جوان آنلاین: سالها گروهی معدود با شبکهای پیچیده و نفوذ در صادرات، بازار زعفران را در قبضه خود گرفته بودند و قیمت را در داخل آنقدر پایین نگه میداشتند که بسیاری از کشاورزان حتی توان پرداخت هزینه برداشت را نداشتند. درحالی که هر گرم زعفران ایرانی در بازارهای جهان، به قیمت طلا معامله میشد، کشاورز ایرانی محصولش را زیر قیمت تمامشده میفروخت. اما با ورود برخی نمایندگان مجلس، ورق در حال برگشتن است به طوری که از سال ۱۳۹۹ به بعد، با ورود زعفران به بورس کالا، تشکیل صندوقهای سرمایهگذاری و اجرای سیاستهای حمایتی دولت، انحصار در حال شکستن است و قیمتها واقعیتر میشود.
هر گرم تولید زعفران حاصل هزاران ساعت کار دستی است و کشورمان با تولید بیش از ۹۰درصد زعفران جهان، اولین تولیدکننده بلامنازع این محصول است. اما فرصت سالها در عمل به اسارت چند صادرکننده و دلال بزرگ درآمده بود؛ به طوری که قیمت آن در بازار داخلی به عمد پایین نگه داشته میشد تا جایی که کشاورز زعفرانش را کیلویی حدود ۳۰۰دلار میفروخت، در حالی که همان محصول با بستهبندی مجدد، در کشورهای مختلف تا هزارو۸۰۰ دلار معامله میشد.
چطور بازار به گروگان رفت؟
مافیای زعفران با چند روش ساده، اما مؤثر بازار را در اختیار داشت. در فصل برداشت، بهویژه آبان و آذر که عرضه زیاد و نقدینگی کشاورز پایین بود، با پخش شایعه «افزایش تولید» یا «نبود صادرات بهدلیل تحریم»، فضا را منفی میکرد. همزمان بسیاری از خریداران عمده وابسته به همین شبکه، خرید را متوقف یا مغازهها را میبستند. کشاورز ناچار میشد محصولش را با پایینترین قیمت بفروشد تا هزینههای زندگی را تأمین کند.
زعفران خریداریشده؛ بعداً به نام شرکتهای خارجی همان افراد صادر و سودی چندبرابر به جیب آنان سرازیر میشد. این چرخه سالها ادامه داشت و نتیجهاش، فقر کشاورزان، بیانگیزگی روستاها و حتی شخم زدن مزارع در سال ۱۳۹۸ بود.
آن سال، قیمت زعفران به پایینترین سطح تاریخ خود رسید. بسیاری از کشاورزان که عمر و جانشان را خرج این محصول کرده بودند، دیگر توان ادامه نداشتند و برخی زمینها را شخم زدند و به کشتهای کمدردسرتر روی آوردند به طوری که طلای سرخ در آستانه خاموشی بود، اما بحران همانجا نقطه عطف شد. دولت و نهادهای تخصصی دریافتند؛ اگر این زنجیره فساد قطع نشود، نهتنها کشاورزان که اعتبار جهانی برند «زعفران ایرانی» هم از بین خواهد رفت.
تلاش برای احیای بازار طلای سرخ
از سال ۱۳۹۹، طرحی برای بازگرداندن عقلانیت به بازار زعفران آغاز شد. نخستین گام، ورود زعفران به بورس کالا بود تا قیمت در فضایی شفاف و بر اساس عرضه و تقاضای واقعی تعیین شود. در گام بعدی، دو صندوق سرمایهگذاری زعفران ایجاد شد تا کشاورز بتواند محصولش را بهجای فروش فوری، بهصورت اوراق بهادار عرضه کند و در آینده، با رشد قیمت، سود بیشتری ببرد. این کار، عملاً دست دلالان را کوتاه کرد و جریان نقدینگی را از مسیر رسمی عبور داد. همزمان، صندوقهای حمایتی دولتی و خصوصی با خرید انبارهای استاندارد و پرداخت تسهیلات، زمینه ذخیرهسازی و عرضه هوشمندانه زعفران را فراهم کردند. بنابراین طی سهسال اخیر، بازار زعفران بدون نیاز به خرید حمایتی دولت توانست قیمتهای جهانی را لمس کند. در مقاطعی، هر کیلو زعفران ایرانی تا هزارو۵۰۰دلار نیز معامله شد. رقمی که کشاورز را از زیان خارج و انگیزه تولید را زنده کرد. در همین دوره، ارزش افزوده بازار زعفران حتی از بازار طلا و مسکن پیشی گرفت. کشاورز یاد گرفت؛ عرضه را مدیریت کند، از انبارهای بورس استفاده کند و در برابر خریدهای احساسی دلالان مقاومت نشان دهد. زعفران، برای نخستینبار در سالهای اخیر، تبدیل به کالایی شد که مسیر قیمتش نه در دفاتر صادرکنندگان خاص، بلکه در تالار شفاف بورس کالا تعیین میشد.
مافیا هنوز بیدار است.
اما قصه هنوز تمام نشده است. مافیای زعفران که منافع چند هزار میلیارد تومانیاش به خطر افتاده، همچنان فعال است. آنان فضاسازی یا ایجاد موجهای خبری، تلاش میکنند جو بازار را منفی کنند. در پاییز امسال نیز درست در اوج برداشت، خرید را متوقف کردند و با فشار روانی، قیمت را از ۱۳۰میلیون به ۹۰میلیون تومان در هر کیلو رساندند. اما واکنش آگاهانه کشاورزان و تلاش برخی نمایندگان، این نقشه را خنثی کرد و قیمتها دوباره در مسیر صعودی قرار گرفت. اکنون زعفرانکاران آموختهاند که در برابر جنگ روانی مقاومت کنند و اسیر هیاهوی قیمتهای ساختگی نشوند.
زعفران یک دارایی ملی است و سهم ایران از بازار جهانی زعفران بیش از ۹۰درصد است، اما سهم ما از ارزش اقتصادی آن کمتر از نیمی از بازار نهایی است و دلیل آن را باید در خامفروشی، نبود برند ملی و سیطره دلالان دانست. با ورود شرکتهای دانشبنیان، فرآوری زعفران به شکل دارویی، غذایی و آرایشی در حال گسترش است. این همان نقطهای است که میتواند ارزش افزوده را چند برابر کند. هر کیلو زعفران خام شاید هزارو۵۰۰ دلار قیمت داشته باشد، اما در قالب دارو یا اسانس صادراتی، تا چند برابر نیز میارزد. البته تجربه بورس و صندوقها نشان داد؛ میتوان با قواعد علمی و شفاف، سود برد و از زمین جدا نشد. در بسیاری از روستاها، کشاورزان با تشکیل تعاونیهای کوچک، محصول خود را مستقیماً به انبارهای بورسی تحویل میدهند.
مصرف داخلی زعفران تنها ۱۵درصد کل تولید است؛ یعنی هر ایرانی بهطور میانگین سالی یک گرم زعفران مصرف میکند. بنابراین افزایش قیمت در بازار جهانی، تأثیری جدی بر سبد خانوار ندارد. در مقابل، همین افزایش قیمت، هزاران خانواده زعفرانکار را از ورشکستگی نجات میدهد و ارزآوری چشمگیری برای کشور دارد. مافیایی که نگران «گرانی زعفران برای مردم» است، در واقع نگران کاهش سود خودش است. اشک تمساح او برای مردم، بیش از آنکه از دلسوزی باشد، از هراس از دست دادن انحصار سرچشمه میگیرد.
آینده طلای سرخ
اگر مسیر فعلی ادامه یابد، زعفران میتواند به یکی از ارکان صادرات غیرنفتی کشورمان بدل شود. ارزش جهانی این بازار در حال رشد است و تقاضا در کشورهای مختلف به سرعت بالا میرود. ایران، با در اختیار داشتن خاک مناسب، نیروی انسانی ماهر و تجربه تاریخی، میتواند بازار جهانی را بهصورت مستقیم در دست بگیرد. شرط آن ادامه شفافیت، توسعه فرآوری و حمایت هوشمند از تولیدکننده است. سرگذشت زعفران، نمونهای گویا از وضعیت بسیاری از بازارهای سنتی است که گرفتار واسطهها و بینصیب از سود واقعی تولید شدهاند، اما همین بازار نشان داد؛ اگر قواعد عقلانیت و شفافیت بر آن حاکم شود، میتواند الگویی برای دیگر بخشها باشد. بورس کالا، صندوقهای سرمایهگذاری و کشاورزی قراردادی ابزارهایی هستند که اگر درست بهکار گرفته شوند، بسیاری از محصولات ایرانی را از انحصار دلالی نجات خواهند داد.