جوان آنلاین: ساعت ۱۱ قبل از ظهر روز ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۰، سکوت کوچهای در خیابان زمزم تهران با فریادهای دو همسایه شکست. اهالی محل از پنجره و پشتبامها شاهد مشاجره لفظی و سپس درگیری فیزیکی مرد جوان با مرد سالخوردهای به نام حمید بودند. شاهدان و همسایهها دیدند مرد جوان، پیرمرد ۷۰ ساله را هدف ضربات چوب و میلگرد قرار داد و وی را نقش بر زمین کرد. با تماس اهالی، اورژانس و مأموران کلانتری ۱۶۱ ابوذر خیلی زود در محل حاضر شدند. حمید به بیمارستان منتقل شد و وحید برای توضیح درباره درگیری به کلانتری رفت.
آزادی ضارب با وثیقه
در حالی که مرد زخمی در بیمارستان بستری بود، متهم پس از بازجویی با گذاشتن وثیقه از بازداشت آزاد شد. تلاش پزشکان برای نجات جان حمید۱۲ روز ادامه داشت، اما ساعت ۲ بامداد ۲۴ شهریورماه خبر تلخ مرگ او رسید. با اعلام این خبر، قاضی غلامی بازپرس وقت ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت فوری وحید را صادر کرد و کارآگاهان اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران در عملیاتی غافلگیرانه او را مقابل خانهاش دستگیر کردند.
بازداشت و اعتراف
وحید که از مرگ همسایهاش بیخبر بود، ابتدا تصور میکرد همسایهها برای ادامه درگیری آمدهاند و حتی با پلیس ۱۱۰ نیز تماس گرفت، اما دقایقی بعد وقتی دستبند پلیس به دستانش خورد، فهمید حادثه درگیری او به قتل پیرمرد ختم شده است.
وحید در بازجوییها گفت: «من بعد از سالها کار در شرکت قطعات خودرو بیرون آمدم و کارگاه خیاطی در خانه پدریام راه انداختم. از وقتی به این محل آمدم، مدام با همسایهها اختلاف داشتم. البته من در طبقه بالای خیاطی زندگی میکردم و همین موضوع باعث شد همسایهها با من رابطه خوبی نداشته باشند و با آنها مشاجره لفظی داشته باشم.»
قصد قتل نداشتم
وی ادامه داد: «روز حادثه از شدت عصبانیت داد و بید اد کردم. آنقدر عصبانی بودم که به حمید هم فحاشی کردم، او از پنجره سرش را بیرون آورد و خواست آرام بگیرم، اما بحث بالا گرفت و او از خانه بیرون آمد. درگیری ما با میانجیگری پایان یافت، اما دقایقی بعد بار دیگر شعلهور شد. آن روز برای گرفتن نان از خانه بیرون رفتم و بعد از برگشت حمید مرا صدا زد. خیلی عصبانی بودم، به همین دلیل درگیری ما بالا گرفت و وقتی زمین خورد، فکر کردم سرش به اگزوز ماشین خورده، همسایهها میگویند من با چوب به سرش زدم، اما قبول ندارم، چون قصد کشتنش را نداشتم و بدشانسی آوردم که در درگیری او به قتل رسید و الان هم خیلی پشیمان هستم.»
حکم قصاص
متهم در حالی که این ادعا را بازگو میکرد تحقیقات محلی و شهادت همسایهها خلاف ادعای او را ثابت کرد. پزشکی قانونی آثار ضربات متعدد با جسم سخت را تأیید کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان رفت. اولیای دم برای متهم درخواست قصاص دادند و قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری وحید را به قصاص محکوم کردند و دیوان عالی کشور نیز حکم را تأیید کرد. با تأیید حکم قصاص، پرونده متهم برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی ارسال شد.
تلاش تیم صلح و سازش
بدین ترتیب نفسهای متهم به شماره افتاد و درست در همین زمان تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرا تلاشهای خود را برای جلب رضایت اولیای دم آغاز کرد. تلاش تیم صلح و سازش و پادرمیانیهای بزرگان و ریشسفیدان نتیجهای نداد و متهم پس از گرفتن استیذان حکمش سال گذشته پای چوبه دار رفت، اما در واپسین لحظات با تلاش تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی و بزرگواری اولیای دم، قاتل مهلت گرفت و به زندان بازگشت.
بخشش
پس از این، تلاش برای صلح ادامه یافت و در نهایت خانواده مقتول با دریافت وجهالمصالحه و مشاهده پشیمانی عمیق متهم اعلام گذشت کردند. اولیای دم گفتند قاتل بارها اظهار پشیمانی کرده و مددکاران زندان هم اعلام کردند رفتار او در طول مدت حبس مورد تأیید بوده، از اینرو تصمیم گرفتیم با دریافت وجهالمصالحه او را ببخشیم.
این گذشت جانی دوباره به وحید بخشید. او به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک محاکمه خواهد شد، اما از قصاص رهایی یافته است.