وقتی درباره اثرگذاری یک فناوری صحبت میکنیم، نباید صرفاً به مفید بودن یا نبودن آن برای عموم مردم توجه کنیم حسین غفاری، معلم و پژوهشگر در حوزه تربیت و رسانه در گفتوگو با «جوان» درباره آسیبهای کتابهای الکترونیکی و فضای مجازی بر فرهنگ مطالعه گفت: وقتی درباره اثرگذاری یک فناوری صحبت میکنیم، نباید صرفاً به مفید بودن یا نبودن آن برای عموم مردم توجه کنیم. یکی از خطاهای رایج این است که حوزه کودک و نوجوان را با حوزه بزرگسالان یکی در نظر میگیریم، در حالی که این دو کاملاً متفاوتند و باید جداگانه بررسی شوند. ممکن است یک فناوری برای استفاده عمومی در خانه یا محیط شهری مناسب باشد، اما این به معنای آن نیست که برای کودکان هم بیخطر است. اثرات هر فناوری در این گروه سنی باید بهطور ویژه مورد مطالعه قرار گیرد. در بسیاری از پژوهشها، تأثیر فناوری بر کودکان با همان معیارهایی سنجیده میشود که برای بزرگسالان استفاده میکنیم، این در حالی است که کودکان هنوز میلها و ترجیحات پایدار ندارند و بهراحتی قابل تأثیر و هدایت هستند، به همین دلیل، در این حوزه نمیتوان فقط بر نظرسنجی یا سلیقه ظاهری آنها تکیه کرد.
به گفته او، در موضوعاتی مانند مقایسه کتابهای کاغذی و دیجیتال، ارزیابیها برای دانشجویان و بزرگسالان میتواند بر پایه تجربه و نظر مستقیم آنها انجام شود، اما در مورد کودکان باید مطالعات عمیقتر و طولی صورت گیرد تا نتایج واقعی به دست آید.
غفاری تأکید کرد: برای شناخت درست اثر فناوریها بر نسلهای جدید، لازم است حوزه کودک و نوجوان به عنوان بخشی مستقل از دنیای بزرگسالان دیده شود.
پژوهشگر حوزه تربیت و رسانه در ادامه درباره رابطه کودکان و نوجوانان با محتوای دیجیتال، بهویژه کتابهای الکترونیکی توضیح داد: در مسیر رشد تحصیلی کودک و نوجوان، ما برای هر پایه درسی مجموعهای از شایستگیهای پایه را هدفگذاری میکنیم. مثلاً در کلاس اول دبستان انتظار داریم کودک با شکل و صدای حروف آشنا شود، بتواند کلمه بنویسد و متن سادهای را از روی کاغذ بخواند. در پایههای بعدی نیز این مهارتها از جمله افزایش دایره واژگان و توانایی در جملهنویسی گسترش مییابد.
او با تأکید بر اینکه اهداف رشد از قبل تعریف شدهاند و نباید با ورود ابزارهای دیجیتال تغییر کنند، افزود: کودک پس از هفت سال اول زندگی که در فضای آزاد و متنوع رشد کرده، در مدرسه با میراث مکتوب، خواندن، نوشتن، محاسبه و شناخت پدیدههای تجربی آشنا میشود. حالا سؤال این است که آیا استفاده از کتاب دیجیتال یا ابزارهای مشابه میتواند به این هدفها کمک کند یا نه؟
غفاری معتقد است که کتابها و منابع دیجیتال، به دلیل تنوع و قابلیتهای تعاملی، میتوانند برای کودکان جذاب و آموزنده باشند و در کنار آموزش رسمی، نقش مکمل ایفا کنند. او گفت: استفاده از بازیها و نرمافزارهای آموزشی برای تقویت همین شایستگیها متداول است و به شرط مدیریت درست، میتواند مفید باشد. بهتر است این ابزارها در قالبهایی مانند تبلت با صفحه نمایش بزرگتر در اختیار کودکان قرار گیرد تا تجربه بصری بهتری داشته باشند.
توصیه وی برای استفاده از این ابزارها این بود که تا حد امکان از تلفن همراه استفاده نشود، چون صفحه کوچک و آسیبهای جانبی دارد، دستگاهها به اینترنت متصل نباشند و محیطی امن و آفلاین برای مطالعه و یادگیری ایجاد شود و در نهایت از آنجا که این ابزارها جایگزین آموزش سنتی نیستند تا زمانی که نوشتن با کاغذ و مداد، کتابخوانی و بیان مکتوب بخشی از زندگی علمی و حرفهای انسان است، ابزارهای دیجیتال تنها نقش مکمل دارند نه جایگزین.
این معلم با سابقه تأکید کرد: کودکان باید همچنان مسیر طبیعی رشد خود را با خواندن و نوشتن روی کاغذ طی کنند. فناوریهای نوین میتوانند به این مسیر کمک کنند، اما قرار نیست جای آن را بگیرند. این رویکرد نه فقط درباره کتابهای دیجیتال، بلکه درباره تمام ابزارهای مجازی و فناوریهای نوین در حوزه کودک و نوجوان صدق میکند.
غفاری درباره نقش ابزارهای دیجیتال در آموزش کودکان و نوجوانان گفت: یکی از دلایلی که ما تأکید داریم ابزارهای دیجیتال باید نقش مکمل داشته باشند و نه جایگزین، نتایج پژوهشهاست که نشان میدهد سرگرم شدن افراطی کودکان با این ابزارها میتواند آسیبهای مختلفی ایجاد کند. این وسایل به دلیل امواج، نور صفحهنمایش، گرمای باتری و نحوه استفاده، برای بدن کودک خطرآفرین هستند. معمولاً بچهها هنگام استفاده از تبلت یا موبایل در وضعیتهای بدنی نادرستی مینشینند، برای مدت طولانی، با فشار به گردن، کمر و دستها. این وضعیتها بهتدریج بر رشد اسکلت و ستون فقرات تأثیر منفی میگذارد.
غفاری سپس به آسیبهای ذهنی و روانی اشاره کرد و گفت: تحقیقات نشان داده است این ابزارها معمولاً تمرکز را پایین میآورند و اضطراب را افزایش میدهند. چون محتوای دیجیتال متنوع، رنگی و سریع است، کودک را به تحریک مداوم عادت میدهد. در نتیجه حوصله، صبر و عمق مطالعه او کم میشود و همین مانع شکلگیری شایستگیهای پایه مثل تعمق و تمرکز میگردد.
پژوهشگر در حوزه تربیت و رسانه هشدار داد ادامه این روند میتواند بر رشد فکری نوجوانان هم اثر بگذارد و در ادامه افزود: اگر کودکان از سنین پایین درگیر سطحیخوانی و سرگرمیهای زودگذر شوند، در نوجوانی که زمان رشد تفکر انتزاعی و انتقادی است، درک عمیق از جهان و توان گفتوگو را از دست میدهند. این میتواند نسلی بسازد که از برخی شایستگیهای نسل پیشین محروم باشد.
غفاری در بخش دیگری از گفتوگو به اهمیت مطالعه اشاره کرد و گفت: چه در کتاب چاپی و چه در نسخه دیجیتال، مطالعه یکی از بهترین مسیرهای رشد فکری کودک است، اما کودک نباید تنها در دنیای کتاب غرق شود و از محیط واقعی و ارتباط انسانی دور بماند.
او پیشنهاد کرد خانوادهها فضای گفتوگوی جمعی پیرامون کتاب ایجاد کنند و اضافه کرد: بهتر است پدر و مادر با فرزندانشان کتاب بخوانند، درباره داستان یا مطالب کتاب صحبت کنند یا حتی بر اساس همان کتاب، فیلمی ببینند و گفتوگو را ادامه دهند. این تعامل باعث میشود کتاب بهانهای برای ارتباط خانوادگی، رشد مهارت گفتوگو، تفکر منطقی و تعمق شود.
حسین غفاری درباره روشهای علاقهمند کردن کودکان و نوجوانان به مطالعه گفت: وجود کتابخانه در اتاق کودک، حتی به شکل کوچک، همراه با صندلی و چراغ مطالعه، میتواند در خود دکوراسیون خانه، اشتیاق به کتاب را زنده کند. بچهها اگر کتاب در دست پدر، مادر یا معلم ببینند، بیآنکه نیازی به نصیحت باشد، انگیزه کتابخوانی در آنها شکل میگیرد، پس رفتار الگویی بزرگترها مهمترین عامل در علاقهمند کردن کودکان است.
او سپس به نقش مهم مدارس اشاره کرد: پیشنهاد من این است که هر کلاس درس کتابخانه کوچک خودش را داشته باشد که بچهها کتابهای خودشان را برای امانت به اشتراک بگذارند. معلم هم میتواند این چرخه را مدیریت کند. در چنین محیطی، فرهنگ امانت گرفتن و امانت دادن کتاب بهتدریج شکل میگیرد و هیجان مطالعه افزایش مییابد.
غفاری افزود: مدارس میتوانند با برنامههای خلاقانهتری هم این مسیر را ادامه دهند. مثلاً پس از خواندن یک کتاب، فیلم مرتبطی ببینند، نویسنده آن اثر را به مدرسه دعوت یا درباره همان موضوع نشست برگزار کنند. این زنجیره فعالیتها باعث میشود مطالعه از یک کار فردی به تجربهای جمعی تبدیل شود.