جوان آنلاین: یکی از مهمترین راهبردهای دشمنان در منطقه غرب آسیا و به ویژه ایران، ایجاد چنددستگی و تفرقه در میان جوامع است که به شیوههای متنوعی مانند تشدید گسلهای قومی، ملی، دینی و همچنین تقویت درگیریهای سیاسی و اجتماعی دنبال میشود. نقشآفرینی برجسته مبانی فکری و ایدئولوژی در شکلگیری و هدایت جوامع مسلمان از یکسو و خطرات دیدگاه آن با مکاتب غربی، سبب شده است افزایش اختلافات و درگیریهای عقیدتی و مذهبی در میان مردم مسلمان یکی از وجوه متمایز این راهبرد به شمار آید، به همین دلیل نهادهای مطالعاتی و اطلاعاتی- امنیتی غربی اهتمام ویژهای را برای تشدید شکافهای مذهبی چه در بعد داخلی و چه در بعد منطقهای به کار میگیرند.
هراس غرب از اسلام، ناشی از ریشههای مذهبی اسلام نیست، بلکه بیشتر ریشههای سیاسی اسلام است که غرب را به هراس افکنده است. به عنوان مثال، واژه جهاد علیه ظلم و استبداد که از اصول اساسی اسلام است، سدی در مقابل نفوذ سخت و نرم غرب و در نهایت باعث نگرانیهای شدید در آنها شده است، از این رو مقابله با اسلام و جوامع مسلمان در طرحریزی سیاست خارجی آنها اولویت یافته است. ترویج دیدگاه آزادیبخش و ظلمستیزانه اسلام در جهان پس از ۷ اکتبر، وارد فاز جدیتری شد. بعد از حملات خونبار رژیمصهیونیستی، گروههای مسلمان و شیعه منطقه تحت عنوان مقاومت، صفبندی جدیدی را علیه رژیم شکل دادند که مورد استقبال بسیاری از آزادیدوستان در جهان واقع شد. علاوه بر آن، به گفته مفسران صهیونیستی، جنگ اسرائیل در غزه و تصاویری از رنج مردم نوار غزه انگیزه زیادی به امریکاییها به خصوص نسل Z داد تا به قرآن و اسلام توجه کنند، به همین دلایل، تشدید اختلافات بین شیعه و سنی که یکی از ابزارهای تضعیف پایههای اسلام در مهد تمدن اسلامی یعنی غرب آسیاست، جلوه دیگری یافته است. وقایع سوریه و درگیریهای چند فرقهای نمونه بارز این سیاستگذاری است.
«غرب» منشأ بحرانزایی در منطقه
مهمترین پیامد راهبرد غربی تشدید اختلافات و عدمهمسویی مردم مسلمان منطقه، گستردهترشدن نفوذ و سیطره غرب بر منطقه بود. هر چقدر هم نفوذ افزایش یابد، راهبرد غرب هم تعمیق مییابد، بنابراین نفوذ و اختلافات منطقهای همانند چرخهای، علت و معلول یکدیگرند. تنشهای فزاینده منطقه که روزبهروز در مسیر گستردهترشدن به سمت ایران و اعراب حاشیه خلیجفارس حرکت میکند، در بطن خود تشدید اختلافات را میپروراند، زیرا یکی از ملزومات افزایش تنشها، تشدید اختلافات مذهبی چه در داخل و چه در میان کشورهاست. تجزیه و فروپاشی کشورها به واحدهای سیاسی کوچکتر که تحت کنترل مستقیم غرب و امریکا قرار گیرند، از اهداف غایی این اختلافافکنی است. طرح خاورمیانه جدید که مدتهاست در دستور کار ایالات متحده قرار دارد، هدفی جز تجزیه کشورهای مهم منطقه از جمله سوریه، عراق، ایران، یمن، لیبی و تونس و ایجاد نظامهای کوچک و ضعیف ندارد؛ نظامهایی که به لحاظ توان نظامی و اقتصادی، از رژیمصهیونیستی فاصله معناداری داشته باشند و تلآویو را قدرت برتر منطقه کنند.
امریکا برای موجه نشان دادن اقداماتش، مرزبندی مجدد خاورمیانه از سوی خود را به نفع اقلیتهای قومیتی و مذهبی میداند و معتقد است تنها راهحل خاورمیانه پارهپارهشدن این منطقه است، از همین رو است که برنامههای متعددی را برای تعمیق اختلافات و شکافهای مذهبی اجرایی میکند. با پیروی از همین دیدگاه بود که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا معتقد بود، ویرانسازی لبنان از سوی ارتش رژیمصهیونیستی یک درد اجتنابناپذیر، ضروری و در حقیقت «درد زایمانی» برای ایجاد خاورمیانه جدید است که رؤیای واشینگتن، لندن و تلآویو بوده است. در حال حاضر، اختلافافکنی مذهبی موجود در لبنان بین گروههای سنی و شیعه (حزبالله) دورنمایی نزدیک از کلید خوردن همین طرح است.
افزایش تنش داخلی، برنامه ویژه برای ایران
از همان ابتدای آغاز انقلاب اسلامی و تغییر جهت ایران به سوی استقلالیابی، غرب با توسل به اختلافات قومی و مذهبی، درگیریهای نظامی و تشکیل گروهکهای فرقهای را کلید زد. حوادث بعد از انقلاب تا به امروز نشان میدهد دشمنان با شیوههای مختلف درصدد تخریب وحدت در داخل کشور و همچنین میان ایران و سایر متحدانش هستند. از نظر آنها، تفاوتها و اختلافهای قومی و مذهبی، جزو نقاط بحرانساز در ایران است که میتوانند با تحریک آنها به کشور ضربه وارد کنند. نمونه بارز آن، درگیریهای ممتد در استانهای شرقی و غربی کشور است که برخی فرقههای مذهبی وابسته در بزنگاههای زمانی راهاندازی میکنند و سبب کشتهشدن جمعی از هموطنانمان میشوند. دوقطبیسازی سیاسی در لبنان (۱۴ مارس/۸ مارس) با ریشههای مذهبی و در عراق هم تبلیغاتی کردن ملیگرایان در برابر آنچه گروههای نزدیک به ایران نامیده میشود، از جمله اقدامات غرب برای ایجاد اختلاف در محور مقاومت بوده است.
در حال حاضر هم، شکافهای مذهبی در مناطق مرزی ایران بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین نقاط امنیت ملی میتواند در شرایط بحرانی مانند جنگ با رژیمصهیونیستی به تهدیدی جدی تبدیل شود. اقدامات تروریستی گروهک جیشالظلم بعد از جنگ ۱۲ روزه، در مناطق مرزی سیستانوبلوچستان، هم امنیت داخلی را به خطر میاندازند و هم میتوانند موجب تسهیل نفوذ و عملیات دشمن شوند.
ضرورت وحدت اسلامی در منطقه
اتحاد بین مسلمین از جمله اصلیترین و بنیادیترین موضوعات در اندیشه سیاسی و فرهنگی رهبرمعظم انقلاب اسلامی است. به گفته رهبر معظم انقلاب، اختلاف مذاهب اسلامی، اختلاف شیعه و سنی در حد اختلاف عقیدتی مشکلی بهوجود نمیآورد، مشکل آن وقتی است که این اختلاف عقیدتی به اختلاف روحی، به اختلاف رفتاری، به درگیری، به ستیزهگری و به دشمنی بینجامد، زیرا تعمیق اختلافات در منطقه و بین کشورهای مسلمان، یک جبهه جدیدی را در مقابل آنها باز میکند و سبب میشود دولتمردان منطقه از دشمن اصلی که همان امریکا و رژیمصهیونیستی است، غافل بمانند. اهمیت موضوع در منظر ایشان به حدی است که رهبر معظم انقلاب پیشنهاد تهیه منشور وحدت اسلامی را فراتر از ساختارهای رسمی دولتی میدهند. ایشان میفرمایند: «علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند، منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کجفهمِ متعصبِ وابسته به این، یا فلان، یا آن فرقه اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند، تکفیر کند. تهیه منشور جزو کارهایی است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامی و علمای اسلامی مطالبه میکند.» شرایط متحولشده کنونی پس از ۷ اکتبر، لازمه وحدت میان جوامع وکشورهای مسلمان را به عنوان یکی از اصول بازدارنده در مقابل رفتار خصمانه و توسعهطلبانه رژیمصهیونیستی روشن میسازد، زیرا نبود وحدت و همسویی در منطقه، دقیقاً مسیر حرکت متجاوزانه رژیم منحوس و ایالاتمتحده به سمت کشورهای دیگر را هموار میکند.