کد خبر: 1314559
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
فائزه سادات یوسفی

عمده‌ترین راهبرد امریکا علیه ایران، بر هم ریختگی نظم عمومی جامعه با استفاده از عوامل متعدد است. درگیری‌های سیاسی، تشدید شکاف‌های قومی و مذهبی، تحریف افکار عمومی و طغیان اعتراضات و ناکارآمد نشان دادن حاکمیت از جمله عواملی هستند که بر حسب وقایع و مقاطع زمانی یا همزمان علیه آرامش مردم فعال شده است. پس از آنکه مؤلفه انسجام ملی و حمایت از حاکمیت در برابر حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و امریکا توانست همراه با عملیات موفقیت‌آمیز نظامی بازدارندگی را برای کشور محقق و آنها را مجبور به طرح آتش‌بس کند، کاخ سفید تلاش ویژه‌ای را برای از بین بردن آن آغاز کرد. 
از ابتدای تحولات ۷ اکتبر و ورود جبهه مقاومت به جنگ با رژیم صهیونیستی، بسیاری از مقامات و حلقه‌های تصمیم‌گیر در کاخ سفید، راه حل تضعیف ایران به عنوان رهبر مقاومت را اغتشاش معرفی می‌کردند. در برهه کنونی پسا جنگ نیز، کاخ سفید همچنان این راهبرد را با تاکتیک‌های جدید و ویژه پیگیری می‌کند تا صفوف بازدارندگی ملی را خدشه دار کند. در همان ۱۲ روز، رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن زندان اوین، در صدد فعال‌سازی پروژه براندازی در کشور با ورود جیره‌خواران پهلوی بود. هر چند که انسجام خودجوش ملی این پروژه را مهار کرد، اما نمی‌توان تلاش‌های دشمن را انکار کرد. تشدید اختلافات سیاسی در ایران که ماحصل بازی‌های عمدی سران امریکایی و رژیم صهیونیستی و اقدامات ضدساختاری برخی جریان‌های سیاسی، چون مدعیان اصلاحات است، محلی برای تشدید تنش در میان مردم خواهد بود. 
هدفگذاری دشمن هم همین است؛ سرریز شدن فضای مشوش سیاسی به جامعه. تردیدی نیست که رفتار مردم در جامعه متأثر از رفتار سیاستمداران، به سمت کشمکش و درگیری پیش می‌رود. وقتی آرامش جامعه مخدوش شود و در نتیجه ناامنی همه گیر شود، راهبرد مهار ایران نیز کارآمدتر می‌شود. از این طریق، دشمن به جای استفاده از ابزار سخت علیه ایران و تحمل هزینه‌های گزاف سیاسی، مالی و امنیتی، به اهدافش دست می‌یابد. بنابراین، می‌توان گفت که دشمن راه جنگ را از مسیر اختلاف‌افکنی دنبال می‌کند. 


 لزوم تلاش برای وحدت منحصر به سیاست نیست
با وجود اهمیت وحدت در عرصه سیاسی گاهی مفسران به اشتباه گمان می‌کنند که واژه اتحاد و همصدایی تنها در این عرصه معنا می‌شود و اقدامات لازم برای تحقق آن هم متوجه افراد و جریان‌های سیاسی است. از این رو، هر گاه همبستگی در کشور موضوعیت پیدا می‌کند، برخی جریان‌های سیاسی مطامع خود را در این واژه می‌گنجانند و برخی دیگر تفاسیر شخصی را معیار قرار می‌دهند. در نتیجه، گاهی فضا آن‌قدر ملتهب می‌شود که مصداق ضد وحدت پیدا می‌کند. 
اما در اصل، مسئولان و دولت باید بتوانند صورت‌های مهم دیگر اتحاد، یعنی وحدت در جامعه و وحدت میان حاکمیت و مردم را محقق کنند. 
تلاش برای افزایش اعتماد عمومی، ارتقای باور عمومی به قدرت حاکمیت، برجسته کردن اشتراکات دینی، قومی و ملیتی، تصفیه اذهان عمومی از تبلیغات دروغین دشمن، همت عمومی برای رفع مشکلات به ویژه مشکلات اقتصادی و اتخاذ سیاست‌هایی که منافع مشترک همه اقشار جامعه را در نظر می‌گیرد، از جمله مواردی است که به تقویت انسجام ملی و رفع شکاف‌ها کمک می‌کند. این راه حل‌ها البته نباید محصور به اقدامات سیاسی باشد و طیف گسترده‌ای از اقدامات اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری را هم شامل می‌شود. اما این مسیر هم نیاز به آسیب شناسی دارد و نباید رفع موانع را نادیده انگاشت. گسل‌ها و شکاف‌ها معمولاً ناشی از فقدان ارتباط مؤثر، عدم شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی است. از طرفی، وظیفه دولتمردان این است که باید برای مشکلات نسخه داشته باشند و اگر این باور را در جامعه رواج دهند که راه حل‌ها مسدود شده، امکان رفع مشکلات وجود ندارد و هیچ اقدام مثبتی برای آنها یافت نمی‌شود، به روحیه و اعتماد عمومی ضربه وارد می‌کنند و فاصله بین حاکمیت و مردم را افزایش می‌دهند. یکی از ابتدایی‌ترین گام‌ها برای رفع موانع اتحاد، ایجاد فضای گفت‌و‌گو و تعامل میان مردم و مسئولان است. مسئولان باید به صدای مردم گوش دهند و نظرات و انتقادات آنها را جدی بگیرند. همچنین، شفافیت در عملکرد‌ها و تصمیمات می‌تواند اعتماد عمومی را افزایش دهد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار