جوان آنلاین: همین چند روز پیش بود که ارتباطات مالی یکی از پزشکان جراح با صرافی خاصی برای دریافت زیرمیزی در قالب سکه طلا، رسانهای شد. ماجرا از این قرار بود که پزشک مذکور برای هزینه انجام جراحی دو نیم سکه طلا ضرب سال ۸۶ را از بیمار طلب کرده و برای آنکه نیازی به تعویض و مراجعه مجدد نباشد، آدرس صرافی همکارش را هم دادهبود تا بیمار صرفاً سکهها را از صرافی مذکور بخرد! البته که حکایت زیرمیزی گرفتن پزشکان و بهروزرسانی شیوههای آن با عنایت به تورم و بازارهای تازهتر موضوع جدیدی نیست و پیش از این نیز بارها دریافت زیر میزی در قالب، سکه، دلار و حتی رمزارزها رسانهای شدهبود. با وجود این، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی گفتهاست چیزی حدود ۸ درصد از پزشکان زیرمیزی بگیرند. وی در شرایطی که در آستانه انتخابات نظام پزشکی قرار داریم، خود را مدافع ۹۲ درصد پزشکی دانسته که زیرمیزیبگیر نیستند و رشد تعرفههای درمان برایشان کافی نیست، در حالی که سروکار اصلی مردم با همان ۸ درصد است و اینجا گفتن «فقط ۸ درصد زیرمیزی بگیر هستند» قطعاً یک مغالطه است.
از مصارف انتخاباتی این اظهارات دکتر رئیسزاده که بگذریم، میرسیم به اینکه آیا واقعاً ۸ درصد عدد کوچکی است و آیا ۹۲ درصد پزشکی که زیرمیزی نمیگیرند میتواند توجیهکننده ۸ درصدی باشد که زیرمیزی میگیرند!
اصلاً آیا همه پزشکان امکان آن را دارند که زیرمیزی بگیرند؟! کمی دقیقتر اگر به ماجرا نگاه کنیم درمییابیم که ۸درصد از ۹۲ درصد عدد بزرگتری است! اینجا با منطق ریاضی سر و کار نداریم که بخواهیم بگوییم عدد ۹۲ از ۸ بزرگتر است. طبق آمارهای سازمان نظام پزشکی کشور ۱۶۱ هزار پزشک در کشورمان طبابت میکنند که از این تعداد حدود ۱۰۰ هزار نفر پزشک عمومی و ۶ هزار نفر نیز پزشکان متخصص هستند، بنابراین ما با جامعه بزرگی مواجهیم که درصد قابلتوجهی از آنان پزشکان عمومی یا متخصصانی هستند که جراح نیستند و اصطلاحاً پزشکان ویزیتبگیر هستند. طبیعتاً چنین پزشکانی امکان دریافت زیرمیزی را ندارند.
با این پیشفرض در مییابیم صرفنظر از اینکه بسیاری از پزشکان افرادی صادق، متعهد و درستکار هستند که درمان بیماران را یک وظیفه و تعهد انسانی میبینند و به بیمار و درد و رنج بیماریاش به عنوان یک متاع تجاری نگاه نمیکنند تا بخواهند از آن کسب درآمد کنند، واقعیت این است که فقط درصد ناچیزی از پزشکان میتوانند زیرمیزی بگیرند! چراکه فقط درصد ناچیزی از پزشکان آنقدر شناختهشده هستند و آنقدر در کارشان متبحرند که بیماران حاضرند به هر قیمتی تحت درمان آنها باشند و هر آنچه را بخواهند، بپذیرند و تأمین کنند.
۸ درصد پزشک زیرمیزی بگیر همان پزشکانی هستند که بیماران خیلی وقتها ماهها منتظرند تا بتوانند آنها را ملاقات کنند و روند درمانشان را پیش این پزشکان طی کنند، بنابراین بدیهی است وقتی با زیادهخواهی پزشک مواجه میشوند و انجام عمل جراحیشان منوط به چک کردن صفرهای حساب آقای دکتر میشود، باز هم شکایتی نمیکنند و به نهادهای نظارتی گزارش نمیدهند. در عوض تحت سختترین شرایط تلاش میکنند تا زیرمیزی را چه پول باشد، چه سکه طلا و چه رمزارز تهیه کنند و هر چه زودتر به دست پزشک معالج برسانند تا کار درمان خودشان یا عزیزانشان به تعویق نیفتد.
پس میبینیم که ۸ درصد پزشک زیرمیزیبگیر به طور منطقی از جمعیت ۶۱ هزار نفری پزشکان متخصص هستند و اگر پزشکان متخصص ویزیتبگیر، همچون متخصصان اطفال را هم از این تعداد کم کنیم، عدد بزرگی به دست میآید و نشان میدهد تعداد قابلتوجهی از جامعه پزشکان جراح و متخصص ما و به طور خاص پزشکان شناخته شده و چهره هستند. چهرههایی که حالا یا به مدد تبحر و تخصص خود یا به مدد روشهایی مانند حضور در برنامههای تلویزیونی و پشتپردههای این حضور یا ارتباطات میان برخی از این پزشکان به ویژه در حوزههایی مانند ارتوپدی با فدراسیونهای ورزشی و مسائلی از این قبیل توانستهاند برای خودشان شهرتی دست و پا کنند و همین شهرت هم موجب میشود بیماران برای ویزیت شدن و در نهایت جراحی و درمان توسط این پزشک سر و دست بشکنند!
پزشکان زیرمیزیبگیر، اما صرفنظر از کم یا زیاد بودن آمارشان همانقدر که برای مردم شناخته شدهاند برای مسئولان و نهادهای نظارتی هم شناخته شدهاند. بیتردید رئیس سازمان نظام پزشکی که خودش هم از جامعه پزشکی و نماینده صنف آنهاست، لااقل در تخصص خود که جراحی قلب است تعداد زیادی از پزشکان زیرمیزی بگیر را میشناسد و گزارش زیرمیزی گرفتن آنها به گوشش رسیدهاست. جالب اینجاست که طبق قانون سازمان نظام پزشکی، این سازمان همانقدر که در برابر پزشکان و به قول دکتر رئیسزاده در برابر ۹۲ درصد پزشک درستکار و زیرمیزینگیر مسئولیت دارد، در قبال مردم و بیمارانی که برای درمان ناگزیرند به آن ۸ درصد پزشک جراح و متخصص و فوقتخصص زیرمیزی بدهند نیز مسئول است و باید از حقوقشان دفاع کند.