جوان آنلاین: پرونده جنجالی قتل بلاگر ۳۵ ساله تهرانی که با نقشه شوم همسر و دوست اینستاگرامیاش به قتل رسید، پس از ماهها تحقیقات پلیسی و جلسات دادگاه به ایستگاه پایانی رسید. فرشاد عامل اصلی قتل حالا تنها یک قدم تا چوبه دار فاصله دارد و همسر مقتول نیز به ۲۰ سال زندان محکوم شده است. رأی قصاص متهم اصلی در دیوان عالی کشور تأیید شده و بهزودی اجرا میشود.
۱۵ تیر سال ۱۴۰۰ زن میانسالی در تهران با حالتی مضطرب وارد اداره پلیس شد و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. او گفت: «از عید نوروز تا امروز پسرم آرش را ندیدهام. در این مدت هر زمانی به خانهاش میروم تا او را ببینم، عروسم پروانه مدام میگوید که برای کار به امارات رفته، اما حتی یکبار هم تماس تلفنی نگرفته است. فقط گاهی در واتساپ پیام میدهد. پسرم اگر قرار بود به خارج از کشور برود، حتماً قبلش به من اطلاع میداد یا حداقل تلفنی با من تماس میگرفت، چون میداند که من نگرانش میشوم. الان احتمال میدهم برای آرش اتفاق بدی رخ داده باشد و عروسم آن را از من پنهان میکند.»
ادعای عجیب
با شکایت این زن، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تحقیق فوری را صادر کرد. تیم جنایی به سراغ پروانه رفت. زن جوان در اظهاراتش مدعی شد: «من و شوهرم بلاگر هستیم. آرش یک پیشنهاد کاری از امارات داشت و به آنجا سفر کرد. با هم در ارتباط هیتبم و هیچ حادثهای هم برای او رخ نداده است.».
اما بررسی کارآگاهان نشان داد آرش هرگز از کشور خارج نشده است. از سوی دیگر مأموران در بررسیهای میدانی و فنی در ایران هم هیچ سرنخی از او پیدا نکردند.
سرنخ
سرنخ اصلی، اما زمانی به دست آمد که مدیر ساختمان محل زندگی این زوج نزد پلیس رفت و گفت: «یک شب در فروردین مردی غریبه وارد ساختمان شد و به خانه آرش رفت. مدتی بعد، پروانه و همان مرد غریبه در حالی که مردی را روی ویلچر گذاشته بودند از ساختمان خارج شدند. آنها ویلچر را در صندوق عقب گذاشتند و رفتند.»
با به دست آمدن این اطلاعات، پروانه بازداشت شد. او ابتدا منکر ماجرا بود، اما سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: زندگی من و آرش ابتدا خوب بود، اما بعد از مدتی با هم اختلاف پیدا کردیم. آرش مرا خیلی اذیت میکرد. مدتی قبل در اینستاگرام با مردی به نام فرشاد آشنا شدم. او بلاگر بود و چند بار با من و آرش ملاقات داشت و سه نفری درباره کارمان صحبت کردیم. از مشکلاتم با آرش برای فرشاد گفتم و کمکم تصمیم به قتل گرفتیم. میخواستیم هر طور شده آرش را از سر راهمان برداریم. شب حادثه فرشاد آمد و با آرش دعوا کرد. سپس با چاقو او را کشت. ترسیده بودیم، اما با کمک هم جسد را با ویلچر بیرون بردیم و در اطراف پرند آتش زدیم.»
با اعتراف زن جوان، مأموران اداره آگاهی فرشاد را تحت تعقیب قرار دادند. بررسیها نشان داد وی سابقه سرقت و زورگیری دارد و پس از چند سال حبس به تازگی از زندان آزاد شده و اینبار دست به قتل زده است. مأموران آرش را بازداشت کردند. متهم در بازجوییها گفت: «پروانه میخواست از شر شوهرش خلاص شود تا با من ازدواج کند. نقشه قتل را با هم طراحی کردیم و من آن را شب حادثه اجرا کردم.»
با راهنمایی متهمان، کارآگاهان به محل سوزاندن جسد رفتند و بقایای استخوانی را پیدا کردند. پزشکی قانونی پس از آزمایش دیانای تأیید کرد که این بقایا متعلق به آرش است.
یک قدم مانده به چوبه دار
پرونده پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه محاکمه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. قضات دادگاه، پروانه را به جرم معاونت در قتل به ۲۰ سال زندان و فرشاد را به قصاص نفس محکوم کردند.
اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور نیز نتیجهای نداشت و رأی تأیید شد. پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارسال شده و فرشاد حالا تنها یک قدم با طناب دار فاصله دارد.