جوان آنلاین: با پایان یافتن دوران غروب برجام در ۲۶ مهرماه، اگرچه فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی با حمایت امریکا، تلاشی برای دستاندازی در مسیر عادیسازی فعالیتهای هستهای ایران از یک سو و تمدید تحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران از سوی دیگر، تلقی شده است، اما مخالفت صریح دو قدرت دائمی شورای امنیت، یعنی چین و روسیه و همچنین همراهی نکردن کشورهای عضو غیرمتعهد با این تحریمها، امیدهای غرب برای تحت فشار قرار دادن ایران را ناامید و در هالهای از ابهامات حقوقی و بینالمللی قرار داده است.
بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران نیز با توجه به چالشهای حقوقی این سازوکار، معتقدند مکانیسم ماشه از هم اکنون کارایی خود را از دست داده و مناسبات بینالمللی هم بزرگترین مانع در مسیر اجرای آن است؛ مناسباتی که برخی از آنها ریشه در شکلگیری بلوک بندیهای جدید دارد. در همین زمینه یک تحلیلگر در یادداشتی با عنوان «آغاز فصلی نوین در تاریخ شورای امنیت» نوشته است: نمایندگان دائم ایران، چین و روسیه در امتداد مواضع پیشین خود، رسماً اعلام کردند که از امروز ۱۸ اکتبر، بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ اسنپ بک بیاعتبار، قطعنامههای فصل هفتی ناظر به ایران (۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵و ۱۹۲۹) ملغی و موضوع هستهای ایران دیگر در دستور کار شورای امنیت قرار ندارد. نکته مهم در مورد این نامه، همراهی چین با ایران و روسیه است که پیش از این تردیدهایی در مورد کم و کیف همراهی آن وجود داشت. این مسئله برای ایران که دارای تعاملات گسترده با چین است، بسیار حیاتی بود. همراهی چین در نامه مهم و البته نامه ۲۸ آگوست سه وزیر خارجه، بطلان نظریهای بود که چینیها را در قالب «محافظهکار و منفعل» قاببندی میکرد. این مسئله با توجه به جایگاه والای منشور ملل متحد در ادبیات چینیها بسیار مهم ارزیابی میشود. امضاکنندگان در این نامه خود را ابداً به عنوان «شورشی» و متمرد تعریف نمیکنند بلکه مستند به غیرقانونی بودن اقدام اروپاییها، کار خود را تحکیم جایگاه شورای امنیت میدانند. اقتضای عملی این نامه این است که چین و روسیه در فرایند احیای کمیتههای تحریمها و پنل کارشناسان و هر فرایندی که به نحوی به پیگیری حقوقی پرونده هستهای ایران در سطح شورای امنیت مرتبط باشد، اشکالتراشی کنند که با توجه به دائمی بودن جایگاه آنها و دارا بودن حق وتو، کاملاً امکان و توان آنرا دارند. از اینجا به بعد مسئله ایران به شکاف بین قدرتهای بزرگ گره میخورد که دارای فواید و عوارضی است. ایران اگر این بازی را به درستی انجام دهد فواید بسیاری خواهد برد و اگر مثل گذشته در دام دوگانههای کاذب – همانطور که در بگومگوهای ۴۸ ساعت گذشته دیدیم - گرفتار شود، آسیب خواهد دید. به طور قطع شرایط امروز ایران مشابه شرایط پیش از برجام نیست و اکنون نه فقط چین و روسیه، بلکه تعداد قابل توجهی از کشورها از منظر سیاسی کمابیش با مواضع E۳ و ایالات متحده همراهی ندارند و از حیث حقوقی ابزارهای خوبی در دسترس است تا به کمک آنها زهر اسنپ بک تا حد زیادی گرفته شود. نامه حقوقی ذیل بدون شک آغاز یک دعوای حقوقی بیسابقه در سطح شورای امنیت است، چون خود اسنپ بک امری است که مسبوق به سابقه نبوده است. همچنین تفاوت معنادار رفتار چین و روسیه با سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ به خوبی نشانگر تغییرات بنیادینی است که در معادلات قدرت جهانی رخ داده و متأسفانه برخی در تهران آنرا هنوز درک نکرده و بر نظریات غلط خویش - که تاریخ انقضای آن سالهاست به سر آمده - اصرار میورزند.
سیدحسین موسویان، عضو سابق هیئت مذاکرهکننده ایرانی نیز چشمانداز کفه ترازوی دوران پسابرجام را به نفع جمهوری اسلامی ایران میبیند. او در مطلبی نوشته: «کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها و سازمان شانگهای و گروه بریکس حدود ۶۵درصد از اعضای سازمان ملل و جمعیت جهان را تشکیل میدهند که معتقدند عمر برجام در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ پایان یافت و اقدام اروپا در مورد اسنپ بک تحریمهای گذشته شورای امنیت سازمان علیه ایران غیر قانونی و بیاعتبار است. دو قدرت عضو دائم شورای امنیت یعنی چین و روسیه نقش رهبری این ابتکار بینالمللی را برعهده دارند. متقابلاً امریکا و اروپا رهبری اسنپ بک و بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران را برعهده دارند. باید دید که در مقام عمل، «اکثریت» کشورهای عضو سازمان ملل موفق خواهند شد یا «اقلیت». نتیجه بر روند «نظم نوین جهانی» جدید تأثیر قابل توجهی خواهد داشت.» با این توصیف، از هم اکنون میتوان حدس زد که فعالسازی مکانیسم ماشه، به دلایلی که اشاره شد، مانند نوزادی است که مرده به دنیا آمده است.