دختربچه هفت سالهای که هنوز طعم نشستن پشت نیمکت مدرسه را نچشیدهبود، با سقوطی ناگهانی در استخر ویلایی حوالی کردان دچار مرگ مغزی شد، اما تصمیم بزرگ پدرش، سرنوشت این قصه تلخ را تغییر داد. اعضای بدن اسما عبداللهی به بیماران نیازمند اهدا شد تا سه نفر در آستانه خاموشی، دوباره فرصت نفس کشیدن بیابند.
علیرضا عبداللهی، پدر اسما، روز حادثه را اینگونه روایت میکند: «چهارشنبه ۱۹ شهریور مصادف با میلاد پیامبر رحمت همراه خانواده و دوستان در ویلایی اطراف کردان بودیم. صبح فردا در حال آمادهکردن صبحانه بودیم. اسما از راه مخفی وارد استخر شد و ما متوجه نشدیم. لحظهای دیدم خبری از او نیست. به دنبالش رفتم و دیدم روی آب شناور است. خودم را به آب زدم، او را بیرون کشیدیم و احیای اولیه را شروع کردیم. اورژانس آمد، اما حال اسما هر لحظه بدتر شد. ابتدا به بیمارستان امام صادق هشتگرد و بعد بیمارستان امام علی کرج منتقلش کردند، اما بعد از چند روز پزشکان گفتند به مرگ مغزی مبتلا شدهاست.»
دختری باهوش و پر از استعداد
پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه میزند، از زندگی کوتاه، اما پربار دخترش میگوید: «اسما فوقالعاده باهوش بود. از طریق یوتیوب زبان انگلیسی یاد گرفته بود و حتی با لهجه صحبت میکرد. ترانههای محسن چاوشی را از بر داشت و مدام میخواند. لباس مدرسهاش را پرو کرده و آماده آغاز سال تحصیلی بود. وقتی به کانون زبان بردمش، گفتند سطح زبان انگلیساش عالی است، هر چند هنوز خواندن و نوشتن نمیدانست. اما درک عمیقی از آدمها و طبیعت پیدا کرده بود.»
تصمیم بزرگ در دل داغ
وقتی پزشکان مرگ مغزی اسما را تأیید کردند، پیشنهاد اهدای عضو مطرح شد. عبداللهی میگوید: «میدانستم سختترین تصمیم عمرم است، اما قبول کردم. نمیخواستم خانواده دیگری داغدار شود. قلب اسما به دلیل آسیبدیدگی قابل پیوند نبود و با او دفن شد، اما کبد و دو کلیهاش به سه بیمار نیازمند اهدا شد؛ یک خانم ۲۲ ساله و دو کودک. حالا خوشحالم که زندگی دخترم ادامه دارد، هر چند در بدنهای دیگری.»
نامی که جاودانه شد
پدر اسما میگوید مراسم خاکسپاری و هفت او در کاشان با شکوه برگزار شد: «جمعیت زیادی برای بدرقهاش آمدند. حالا هم کمپینی راه انداختهایم که هزینه مراسم چهلم او صرف آزادی زندانیان نیازمند شود. میخواهم نام اسما با خیر ماندگار شود. حتی خودم هم وصیت کردهام اعضای بدنم بعد از مرگ اهدا شود.»
پیامی برای مردم
عبداللهی در پایان میگوید: «توصیهام این است که همه خانوادهها مراقب فرزندانشان باشند تا در چنین شرایطی قرار نگیرند، اما اگر روزی در چنین موقعیتی قرار گرفتند، بدانند که با اهدای عضو میتوانند زندگی تازهای به دیگران ببخشند. فرهنگ اهدای عضو باید از کودکی در جامعه نهادینه شود. اسما گرچه کوتاه زیست، اما زندگی سه نفر دیگر را نجات داد و نامش با ایثار و نوعدوستی گره خورد.»