جوان آنلاین: قاسم غفوری فعال رسانه در تلگرام نوشت:
یک منبع ارشد حماس به الجزیره گفت: هیئت مذاکرهکننده حماس در حین برگزاری جلسه در دوحه هدف حمله قرار گرفت. گزارشها نشان میدهد حملات اسرائیل به ساختمانی در دوحه زمانی انجام شد که مقامات حماس در حال گفتوگو درباره توافق صلح پیشنهادی آمریکا برای پایان جنگ غزه بودند.
حمله در زمان مذاکره
تجاوز رژیم صهیونی به قطر و هیأت حماس در حالی صورت گرفته که فلسطینیها در جلسه بررسی طرح آتش بس ترامپ بودهاند. این وضعیت تکرار همان رفتارهای آمریکا در قبال روسیه و ایران است که در میانه مذاکرات تجاوزگری آنها صورت گرفت، این نوع عملکردها نشان میدهد که عملاً برای آمریکا و این رژیم مذاکره صرفاً یک طراحی و توطئه برای زمینه سازی برای کشتار و تجاوز است. دیپلماسی برای آنها نه یک راهکار که ابزاری نظامی برای جنایات جدید علیه بشریت است و هرگز نباید به آن اعتماد کرد.
دو سر باخت آمریکا
در باب نقش آمریکا در این تجاوزگری دو سناریو مطرح است؛ از یک سو برخی مقامات رژیم صهیونی مدعی همکاری و آگاهی آمریکا از این حمله هستند، چنانکه مقامهای رژیم صهیونی به روزنامه «جروزالم پست» گفتند که آمریکا از حمله اسرائیل به قطر مطلع بوده و با آن موافقت کرده است. از سوی دیگر نیز برخی ادعای بی اطلاعی و حتی نارضایتی آمریکا از این جنایت را مطرح کردهاند، اما در نهایت کاخ سفید عنوان کرده که از نابودی حماس استقبال میکند. اکنون افکار عمومی این سوال را مطرح میسازد و آن اینکه در جریان حمله ایران به پایگاه العدید قطر، که در پاسخ به تجاوز نظامی ایالات متحده به تاسیسات هستهای ایران انجام شد، سامانههای پدافندی پاتریوت مستقر در قطر، دهها تیر موشک شلیک کردند، تا جایی که ناظران گفتند این بزرگترین عملیات سامانه پاتریوت در طول تاریخ بهکارگیری آن بوده است. اکنون در جریان تجاوز تروریستی صهیونیستها به دوحه، پایتخت قطر، با هدف ترور مقامات حماس، هیچ گزارشی از شلیک سامانههای پاتریوت مخابره نشد! گفته میشود تجاوز به دوحه، با پرتاب موشکهای هواپرتاب توسط جنگندههای اسرائیل صورت گرفته است.
نکته مهم آن است که در هر دو حالت اطلاع یا بی اطلاعی آمریکا، این حمله برای آمریکا رسوایی است، چرا که اگر بپذیریم که آمریکا از این حمله بی اطلاع بوده این سوال مطرح است که چرا پاتریوتها فعال نشدهاند؟ در حالی که آمریکا متعهد به تأمین امنیت برای کشورهایی است که در آنها نیروی نظامی دارد. اگر هم آمریکا اطلاع داشته است این سوال مطرح است که چگونه آمریکا سالانه میلیاردها دلار هزینه نظامی و امنیتی بر کشورهای عربی همچون قطر تحمیل میکند و در نهایت در کنار رژیم صهیونی علیه امنیت و تمامیت ارضی آنها اقدام میکند. هر کدام از این گزینهها که باشد یک نتیجه حاصل میشود و آن اینکه آمریکا نه یک حامی و ناجی، بلکه یک جنایتکار است که جز سرکیسه کردن کشورها با تضعیف نظامی و امنیتی آنها کارکردی ندارد. این مسئله درسی برای آن دسته کشورها همچون لبنان است که در تصور برخوردارشدن از حمایت نظامی آمریکا به دنبال تضعیف ارتش و امنیت بومی خود هستند.
بیعملی اروپا
این تجاوزگری صهیونی- آمریکایی به قطر در حالی صورت گرفته است که در قبال آن دو نکته مهم قابل توجه است. نخست آنکه کشورهای غربی که ادعای حمایت از صلح و امنیت را سر میدهند در طول ۲۳ ماه نسل کشی غزه در کنار رژیم صهیونی قرار گرفته و حتی تظاهرات ضد صهیونی را سرکوب کردهاند. آنها حتی به تحریم و اقدام علیه کشورهایی همچون ایران و جبهه مقاومت پرداختهاند که همواره حامی فلسطین بودهاند، چنانکه این کشورها از تجاوز آمریکا و رژیم صهیونی به ایران حمایت کردند.
امروز این کشورها را باید شریک جنایت اخیر آمریکا و صهیونیستها دانست که با سکوت و یا ارسال تسلیحات به این رژیم زمینه ساز گستاخی آن شدهاند. دوم آنکه رسانههای غربی نیز در قبال این جنایت همچون گذشته در کنار رژیم صهیونی قرار گرفته و به جای محکوم سازی آن به توجیه و تطهیر سازی جنایت این رژیم پرداختهاند که مشارکت آنها را بیش از پیش در نسل کشی غزه نشان میدهد.
هشدار به عربها فقط تعهد به تلآویو
این جنایت در حالی صورت گرفته است که رفتار آمریکاییها یک پیام روشن برای کشورهای عربی دارد و آن اینکه برای آمریکا نه صلح و نه طرح آبراهام هیچ کدام ارزشی ندارد و صرفاً معیار این کشور تعهد به رژیم صهیونی است. آمریکا در این مسیر حتی به متحدان عربی خود نیز رحم نمیکند که قربان سازی قطر نمودی از این رفتار است. با توجه به این مولفه اقدام علیه قطر خط پایانی بر مذاکرات و هرگونه سازشکاری است که پیامد رفتارهای بی منطق و خودخواهانه آمریکاست.
راهی که باید پیمود
با توجه به شرایط پیش آمده و توهم و توحش ناپایان رژیم صهیونی و آمریکا یک نتیجه حاصل میشود و آن اینکه منطقه جز انسجام در حمایت از فلسطین و مقاومت هیچ گزینهای ندارد. امروز مقاومت و خارج سازی آمریکا از منطقه و اجماع سراسری در مقابله با رژیم صهیونی راه نجات منطقه است، بویژه آنکه کشورهای اروپایی و سازمانهای بین المللی نیز بارها اثبات کردهاند که هیچ ارادهای برای حمایت از فلسطین و منطقه ندارند و خود بخشی از بحران و نه حلال آن هستند.