار جدید ممکن است نه‌تنها این مأموریت را تقویت نکند، بلکه هویت و نقش کلیدی دانشگاه را دگرگون سازد، به نظر شما اجرای این اصلاحات در بلندمدت چه پیامد‌هایی برای کیفیت، انسجام و آینده تربیت معلم در کشور خواهد داشت؟

متأسفانه این روند در پیش گرفته شده، امیدی را که در سال‌های آغازین تأسیس دانشگاه فرهنگیان شکل گرفت، در معرض تهدید قرار داده‌است. تأسیس دانشگاه فرهنگیان در سال‌های ۹۰ و ۹۱ یک تصمیم کلیدی بود، تصمیمی که بر مبنای این باور شکل گرفت که معلم باید در محیطی ویژه تربیت شود، محیطی که در آن هویت حرفه‌ای، اخلاقی، فرهنگی و تربیتی او شکل بگیرد. 
این نگاه در بسیاری از کشور‌ها وجود ندارد، زیرا تربیت معلم را صرفاً امری دانشی یا مهارتی می‌دانند، اما ایران مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و دانشگاه فرهنگیان پاسخی به همین نیاز بود. 
اما اکنون، روندی در حال شکل‌گیری است که شباهت‌هایی جدی با سیاست‌های دهه ۹۰ دارد، با این تفاوت که آن سیاست‌ها آشکارا به دنبال کوچک‌سازی یا تعطیلی دانشگاه بودند، اما سیاست فعلی از مسیر یکسان‌سازی به همان نتیجه نزدیک می‌شود. یعنی دانشگاه فرهنگیان را به‌تدریج شبیه دانشگاه‌های دیگر می‌کند، تفاوت‌ها را از میان می‌برد و سپس سؤال ساده‌ای را پیش می‌کشد، اینکه وقتی این دانشگاه مثل بقیه است، چرا باید جدا بماند؟ این روند، چه ناگزیر باشد و چه آگاهانه، نتیجه‌ای جز تضعیف مأموریت تربیت معلم نخواهد داشت، در صورتی که انتظار جامعه و نظام آموزشی در دهه دوم فعالیت دانشگاه، دقیقاً برعکس بود و انتظار تقویت، گسترش و ارتقای دانشگاه می‌رفت. 

در چنین شرایط حساسی، چه اقداماتی باید فوراً و بدون ملاحظه انجام شود تا از تضعیف مأموریت تربیت معلم جلوگیری شده و مسیر دانشگاه به مسیر درست بازگردد؟

نگرانی‌های ما بار‌ها در جلسات مختلف با مدیریت دانشگاه مطرح شده، اما تاکنون توجه کافی به آن نشده است. اکنون مطالبه ما از نهاد‌های تصمیم‌گیر، از جمله سازمان امور اداری و استخدامی، این است که اجرای ساختار جدید متوقف و مورد بازنگری جدی قرار گیرد. می‌دانیم که این ساختار اکنون پشتوانه قانونی دارد و اصلاح آن ساده نیست، اما حفظ دانشگاه فرهنگیان ارزشی دارد که این سختی را توجیه می‌کند؛ زیرا آنچه امروز به نام اصلاح ساختار یا تقویت تربیت معلم معرفی شده، در عمل می‌تواند به انحلال تدریجی تربیت معلم منجر شود. حتی در نسخه ترمیمی سند تحول بنیادین نیز نشانه‌هایی از نگاه تنوع‌بخشی به مسیر‌های جذب معلم دیده می‌شود که می‌تواند اصل مأموریت دانشگاه فرهنگیان را تحت فشار قرار دهد. 
اگر این روند ادامه یابد، مجموعه‌ای از اقدامات و تصمیم‌ها شکل خواهد گرفت که نه با تأکیدات مقام معظم رهبری سازگار است، نه با منطق تربیت معلم در کشور و نه با نیاز‌های واقعی نظام آموزشی. بنابراین از مسئولان مربوطه و همچنین رئیس دانشگاه فرهنگیان انتظار می‌رود با تأمل و آینده‌نگری بیشتری قدم بردارد و اجازه ندهد اصلاحات شتابزده، این دانشگاه را از مسیر اصلی‌اش دور کند.

برچسب ها: دانشگاه ، فرهنگیان ، علم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار