جوان آنلاین: در حالی که بر اساس مصوبات ستاد احیا قرار بود سطح زیرکشت حوزه دریاچه ارومیه حداقل ۴۰درصد کاهش پیدا کند تا منابع آبی بهسمت دریاچه ارومیه هدایت شود، آمارها نشان میدهد که سطح زیرکشت نهتنها کاهش نیافت بلکه ۱۴۰هزار هکتار هم افزایش داشت.
نقشههای ماهوارهای امروز دیگر نشانی از پهنه آبی عظیم شمالغرب کشور، یعنی دریاچه ارومیه، نمیدهند؛ دریاچهای که روزگاری بهعنوان دومین دریاچه شور جهان شناخته میشد و مقصد گردشگری و حیات اکولوژیک منطقه بود، حالا به یکی از تلخترین نمادهای مدیریت نادرست آب در ایران بدل شدهاست. خشکی صددرصدی دریاچه، نهتنها چشمانداز طبیعی شمالغرب کشور را تغییر داده، بلکه زنگ خطر بزرگی را برای محیط زیست و امنیت آبی ایران به صدا درآوردهاست.
بیش از ۱۰ سال از تشکیل «ستاد احیای دریاچه ارومیه» میگذرد؛ ستادی که با تبلیغات گسترده آغاز به کار کرد و قرار بود طی برنامهای مشخص حیات دوباره را به این دریاچه بازگرداند، اما آنچه امروز از دل این تلاشها بیرون آمدهاست، تنها هزینههای میلیاردی و پروژههایی نیمهتمام است. بهگفته عیسی کلانتری، دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه، تا شهریورماه ۱۴۰۴، ۲۴ هزار میلیارد تومان هزینه شد، اما خروجی ملموسی به دست نیامد. او اعتراف کرده بود که بخشی از پروژهها یا نیمهکاره رها شدند یا اساساً بهدلیل تضاد با منافع بخشهای مختلف اجرایی نشدند.
مهمترین دلیل شکست برنامههای احیای دریاچه ارومیه و عاملی که مرگ دریاچه را رقم زد، توسعه بیرویه کشاورزی در حوزه آبریز دریاچه بود. در حالی که بر اساس مصوبات ستاد احیا قرار بود سطح زیرکشت حداقل ۴۰ درصد کاهش پیدا کند تا منابع آبی بهسمت دریاچه هدایت شوند، آمارها نشان میدهد که نهتنها کاهش نیافت بلکه سطح زیرکشت ۱۴۰ هزار هکتار هم افزایش داشت.
بخش عمده آب رهاسازیشده از سدها به جای دریاچه بهسمت مزارع کشاورزی هدایت شدهاست، در واقع، کشاورزی در رقابت نابرابر با دریاچه پیروز شد و حقآبه طبیعی این پهنه آبی صرف افزایش تولید در اراضی پرمصرف شد، به بیان دیگر، همان بخشی که باید قربانی میشد تا دریاچه زنده بماند، در عمل برنده میدان شد.
در این میان، تازهترین موضعگیری از سوی سخنگوی صنعت آب کشور نشان میدهد که هنوز هم میتوان کورسویی از امید داشت؛ البته نه با تکرار همان مسیر گذشته. او در گفتوگویی تأکید کرده است: اگر ۳۱ هزار هکتار از اراضی کمبازده و بلندآب از چرخه کشت خارج شوند و ۲۵ هزار هکتار یونجهکاری جای خود را به محصولات راهبردی بدهند، میتوان علاوه بر بهبود امنیت غذایی، حدود ۴۷۵ میلیون مترمکعب آب در حوزه دریاچه صرفهجویی کرد و همین مقدار را به دریاچه تخصیص داد.»
این سخنان از یک واقعیت تلخ پرده برمیدارد؛ اینکه اگر در همان سالهای ابتدایی تشکیل ستاد احیا، تغییر الگوی کشت بهطور جدی اجرا میشد، امروز وضعیت دریاچه بهمراتب بهتر بود. بسیاری از کارشناسان باور دارند که حتی با هزینهای کمتر از آنچه طی یک دهه گذشته صرف شد، میتوانستیم حداقل یکسوم از پهنه آبی دریاچه را حفظ کنیم. اگرچه مقداری که سخنگوی صنعت آب اشاره کرده تنها یکششم از حقآبه سالانه دریاچه ارومیه است، اما نشان میدهد که وزارت نیرو نیز تأکید بر کاهش کشاورزی دارد و آن را راهکار احیای دریاچه میداند.
واقعیت این است که بازگشت به عظمت دهه ۷۰، زمانی که ارومیه یک پهنه درخشان آبی با جزایر متعدد بود، دیگر امکانپذیر نیست، اما تجربههای جهانی نشان دادهاست که حتی در شرایط بحرانی نیز میتوان با مدیریت درست، بخشی از ظرفیتهای یک اکوسیستم را احیا کرد.
به گزارش تسنیم، امروز دریاچه ارومیه در نقطهای ایستاده است که یا باید تصمیمهای سخت و عملگرایانه گرفته شود، یا باید برای همیشه با آن خداحافظی کرد. کاهش سطح زیرکشت، تغییر محصولات پرآببر به محصولات راهبردی، و بازگرداندن حقآبه طبیعی، سه گام کلیدی برای جلوگیری از نابودی کامل این پهنه هستند.
حتی اگر نتوانیم عظمت گذشته را بازسازی کنیم، میتوان با همین تغییرات بخشی از حیات را به دریاچه بازگرداند؛ بخشی که شاید نتواند یادآور شکوه گذشته باشد، اما میتواند از خطرات زیستمحیطی همچون توفانهای نمکی و مهاجرت اجباری جمعیت محلی جلوگیری کند.
دریاچه ارومیه دیگر فرصتی برای وعده و شعار ندارد؛ هر روز تأخیر بهمعنای فاصله گرفتن بیشتر از امکان احیاست. حالا توپ در زمین سیاستگذاران و مجریان است؛ اینکه بهجای حرف، دست به عمل بزنند.