جوان آنلاین: مرگ مشکوک دختر نوجوان در جلسه امتحان و گزارش پزشکی قانونی درباره مسمومیت با «قرص برنج»، پروندهای است که بازپرس جنایی دستور تحقیق درباره آن را در حالی صادر کرده که مادر این دختر نوجوان به عنوان مظنون اصلی در بازداشت است. شهادت نزدیکان و روشن شدن اختلافات خانوادگی، حتی مرگ سالها قبل شوهر این زن نیز حکایت از آن دارد وی در مرگ شوهر و دخترش دست داشته است.
خرداد امسال، زنگ امتحان زیستشناسی برای دختر ۱۶ سالهای به نام ریحانه به زنگ مرگ تبدیل شد. او سر جلسه امتحان احساس بدحالی داشت که ناگهان دچار ضعف شدید شد و روی صندلیاش از حال رفت. مدیر مدرسه با اورژانس تماس گرفت و امدادگران، ریحانه را به بیمارستان لقمان رساندند، اما تلاش پزشکان بیثمر ماند و دختر نوجوان به دلیل مسمومیت دارویی جان باخت.
سرنخ نخست
در همان ساعات اولیه، بازپرس ویژه قتل، موسی رضازاده همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی بیمارستان شد. تحقیقات اولیه پرده از نکتهای عجیب برداشت. دوست ریحانه شهادت داد که او پیش از امتحان گفته مادرش برای کاهش استرس، قرصی به او داده بود، همان قرصی که باعث شد حالش بد شود.
انکار مادر؛ ادعای خودکشی
مأموران بلافاصله به سراغ سهیلا، مادر ریحانه رفتند، اما او منکر دادن هرگونه دارویی به دخترش شد و گفت: «ریحانه مدتها دچار افسردگی بود و احتمالاً خودش قرص خورده تا به زندگیاش پایان دهد.» با وجود این ادعا، هیچ نشانهای از افسردگی در زندگی ریحانه دیده نمیشد. دوستان و نزدیکانش او را پرانرژی و امیدوار توصیف کردند و مشخص شد، او تصمیمی برای پایان دادن به زندگیاش نداشته است.
نتیجه پزشکی قانونی
جسد برای انجام آزمایشهای لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره این حادثه ادامه پیدا کرد. چند روز قبل، گزارش پزشکی قانونی به بازپرس جنایی ارسال شد و نتیجه آزمایش فرضیه خودکشی را به چالش کشید. آزمایشها نشان داد ریحانه بر اثر مصرف قرص برنج جان باخته است. همین یافته و گفتههای ابتدایی دوست ریحانه کافی بود تا نگاهها دوباره به سمت مادر بچرخد.
اختلافات خانوادگی
در ادامه تحقیقات، پلیس ابعاد تازهای از زندگی دختر فوت شده را فاش کرد. آنطور که بستگان و آشنایان گفتند ریحانه و مادرش بر سر موضوعات خانوادگی و اعتقادی اختلاف داشتند. دختر نوجوان بارها از محدودیتهایی که مادر برای رفتوآمد و دوستیهایش ایجاد کرده بود، گلایه داشت. علاوه بر این، آنها بر سر مالکیت خانهای که پیشتر پدر خانواده به نام سهیلا زده بود، اختلافاتی وجود داشت. ریحانه بارها از مادرش خواسته بود ارثیه پدریاش را به او بدهد، چراکه میخواست از او جدا شود، اما مادرش قبول نمیکرد.
شهادت یک دوست قدیمی
در حالی که فرضیه قتل از سوی مادر برای مأموران قوت گرفته بود، یکی از دوستان قدیمی سهیلا با حضور در اداره پلیس راز مهمی را فاش کرد. وی گفت: «همسرم عطاری دارد. چند روز قبل از مرگ ریحانه، سهیلا از من خواست برایش قرص برنج تهیه کنم. او گفت از شوهرم برای او قرص برنج بخرم و شوهرم برای دوستم قرص برنج فرستاد، اما درباره علت خرید سؤال نکردیم. حالا که فهمیدیم دخترش با همین سم کشته شده، تصمیم گرفتیم موضوع را به پلیس خبر بدهیم.»
وی ادامه داد: «حتی ۱۰ سال قبل، وقتی شوهر سهیلا فوت کرد، او بارها از من میپرسید از شوهرم که عطاری دارد، بپرسم آیا دارویی هست که باعث سکته قلبی شود. همان روزها بود که شوهرش بر اثر سکته جان باخت.»
فرضیه قتلهای زنجیرهای خانواده
مأموران پلیس در ادامه دریافتند شوهر سهیلا درست چند روز بعد از اینکه خانهاش را به نام همسرش در دفترخانه ثبت کرد بر اثر سکته فوت میکند. با این سرنخ تازه، پرونده جنایی وارد مرحله حساسی شد. پلیس احتمال داد مرگ شوهر سهیلا نیز حادثه نبوده باشد، بلکه پشت پردهای مشابه مرگ دختر نوجوان داشته باشد. به این ترتیب، فرضیه دخالت زن میانسال در هر دو مرگ پررنگ شد.
انکارهای پیدرپی
بدین ترتیب با دستور بازپرس، سهیلا بازداشت شد. متهم پس از انتقال به دادسرای امور جنایی مقابل بازپرس پرونده اتهامات خود را انکار کرد و در ادعایی گفت: «دخترم مشکل اعصاب داشت. همیشه دارو میخورد. روز حادثه هم من به او قرصی ندادم. شاید او خودش قرص مصرف کرده و به زندگیاش پایان داده است.» متهم در حالی منکر جرم خود است که شواهد، شهادتها و نتیجه پزشکی قانونی حکایت از آن دارد وی در مرگ دختر و همسرش دست داشته است.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.