طی روزهای اخیر اصلاح طلبان و کارگزاران عدم حضور ایران در نشست شرم الشیخ را مصداق خبط دیپلماتیک دانسته و آن را نماد عدم توجه به واقعیات جاری در نظام بین الملل قلمداد نموده اند. این موضعگیری، با نادیده گرفتن ابعاد استراتژیک و اصولی سیاست خارجی کشور، نه تنها فاقد وجاهت لازم است، بلکه میتواند به تضعیف جایگاه ایران در معادلات منطقهای منجر شود.
استدلال اصلی برای عدم حضور، آن است که شرکت ایران در نشست مذکور به مثابه پذیرش ضمنی روایتی نادرست و معکوس از وقایع غزه، آنگونه که توسط بازیگران خاصی (مانند روایت منتسب به دولت ترامپ در آن برهه) ترویج میشد، تلقی میگردید. جمهوری اسلامی ایران ذاتاً با هرگونه تلاش برای ایجاد “غیریتسازی” (دوقطبیسازی) میان بازیگرانی که در یک محور عمل میکنند (مانند القای تفاوت بنیادین میان مواضع ترامپ و نتانیاهو در مسئله فلسطین)، مخالف است. پذیرش این چارچوب، حتی اگر با مصلحتاندیشی کشورهای دیگر منطقه همراه باشد، از منظر اصولی برای تهران قابل قبول نیست.
از سوی دیگر، نشستهایی مانند شرم الشیخ اغلب محلی برای طرح نقش محوری آمریکا به عنوان “بازیگر اصلی” و مدیریت بحران است. حضور ایران در چنین مجامعی، در شرایطی که واقعیتهای جاری در معادلات نبرد و فرامتن آن، به وضوح نشاندهنده نقشآفرینی متفاوت ایران در محور مقاومت و تغییر موازنه قدرت است، به معنای پذیرش روایت غالب غربی و آمریکایی از بحران خواهد بود. حضور ایران در چنین ساختاری، روایتسازی غیرواقعی را تقویت میکرد.
حملات مشترک اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک مقدس و پاک کشورمان در جریان جنگ غزه ، برای طرف مقابل (آمریکا و اسرائیل) تکالیفی بینالمللی و برای جمهوری اسلامی ایران، مسئولیتهایی حیاتی در قبال امنیت و جان شهروندان ایرانی ایجاد کرده است. مادامی که واشنگتن صراحتاً مسئولیت این اقدامات را نپذیرفته و تعهدات لازم را در قبال پیامدهای آن متحمل نشود، هرگونه گام دیپلماتیک از سوی ایران که جنبهای از این تقابل را نادیده بگیرد، صرفاً نمایشی و هیجانی تلقی شده و دستگاه دیپلماتیک کشور را در معرض وهن قرار میدهد. برداشتن گامهای صوری پیش از احقاق حقوق اساسی، فاقد هرگونه منطق استراتژیک است.
جریان اصلاحطلب، اگر ادعای باورمندی به مبانی عقلانی و واقعبینانه در سیاست خارجی را دارد، باید بپذیرد که دیپلماسی مؤثر در شرایط پیچیده، مبتنی بر حفظ اصول، سنجش دقیق هزینهها و منافع، و عدم تن دادن به چارچوبهای تحمیلی است. در غیر این صورت، بهتر است حداقل حرمت خون شهدای بزرگوار ایرانی جنگ 12 روزه را در نظر بگیرد و از ترویج استدلالهایی که عملاً به تضعیف مواضع اصولی کشور در عرصه بینالمللی دامن میزند، پرهیز نماید.