جوان آنلاین: رهبر انقلاب در دیدار اخیر اعضای دولت با تأکید بر اینکه یکی از ضررها و خطرهای کشور حالت نه جنگ و نه صلح است، خطاب به اعضای هیئت دولت فرمودند: روحیه کار، تلاش، همت و انگیزه را با گفتن، عمل کردن و نشان دادن نتایج بر این حالت غلبه بدهیم. حالت نه جنگ و نه صلح خواهناخواه وضعیت عدم ثبات را برای جامعه رقم میزند که باید در خصوص آن چارهاندیشی کرد. جوان در گفتوگو با میثم مهدیار، جامعهشناس وضعیت تعلیق و راهکارهای برون رفت از آن را مورد بررسی قرار داده است.
وضعیت فعلی را در آستانه جنگ میبینید یا صلح و چرا جامعه در این حالت گرفتار میشود؟
تعدادی از تحلیلگران به دلیل بحث غافلگیری که در جنگ اخیر ایجاد شده بود برای اینکه دوباره ایجاد نشود سعی میکنند تأکید کنند که جنگ میشود و با دغدغههایی دلسوزانه سعی دارند نوعی آمادگی ایجاد کنند، در نتیجه بخشی از این فضای التهابی که بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرده ناشی از این است که بدون تبیین دقیق درباره فضای بعد از جنگ صرفاً هشدار میدهند که دشمن حمله میکند و باید آماده باشید تا دوباره غافلگیر نشویم که، چون مبنای تحلیلی درستی ندارد بیشتر از اینکه به آمادگی کمک کند التهاب را دامن میزند.
از نظر من امکان حمله مجدد رژیم صهیونیستی منتفی است، چراکه آن چیزی که موجب شد این رژیم درخواست آتشبس بدهد و امریکا فشار آورد ناظر به این بود که ایران توانست پاسخهای خوبی بدهد و رژیم صهیونیستی را تحت ضرب خودش بگیرد و این برای آنها قابل پیشبینی نبود، چون قبل از آن احساس میکردند میتوانند جلوی پاسخ ایران را بگیرند و این مشکل هنوز برای آنها رفع نشده است. یعنی وقتی احتمال حمله بالا میرود که آنها بتوانند پدافندهای خود را به شکلی ارتقا دهند که مانع پاسخ ایران شوند یا بتوانند حمله چنان سهمگینی به ایران کنند که ایران اصلاً نتواند در لحظه پاسخ دهد که ثابت شده است چنین چیزی برایشان ممکن نیست و حداقل تا زمانی که بتوانند سامانههای خود را ارتقا دهند که این هم در زمان کوتاهی اتفاق نخواهد افتاد امکان حمله مجدد منتفی است، منتها دوستان ما برای اینکه دوباره دچار آن غافلگیری نشویم بدون پایه و اساس به این التهاب دامن میزنند.
برای رفع این مشکل نه جنگ و نه صلح از نظر اجتماعی چه باید کرد؟
در حوزه اجتماعی و اقتصادی آن چیزی که میتواند برای مردم اطمینان ایجاد و التهاب را کم کند این است که مردم بدانند دولت متعهد به جبران اقتصادی و اجتماعی است. به این معنا که اگر جنگی اتفاق افتاد و کسی آسیب دید دولت در کنارش است، البته دولت در مسئله بازسازی آسیبهای ناشی از بمباران آنها خوب عمل و جبران کرده ولی درباره جبران آسیبهایی که کسبوکارها دیدهاند متأسفانه وارد گود نشده است. اینجا لازم است مثلاً صندوقی آماده برای چنین مواقعی داشته باشیم افرادی که به هر ترتیب مجبور میشوند کسبوکار خود را رها کنند یا دچار افت شوند بتوانند از این صندوق استفاده کنند. یعنی دولت باید به مردم اطمینان خاطر دهد که اگر جنگ هم شد ما اجازه نمیدهیم آسیب جدی به وضعیت اقتصادی مردم وارد شود. بالاخره الان خیلی از کسبوکارها دچار مسئله شدهاند، مثلاً ما در حوزه مسکن یا بخشهای درمانی رکود داریم یا بخشی از پزشکانی که از کشور خارج شدهاند هنوز بازنگشتهاند و لازمه اینها این است که دولت یک اطمینان خاطر برای مردم ایجاد کند که در هر شرایطی تمهیدی دارد و میتواند جبران کند. همان کاری که ابتدای ورود آقای مدنیزاده وزیر اقتصاد به دولت برای اتفاقاتی که در بورس افتاده بود اندیشیده شد و ۶۰ همت به این بازار تزریق شد که البته تأثیری چندانی هم نداشت منتها باید چنین ابزارهای جبرانی برای وضعیت کاری مردم اندیشیده شود و این میتواند برای مردم اطمینان خاطر ایجاد کند.
برای این وضعیت نه جنگ نه صلح فقط راهحلهای اقتصادی وجود دارد؟
نه دولت باید بتواند شور و نشاط اجتماعی و سیاسی را برگرداند. مثلاً یکی از چیزهایی که خیلی کمک میکرد ولی متأسفانه دولت هنوز اقدامی نکرده سفرهای استانی است که در دولت آقای رئیسی این سفرهای استانی خیلی جدی بود و خودش شور و نشاطی را در استانها ایجاد میکرد ولی الان متأسفانه در این دولت خیلی کمتر شاهد هستیم به خصوص بعد از جنگ هم من ندیدم هیئت دولت به شکل جدی در مناطق مختلف کشور حاضر شود در حالی که این خودش شور و نشاطی را در جامعه ایجاد میکند وقتی هیئت دولت همگی با هم در مناطق مختلف مانند استانها حضور پیدا کنند تأثیر بسیار دارد. مثلاً در دولت آقای رئیسی پنجشنبه و جمعهها اساساً برای سفرهای استانی قرار گذاشته شده بود و من به یاد دارم رئیسجمهور طی سه سالی که رئیسجمهور بودند فقط چهار یا پنج بار به استان خوزستان سفر کردند که این خودش تحرکی را در استانها و مناطق مختلف کشور ایجاد میکند.
اتفاق بعدی اینکه مهرماه آغاز سال تحصیلی است و دولت و نهادهای فرهنگی باید با توجه به اینکه امتحانات پایان ترم دانشگاهها هم به تأخیر افتاده و در شهریور ماه برگزار شده و خودش هم یک علامت رکود و تأخیر است آغاز سال تحصیلی را با یک شور و نشاط و مناسک جمعی شروع کند. مثلاً صداوسیما میتواند وارد شود و در دانشگاهها و مدارس جشنهایی برپا کند. باید دانشجویان، دانشآموزان و خانوادهها را درگیر کرد و این خودش میتواند به ایجاد شور و نشاط کمک کند.
مصداقاً دولت برای این شور و نشاط اجتماعی که گفتید باید چه کند؟
دولت شور و نشاط اجتماعی را میتواند ناظر به یک همگرایی اجتماعی دنبال کند. مناسکی مانند محرم و عاشورا یک مناسک جمعی است که شور و نشاط را معمولاً در کشور ما بالا میبرد. حالا میشود این را بسط و توسعه داد و همانطور که توضیح دادم یکی از آنها موسم آغاز سال تحصیلی است که میتوانیم ما نشان دهیم بهرغم خواست دشمن روند تعلیم و تربیت و تحصیل در ایران دچار اختلال نشده است. این را باید در قالب یک مناسک اجتماعی پیگیری کرد و البته از این دست مناسک اجتماعی را نه صرفاً با محوریت مذهب بلکه با محوریت آموزش، ادبیات و ... میتوان انجام داد. مثلاً روز ۲۰ مهر روز حافظ است و حافظ هم یک شخصیت ملی در کشور ماست و افراد مختلف با رویکردهای مختلف بالاخره با حافظ پیوندی دارند چه آنهایی که دیندار هستند و چه آنهایی که سکولارند دارای نسبتی با وی هستند. بر همین اساس میتوان یک همگرایی ملی حول نام حافظ با ایجاد یک مناسک جمعی در کشور رقم زد. ما میتوانیم روز حافظ را به هفته حافظ تبدیل و با ادبیات کلاسیک و به خصوص حافظ پیوند بهتری برقرار کنیم. این شور و نشاط هم میتواند در حوزههای اقتصادی باشد همانطور که عرض کردم و تحرک کاری دولت میتواند نشان دهنده این مسئله باشد. در حوزه اجتماعی هم به همین ترتیبی که عرض شد دولت باید بتواند در حوزههای مختلف آموزش، فرهنگ و هنر شور و نشاط در جامعه ایجاد کند.
در جامعه ما امروز نزدیک ۱۴، ۱۵ میلیون دانشآموز و کادر آموزشی و ۱۰ میلیون دانشجو داریم که اینها همگی یک موضوع مشترک در کشور ماست که میتوان عطف به آن شاداب و نشاط را به جامعه تزریق کرد یا موضوعی مثل حافظ که گفتم یکی از موضوعات مشترک و یکی از راههای وفاق ملی است که برای این موضوعات مشترک باید تدبیر و عطف به آنها به توان رویدادها، مناسک یا گفتارهایی را تولید و از شور و نشاط آن برای خروج از این حالت استفاده کرد.