جوان آنلاین: جمعه شب، بار دیگر دریافتیم که چرا از رقابت با تیمهای حاشیه خلیج همیشه فارس عاجزیم و عمده دفعاتی که مقابل آنها قرار میگیریم دست از پا درازتر میدان مسابقه را ترک میکنیم. به یک دلیل ساده؛ اینکه از کوزه همان تراود که در اوست، در پایان شب نخست هفته چهارم به وضوح دیدیم که رقابتهای لیگ برتر در حالی با برگزاری چهار دیدار پیگیری شد که مورد مهم آن نه نتایج رقم خورده که وضعیت نابسامان ورزشگاهها بود. فاجعهبارتر از وضعیت نابسامان چمن آنها نیز امنیت نداشتهای است که رسماً جان هواداران را تهدید میکند. در واقع برگزاری همین چهار بازی کافی بود که دریابیم چرا از رقابت با تیمهای حاشیه خلیج فارس عاجزیم و عمدتاً در مصاف با آنها دست از پادرازتر زمین مسابقه را ترک میکنیم؛ صرفاً به این دلیل که از کوزه همان تراود که در اوست.
بازی با جان هوادار
تأسفبارترین اتفاق جمعه شب در ورزشگاه پارس شیراز رخ داد، ورزشگاهی که اواخر فروردین ۹۶ افتتاح شد و ورزشگاه قدیمی نیست، اما صرف ورزش باد در خلال دیدار فجر با ذوبآهن، قطعهای فلزی از سقف آن جدا شد و رقصکنان با یکی از هواداران حاضر در ورزشگاه برخورد و او را از ناحیه صورت مجروع کرد. هرچند که به لطف خدا جراحت این هوادار جدی نبود، اما اتفاق رخ داده به شدت وحشتناک و خطرناک بود. قاسم محمدی، رئیس انجمن ورزشینویسان استان فارس تأکید دارد که علت حادثه به کوتاهی یکی از پیمانکاران برق، نور، فیبر نوری و پایش تصویری برمیگردد: «بیش از ۲۰ سال این ورزشگاه بلااستفاده بوده و برای بازسازی آن ۴۵۰ میلیارد تومان هزینه شده تا ورزشگاه به شرایط میزبانی رسیده، ولی قطعاً برای رسیدن به گرید (درجه) ملی فاصله داریم.»
عبدالرحمان خداجو، مدیرکل ورزش و جوانان استان فارس نیز در پی رخ دادن این حادثه تلخ، ضمن عذرخواهی از مردم وعده برخورد قانونی با مقصران احتمالی را داد. با وجود این سازمان لیگ فوتبال ایران با ارسال نامهای به هیئت فوتبال استان فارس و اداره کل ورزش و جوانان این استان از ابطال گواهی ایمنی و امنیتی ورزشگاه پارس شیراز خبر داد تا ضمن انجام کارهای لازم برای ایمنی سقف، ارتفاع نردهها نیز افزایش یابد تا این ورزشگاه بعد از رفع و رجوع ایرادها بتواند مجدداً گواهی ایمنی و امنیت جدید بگیرد.
اما سؤال اینجاست که چطور مرتبه نخست گواهی ایمنی این ورزشگاه صادر شده بود؟ آیا باید اتفاقی رخ دهد تا به فکر بیفتیم؟ اگر آن تکه فلزی که، چون بشقاب پرنده در هوا چرخ میزد با گردن یک هوادار برخورد میکرد، چه کسی پاسخگو بود؟ آیا میشد اتفاق رخ داده را جبران کرد؟
فاصله فاحش تختی تا آمادگی
افتضاح کمترین توصیفی است که میتوان از وضعیت چمن ورزشگاه تختی کرد. همان ورزشگاه پیری که قرار بود سال گذشته به چرخه مسابقات فوتبال بازگردد، اما برگزاری تنها یک دیدار کافی بود تا فکر بازی کردن در آن هم بایگانی شود. با این حال بعد از گذشت ماهها، اوضاع تغییر چندانی نکرده و این ورزشگاه رسماً شرایط میزبانی از مسابقات فوتبال را ندارد، اما توجیه همچنان مهمترین کاری است که آقایان بلدند.
جوادی، مدیرکل اداره ورزش و جوانان استان تهران مدعی است فصل گرما چمن را به این شکل و شمایل درآورده و خنک شدن هوا اوضاع را بهتر میکند، اما اگر دلیل وضعیت نامناسب چمن وزشگاه تختی صرفاً گرما باشد، پس قاعدتاً نباید فولاد آرهنا یا هیچ ورزشگاه دیگری در استان خوزستان چمن مرغوب و قابل قبولی داشته باشد.
حال آنکه اینطور نیست. البته نظرات در خصوص وضعیت نابسامان چمن تختی که مورد مضحکه خاص و عام قرار گرفته، متفاوت است، بهطوریکه داوود رفعتی، دبیر استانداردسازی ورزشگاهها معتقد است آب آلوده چمن این ورزشگاه را خراب کرده است، ولی حتی این توجیه هم قابل قبول نیست. هرچند که مشکلات این ورزشگاه تنها در چمن افتضاحش خلاصه نمیشود و تنها برگزاری یک بازی کافی بود تا بار دیگر مشکلات آن نمایان شود. مشکلات متعددی، چون وضعیت نامناسب رختکنهای غیراستادارد، دوشهای آن که تنها آب سرد تحویل ورزشکاران میدهد، مسیر خاکی تا جایگاه میهمانان ویژه و مسائل متعددی که ثابت کرد بهرغم مصاحبههای متعدد مدیرکل استان تهران، تختی هنوز برای میزبانی از مسابقات فوتبال آماده نیست.
تجهیزات ابتدایی!
ایرادات ساختاری، اما صرفاً مختص به تختی تهران نیست. استفاده از شانه تخممرغ برای عایقکاری اتاق فنی و اتاق فرمان صداوسیما در ورزشگاه امام خمینی اراک شاهکار دیگری بود که اوضاع نابسامان زیرساختهای فوتبال ایران و بیتوجهی مسئولان به این مهم را به رخ کشید. مسئولانی که هنوز نمیدانند شانه تخممرغ، چون مقوای نازک است از کاغذ بازیافتی، اجازه میدهد امواج صوتی بهطور مستقیم از میان آنها عبور کند و حتی قادر به کاهش نویز هم نیست، چراکه جذب دیافراگمی زمانی اتفاق میافتد که انرژی صوتی به سطح جذب کند که اینجا به شانه تخممرغ برخورد کرده و فرایند را کند میکند و اکو را کاهش میدهد، اما شانه تخممرغ بسیار نازک است و نمیتواند به عنوان یک جاذب دیافراگمی عمل کند.