جوان آنلاین: در روزهای اخیر، فعالشدن مکانیسم «اسنپبک» و بازگشت تحریمهای بینالمللی بیشتر به یک تهدید روانی برای جامعه ایران تبدیل شده تا یک تهدید اقتصادی جدید. کارشناسان معتقدند اثرات عملی این تحریمها محدود است، اما جنبه روانی آن میتواند انتظارات تورمی را تحریک کند؛ به همین دلیل دولت باید تصویر واقعی آینده را با زبانی روشن و شفاف با مردم در میان بگذارد و انتظارات تورمی را مدیریت کند. به عبارت دیگر، رمز عبور از بحران پیشرو نه در تلاش برای ایجاد معجزه اقتصادی، بلکه در مدیریت هوشمندانه ذهنی جامعه است. تجربه نشان میدهد اگر پیشاپیش انتظارات منفی کنترل و شفافسازی نشود، بازار ارز و کالاها به نوسانات دامن میزند. کارشناسان تأکید دارند بازگشت تحریمها و فعال شدن مکانیسم ماشه بیش از آنکه مسئلهای حقوقی یا سیاسی باشد، یک رخداد روانی است و بخش زیادی از اثر واقعی آن پیشاپیش مستهلک شدهاست، بنابراین باید فضا به شکلی مدیریت شود که مردم جامعه در چنین فضایی آرامش لازم را حفظ کنند.
ریشهیابی تابآوری جامعه ایران
ایران طی دهههای اخیر بارها با شوکهای شدید از جنگ گرفته تا تحریم مواجه شده و همچنان تابآور مانده است تحلیلها نشان میدهد این تابآوری عمدتاً حاصل درهمتنیدگی اجتماعی، سوگیریهای رفتاری و تطابق نهادی است. به بیان دیگر، پیوندهای قوی خانوادگی و اجتماعی، تجربه مشترک تحمل بحرانهای مثل جنگ و تحریمهای اقتصادی و فرهنگ اقتصاد بقا یعنی اعتماد به شبکههای غیررسمی و پسانداز اضطراری تا حد زیادی مانع از فروپاشی اجتماعی شدهاند.
این تابآوری ذاتی جامعه ایران بیشتر ناشی از واکنشهای دفاعی و تجارب جمعی تاریخی است و تا زمانی برقرار مانده که ساختارهای اصلی سیستم اقتصادی - اجتماعی تغییرات بنیادین نکرده باشند با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که استمرار این تابآوری بدون اصلاحات ساختاری دشوار است.
پیامدهای روانشناختی شوکهای اقتصادی و سیاسی
بحرانهای اقتصادی ناگهانی معمولاً با افزایش اضطراب و استرس در میان مردم همراهند، تحلیلها نشان میدهد در چنین شرایطی عواملی مانند بیثباتی اقتصادی، تورم بالا و نگرانی از آینده منجر به افت بهزیستی هیجانی به معنای امید و رضایت از زندگی و تضعیف بهزیستی اجتماعی به معنای احساس تعلق به جامعه و مشارکت جمعی میشوند.
در واقع، ناپایداری اقتصادی با زلزله خاموش روان قابل مقایسه است که بر بنیانهای ذهنی جامعه اثر میگذارد؛ کاهش کیفیت خواب، خشم مزمن، حملات پانیک و کاهش تمرکز از نشانههای شایع آن است، به عنوان نمونه، در بحران اقتصادی اخیر آرژانتین با تورم سرسامآور، روانشناسان گزارش میکنند که اکثریت بیماران در جلسات مشاوره با اضطراب و افکار منفی شدید درباره اوضاع اقتصادی مراجعه میکنند. درصد قابلتوجهی یعنی حدود نیمی از شرکتکنندگان یک بررسی، اقتصاد را علت اصلی وضعیت روانی بحرانی خود اعلام کردهاند، بنابراین مقابله با این وضعیت نیازمند راهبردهای روانشناختی شامل کاهش استرس، ارتقای تابآوری فردی و جمعی و کنترل احساسات منفی است.
از سوی دیگر، تابآوری اجتماعی نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. پژوهشها در حوزه جامعهشناسی سیاسی نشان داده در جوامعی که اعتماد عمومی به نهادهای رسمی پایین و شکاف بین دولت و ملت بالا باشد، بحرانهای اقتصادی به اعتراضات اجتماعی گسترده و کاهش سرمایه اجتماعی منجر میشود. ایران نیز با وجود همه نابسامانیها توانسته بخشی بزرگی از «سرمایه اجتماعی» خود را حفظ کند که مصادق آن در جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی و امریکا نمودار شد. پژوهشگران با تأکید براینکه این سرمایه نباید دستکم گرفته شود، خاطرنشان میکنند بدون تقویت آن بحرانهای جدید توان مواجهه را تحلیل میبرند.
نقش رسانهها و ارتباطات در بحران
رسانهها در شرایط بحران اقتصادی به مثابه پلی بین دولت و مردم عمل میکنند و میتوانند اضطراب جمعی را تشدید یا تعدیل کنند. میتوان وظایف کلیدی رسانهها در این شرایط را عبارت از انتقال مداوم اطلاعات دقیق و بهروز به مردم، آموزش روشهای مقابله با استرس و امیدبخش کردن فضا دانست.
ارائه اخبار و تحلیلهای صحیح و بهموقع موجب کاهش شایعهپراکنی و سوءتفاهم میشود و اعتماد عمومی را تقویت میکند. همچنین رسانهها با نمایش تلاشهای موفق دولت یا زندگی روزمره مردم مانند رویدادهای اجتماعی امیدبخش، میتوانند حس امنیت روانی جامعه را افزایش دهند.
به عبارت دیگر، تولید محتوا باید فراتر از اطلاعرسانی صرف باشد و به ارتقای تابآوری فردی و اجتماعی کمک کند. برای نمونه، یکی از منابع روانشناسی تأکید میکند رسانههای مسئول میتوانند جامعه را به سمت پایداری و مقاومت بیشتر سوق دهند و ضروری است اقدامات رسانهای در بحران به گونهای طراحی شوند که تابآوری اجتماعی ارتقا یابد.
از سوی دیگر، انتظارات اقتصادی و رفتار مردم در بازار تا حد زیادی تحتتأثیر سوگیریهای شناختی و پیامهای رسانهای است. کارشناسان اقتصاد رفتاری میگویند تکرار هدفمند اخبار حتی نادرست میتواند انتظارات تورمی را شکل دهد و تصمیم سرمایهگذاران را تحتتأثیر قرار دهد.
تجربههای بینالمللی در بحرانهای اقتصادی
آرژانتین از جمله کشورهایی است که اخیراً بحران اقتصادی شدید داشتهاست. تورم افسارگسیخته در این کشور موجب افزایش گسترده مشکلات روانی شدهاست. روانشناسان گزارش میکنند که نشانههای اضطراب و حملات پانیک در افراد بیداد میکند و مراجعه به رواندرمانگران به شدت افزایش یافتهاست. نکته قابلتوجه آنکه آرژانتین در عین حال بالاترین سرانه رواندرمانگر (روانشناس) در جهان را دارد. این نشان از نیاز شدید عمومی به حمایتهای روانی دارد. همچنین پژوهشها حاکی است کاهش دسترسی به خدمات بهداشت روان مثلاً به دلیل هزینهها، خود میتواند بحران بعدی ایجاد کند. راهبرد عملی در آرژانتین ترکیبی از توسعه خدمات رواندرمانی عمومی و شکلدهی گفتمان امید است، به عنوان مثال، انتقال احساس همبستگی اجتماعی و برجسته کردن داستانهای موفقیت شخصی یا گروهی تا حدی اضطراب جمعی را کاهش میدهد.
در ترکیه کاهش ارزش لیر و افزایش تورم در سالهای اخیر موجب بروز نگرانی گسترده در بین مردم شد. اگرچه آمار دقیقی از اثرات روانشناختی موجود نیست، تجارب نشان میدهد بحران ارزی پایدار در ترکیه به کاهش امید به آینده و افزایش نارضایتی از دولت انجامید. رسانهها و دولت در هر دورهای تلاش کردند با اعلام افزایش نرخ بهره و وعده ثبات موقت، چشمانداز آتی را آرام کنند، با این حال، تأکید کارشناسان بر این است که مقابله با بیثباتی تنها با ابزار مالی ممکن نیست و نیاز به گفتمان مشترک و اقدامات ملموس ضدفقر و بیکاری مثل گسترش بیمههای اجتماعی و حمایت از کسبوکارهای کوچک دارد.
در کرهجنوبی و در بحبوحه ناآرامی سیاسی و اقتصادی اخیر، تحلیلگران بر ضرورت تقویت شبکههای حمایت اجتماعی و ثبات سیاسی تأکید داشتند، از جمله پیشنهادهای آنها افزایش کمکهای معیشتی برای خانوارها، بیمه بیکاری و حمایت از کسبوکارهای کوچک بود، زیرا این اقدامات میتواند اضطراب عمومی را تسکین دهد و بستر بهبود اقتصادی را فراهم کند. به بیان دیگر، فراهم کردن حمایتهای اجتماعی گسترده کلید کاهش فشار روانی جمعی است.
مطالعات بینالمللی از جمله توسط صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نیز نشان دادهاند در بحرانهای بزرگ اقتصادی، شبکههای حمایتی رسمی مانند پرداخت یارانه نقدی، برنامههای اشتغال و ارائه خدمات اساسی شامل سلامت و آموزش رایگان برای خانوارهای آسیبپذیر بسیار اثربخش است. این یافتهها نشان میدهد گسترش خدمات اجتماعی در سطوح مختلف، میتواند به کاهش مضاعف ناامنی اقتصادی و اضطراب مردم کمک کند.
اهمیت سواد مالی و رسانهای
یکی از چالشهای دیگر در مواجهه با بحران اقتصادی، کمبود سواد مالی و رسانهای در جامعه است. پژوهشهای علمی نشان میدهد افرادی که با مفاهیم مالی مانند پسانداز، سرمایهگذاری و بدهی آشنا هستند، قادرند بهطور معقولتری در شرایط نااطمینانی برنامهریزی کنند و از ریسکهای بزرگ دوری کنند. بررسیهای مختلف نشان دادهاند افزایش سواد مالی میتواند تابآوری مالی را افزایش و ریسکهایی مانند بدهی بیش از اندازه را کاهش دهد.
بنابراین اطلاعرسانی به مردم درباره مدیریت بودجه خانوار، تنوعبخشی به داراییها و پرهیز از خرید هیجانی کالا از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر، سواد رسانهای به مردم کمک میکند تا بین اخبار معتبر و شایعات تمایز قائل شوند.
همانطور که پیشتر ذکر شد، رسانهها میتوانند در کنترل انتظارات نقش ایفا کنند، اما در عین حال باید مخاطب نیز توان تشخیص اطلاعات درست را داشته باشد. طبق یک تحلیل اقتصادی، اهمیت ویژه سواد رسانهای مخاطبان برای تشخیص منابع معتبر و استفاده مناسب از رسانههاست تا از اثرات منفی اخبار نادرست بر ثبات بازار جلوگیری شود. بر این اساس، آموزش نحوه صحیح استفاده از شبکههای اجتماعی، نقد اخبار و جلوگیری از ترویج اطلاعات نادرست میتواند در کاهش هیجان منفی مؤثر باشد.
توصیهها و راهکارهای عملی
با توجه به آنچه گفته شد، ضروری است هم دولت و هم دیگر بازیگران اجتماعی برخی تدابیر را اتخاذ کنند که یکی از آنها شفافیت و اطلاعرسانی هوشمندانه دولت است. دولت باید با صداقت و جزئیات کافی، تصویر آینده اقتصاد را برای مردم تشریح کند تا انتظارات تورمی مهار شود. توصیه میشود نهادهای رسمی با انتشار گزارشهای منظم مثلاً از ذخایر ارزی، تولید کالاهای اساسی و برنامههای حمایتی و سخنرانیهای صریح، اضطراب را کاهش دهند، همچنین برنامهریزی بلندمدت اقتصادی برای نشان دادن ثبات مانند تنوعبخشی به بازارها و سرمایهگذاری عمومی ضروری است. اینها در شرایطی است که تحلیلگران میگویند اثر واقعی مکانیسم ماشه محدود است و با برنامهریزی هوشمندانه میتوان آثار روانی آن را کاهش داد.
رسانه، مهمتر از اقتصاد
بحرانهای سیاسی و اقتصادی بزرگ، بار روانی سنگینی بر دوش جامعه میگذارد که برای مدیریت آن نمیتوان صرفاً به سیاستهای اقتصادی موقت اکتفا کرد. تجربه نشان میدهد ترکیب جامعهشناختی و روانشناختی از جمله تقویت شبکههای اجتماعی پشتیبان، گفتمان صریح و شفافیت دولتی، آموزش مهارتهای مقابله فردی و حمایت اجتماعی میتواند به واکسینهسازی روانی جامعه در برابر تلاطمها کمک کند. در محیطی که اخبار نااطمینانی سریع منتشر میشود، ثبات روانی در گرو اطمینانبخشی قوی، اعتمادسازی و همکاری همهجانبه است. گزارشهای بینالمللی و داخلی نشان میدهند کشورهایی که در مواجهه با بحرانها پیشدستی کرده و تابآوری اجتماعی و اجتماعی را تقویت نمودهاند، کمتر دچار ناآرامی شدهاند، بنابراین وظیفه همه نهادها دولتی، رسانهها، بخش خصوصی و مدنی است که با عزمی هماهنگ، این اهرمهای روانی را فعال و مردم را در مسیر آرامسازی روانی و ثبات اقتصادی هدایت کنند.
تحقیقات و گزارشهای معتبر داخلی و بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، رسانههای تحلیلی و پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد تمرکز بر تقویت تابآوری اجتماعی و حمایتهای روانی تا حد زیادی از پیامدهای تهدیدکننده بحرانهای اقتصادی کاسته است.