جوان آنلاین: کالوینو یکى از سرشناسترین چهرههاى ادبیات امروزى ایتالیاست و بهخاطر شیوه خاص خودش جایگاه ویژهاى در میان رماننویسان اروپایى دارد؛ شیوهاى که تخیل نیرومند، طنز پاک و ظریف و توجه نزدیک به واقعیت و تاریخ را در هم مىآمیزد. در آثار او که آکنده از تمثیل و استعاره است، نگرش موشکافانه واقعیت، طنز، افسانهپردازى و تخیل شاعرانه همه به یک اندازه جا دارد. در جهانی که مرز واقعیت و خیال هر روز بیش از پیش درهم میریزد، ایتالو کالوینو در رمان «شهرهای بینشان» نقشهای از ذهن انسان معاصر میکشد؛ شهری بر فراز شهرها، جایی میان رؤیا و منطق. این اثر، گفتوگویی است میان مارکوپولو و قوبلایخان، اما در لایههای زیرین، روایت گفتوگوی همیشگی انسان با «معنا» و «ویرانی» است.
رمان شهرهای بینشان نخستین بار در سال۱۹۷۲ منتشر شد و یکی از شناختهشدهترین آثار کالوینو به شمار میآید. «شهرهای بینشان» غالباً به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات پستمدرن شناخته میشود. این اثر با به چالش کشیدن ساختارهای سنتی روایت، خوانندگان را به کاوش در مرزهای میان واقعیت و خیال دعوت میکند. شهرهایی که مارکو پولو توصیف میکند، میتوانند بهعنوان تمثیلهایی از جنبههای مختلف زندگی شهری تلقی شوند و موجب تأمل در مورد فرهنگ، هویت و گذر زمان میشوند.
ساختار کتاب بر اساس گفتوگوهای خیالانگیز میان جهانگرد ونیزی مارکو پولو و امپراتور مغول قوبلایخان است؛ پولو، در قالب توصیف ۵۵ شهر خیالی، از تجربه زیستن، ادراک، زبان و حافظه سخن میگوید. این شهرها نام دارند، اما مکان نه. آنها نقشههای ذهنی انسانند: شهرهایی از جنس عشق، خاطره، زمان، مرگ، تکرار و فراموشی. کالوینو «شهرهای بینشان» را با اقتباس از هفتپیکر نظامی گنجوی نوشتهاست. کالوینو نویسندهای مبدع و نوآور است. خلاقیت او در قصهنویسی از موضوع داستان تا طرح و چگونگی پرداخت آن اعجابآور است. اینجا او از زبان هموطن خود، مارکوپولو، ماجراهایی از دیدار شاهزادگان مشرق زمین را روایت کرده است؛ شاهزادگانی که اینبار نه هفتتن از هفت شهر، بلکه ۵۰ تن از ۵۰ شهرند؛ شهرهایی که طبعاً برای ما آشناترند تا کالوینو و مارکو؛ شهرهایی که هر یک عمارتی، رنگی، سیارهای و روزگاری دارند.
از سفر تا فلسفه
کالوینو با مهارت شاعرانهاش، ژانر سفرنامه را به تأملی فلسفی درباره هستی و زبان بدل میکند. هر شهر که مارکو پولو شرح میدهد، انعکاسی است از بخشی از روان انسان یا تمدن.
به تعبیر خود نویسنده «هر شهری که توصیف میکنم، در واقع چهرهای دیگر از ونیز است و ونیز، خود، تمثیلی است از انسان در جستوجوی معنا.» در بسیاری از مصاحبهها، کالوینو گفته بود که این اثر را در واکنش به بحران مدرنیته و ازهمگسیختگی تجربه انسانی در جهان تکنولوژیک نوشته است؛ جایی که شهرها به «بیچهرگی» رسیدهاند. اگر بخواهیم با نگاهی جامعهشناسانه به اثر بنگریم، شهرهای بینشان در واقع آیینهای از تمدن معاصر است؛ جایی که انسان، در دل شلوغی، دچار خلأ معنا میشود. شهرهایی که در ظاهر مدرن، اما در باطن تهی از ارتباط و رؤیا هستند.
کالوینو با زبانی موجز و شاعرانه، نوعی نقد آرام، اما عمیق از زیست شهری مدرن را پیش میکشد، بیآنکه شعار بدهد یا مستقیماً سیاستورزی کند. کتاب ساختاری شبکهای دارد: شهرها در ۱۱دسته و در فصلهایی متقاطع طبقهبندی شدهاند، مثل «شهرها و حافظه»، «شهرها و نشانهها»، «شهرها و میلها». این فرم هندسی، از دید منتقدان یادآور ساختارهای ریاضی و موسیقایی در نثر کالوینو است، گویی نویسنده، همانقدر که شاعر است، معمار نیز هست. در واقع، هر شهر را میتوان، چون یک شعر کوتاه خواند؛ فشرده، استعاری و در عین حال پر از رمز. جمله تقریباً ثابتی را میتوان در بسیاری از نقدها و تحلیلهای کتاب شهرهای ناپیدا مشاهده کرد: شهرهای کالوینو، شبیه هیچ یک از شهرهایی که ما میشناسیم نیستند، اما همه شهرهایی را که ما میشناسیم، در خود منعکس کردهاند.
گفتوگویی میان شرق و غرب
یکی از جذابترین لایههای اثر، دیالوگ پنهان میان مارکو پولو (غرب) و قوبلایخان (شرق) است. این دو، نماد دو شیوه متفاوت اندیشیدن هستند: منطق و تخیل، نظم و آشوب، تسلط و شهود، اما در پایان، هیچیک بر دیگری پیروز نمیشود، زیرا کالوینو میخواهد بگوید: «تمدن بشری تنها زمانی دوام میآورد که میان این دو قطب تعادل برقرار شود.» شهرهای بینشان به دهها زبان ترجمه شده و الهامبخش هنرمندان در معماری، تئاتر، موسیقی و هنر مفهومی بوده است. از آثار مشهور اقتباسشده میتوان به نمایش «Invisible Cities» به کارگردانی لئوناردو ریچی و اپرای «Invisible Cities» ساخته کریستوفر سرلی اشاره کرد.
کالوینو با شهرهای بینشان نه درباره شهر حرف میزند، نه درباره سفر بلکه درباره انسانی که در میان خرابههای معنا، هنوز رؤیا میبیند. در جهانی که هر روز بیشتر شبیه یکی از همان شهرهای خیالی میشود، خواندن دوباره این کتاب نه بازگشت به گذشته که دعوتی است به نجات تخیل در زمانهای بیتخیل.