جوان آنلاین:بعد از آنکه امریکا با فشارهای سیاسی و استفاده از نفوذ خود، موضوع خلع سلاح حزبالله را در لبنان مطرح کرد، نگاه جدی را به عراق معطوف داشت. خلع سلاح حزبالله پس از تحولات سوریه و محصور شدن ژئوپلیتیکی مقاومت لبنان به طور رسمی در دستور کار دولت لبنان قرار گرفت تا به عنوان ضربه آخر، مهار کامل آنها را به همراه داشته باشد. اگرچه بنا به تجربه گذشته باید گفت این طرح با توجه به پیچیدگیهایی که بر لبنان حاکم است و نفوذ و محبوبیتی که حزبالله لبنان دارد، با شکست مواجه خواهد شد، با این توصیف در امتداد راهبرد امریکایی مهار محور مقاومت، امروز شاهد ماجراجوییها و اقدامات پنهان و آشکار کاخ سفید در عراق، به عنوان یکی از زنجیرههای اصلی محور مقاومت هستیم.
اظهارات مقامات امریکا طی روزهای اخیر منعکسکننده تلاشهای واشینگتن برای محدودیت سیاسی و خلع سلاح تدریجی محور مقاومت عراق و در نهایت انفصال آنها از ایران است. سخنگوی وزارت خارجه امریکا طی هفته گذشته، در مورد پیامدهای تصویب لایحه مربوط به بسیج مردمی عراق (حشد الشعبی) در پارلمان این کشور و مخالفت امریکا با آن گفت: «لایحهای وجود دارد که گروههای مسلح مرتبط با گروههای تروریستی و گروههای تحت حمایت ایران، از جمله چندین گروهی که به منافع ایالات متحده حمله کردهاند و نیروهای امریکایی را کشتهاند، بیشتر نهادینه کرده است.» وی همچنین ادامه داد: «ما به شدت با هرگونه قانونی که با اهداف کمکهای امنیتی دوجانبه و همکاریهای مشترک دوجانبه ما (امریکا و عراق) مغایرت داشته باشد و برخلاف تقویت نهادهای امنیتی موجود عراق عمل کند، مخالف هستیم. ما از حاکمیت واقعی عراق حمایت میکنیم، نه قوانینی که این کشور را به یک دولت وابسته به ایران تبدیل کند.»
تمرکز امریکا روی مقاومت عراق
قابل انکار نیست که امریکا در برخی لایههای حاکمیت عراق نفوذی محسوس و نامحسوس دارد و ساحت سیاسی عراق، هنوز با استقلال سیاسی به معنای واقعی فاصله دارد. امریکا نیز با استعانت از این نفوذ در بین برخی گروهها و احزاب در روندهای کلیدی سیاسی در عراق مداخله و آن را دستکاری میکند. برکناری عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق که حامی طرح اخراج نیروهای امریکا از عراق بود، از نمونههای موفق توطئههای دو وجهی اجتماعی- سیاسی امریکا جهت پیشبرد اهداف و تثبیت جایگاه این کشور در عراق بود. فارغ از جدالهای سیاسی، ردپای امریکا در جریان اعتراضات عراق دراکتبر ۲۰۱۹ که به سقوط دولت عراق منجر شد و با کشته شدن دهها نفر و زخمی شدن بیش از هزار نفر، چهره خونینی به خود داشت، ملموس بود. در اصل، اعتراضات پروژهای اجرا شده از خارج عراق بود که هدفش تغییر کابینه عبدالمهدی و روی کار آوردن کابینه مطلوب با رویکرد امریکا در عراق بود.
با این توصیف، مقاومت عراق به دلیل نفوذی که در بدنه اجتماعی و درهم تنیدگیای که در سیاست عراق دارد، نقطه اصلی رویارویی امریکا در عراق است. پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، قدرتمندشدن اراده ملی و سیاسی برای خروج امریکا از عراق و استحکام جایگاه مقاومت عراق در میان مردم، نگرانیهایی جدی در کاخ سفید ایجاد کرد.
طرح جنجالی خروج نیروهای امریکایی از عراق، گرچه به دلیل نفوذ ساختاری امریکا و اقدامات فریبندهای، چون تغییر عنوان نیروهای امریکایی در عراق از نظامی به مستشاری با چالشهایی روبهرو است، اما به هر نحو، برخاسته از یک اراده جمعی سیاسی است که میتواند در آینده پیامدهای بسیاری برای امریکا داشته باشد. پشتیبان و عامل اصلی این طرح، نیروهای مقاومت عراق هستند. از سوی دیگر، پیشتازی مقاومت عراق با همکاری ایران از امریکا در رفع تهدید داعش و برچیدن پایگاههای اصلی آن در عراق، جلوه دیگری به قوام سیاسی و نظامی جبهه مقاومت و متعاقباً مقاومت عراق بخشید و امریکا را در تحقق ادعای پیروزی بر داعش ناکام گذاشت. این پیروزی با نشان دادن ظرفیت درونی همکاری ایران و عراق، به نفوذ ایران در جامعه عراق کمک شایانی کرد، به طوری که ایران زبانزد مردم عراق شد.
همکاری و هماهنگی نزدیک نیروهای نظامی مقاومت عراق با ایران و دیگر اعضای جبهه مقاومت، پس از ۷ اکتبر، خطر تقویت این گروه را نزد امریکا روشن ساخت. نیروهای حشدالشعبی عراق به موازات حملات گروههای دیگر مقاومت، پایگاههای امریکا در عراق و سوریه را بمباران کردند و عملاً تهدیدی جدی برای منافع امریکا محسوب میشوند. در نهایت، مقاومت عراق به دلیل نزدیکی ژئوپلیتیکی و ارتباط مستقیم با ایران و نقطه اتصال ایران با دیگر اعضای جبهه مقاومت، به طور جدی در تیررس کاخ سفید قرار گرفته است و هشداری برای ایران تلقی میشود.
انشقاق بین دو ملت خواسته اصلی امریکاست
خط تنش بین ایران و عراق انحصاراً در روابط سیاسی و دیپلماتیک دنبال نمیشود و ایجاد بلوا و درگیری میان مردم عراق و ایران، برای انشقاقی برگشتناپذیر سیاست لاینفک امریکاست. هجمهسازی بین مردم ایران و عراق و استفاده از جدال و خصومتهای ذهنی باقیمانده از جنگ تحمیلی هشت ساله، مبنای طرحریزی امریکا برای ایجاد تنش و درگیری بین مردم دو کشور است. هدایت و تشدید بحران در قالب اعتراضات خیابانی از طریق شبکههای مجازی که عموماً در این اعتراضات، شعارهایی علیه اتحاد ایران و عراق وجود دارد، بیانگر عملیاتیشدن شاخه جنگ روانی علیه ایران و عراق است.
از سوی دیگر، امریکا با راهاندازی کمپینهای سازمانیافته در شبکههای اجتماعی و رسانهها، رهبران ایران را بدنام و اهداف ایران در عراق را مرتبط با نفوذ مخرب ایران معرفی میکند که هدف اصلی، دامنزدن به نارضایتیهای داخلی و القای تصویر ایران بهعنوان عامل بیثباتی در عراق است. علاوه بر آن، مقامات امریکایی همواره ایران را متهم به سازماندهی حمله به سفارت امریکا در بغداد و اعلام کردهاند که هدف ایران ایجاد شکاف بین امریکا و مردم عراق است. در ایران نیز با شایعهسازی و دروغپردازی پیرامون کمک مقاومت عراق به سیلزدگان و حضور عراقیها در شهر مشهد هدفی جز ایجاد انزجار و تشویش افکار عمومی داخل ایران نداشتند، همچنین دولت امریکا بهشدت در حوزه نرمافزاری در عراق فعال شده است. دور کردن عراق از ایران با لیبرالیزهکردن عراق با ارزشهای امریکایی جزئی از اهداف اساسی امریکا در این زمینه است. برای نیل به این اهداف مهم امریکا اقدامات مهمی را در سالهای اخیر در دستور کار قرار داده است که تغییر سبک زندگی مردم از قبیلهای به مدنی، مدیریت نخبگان و جوانان عراقی و تربیت نسل آینده رهبران در قالب طرحهای بورسیهای جزو راهبردهای کاخ سفید در این زمینه است.
غفلت دیپلماتیک از عراق، فرصتی برای امریکا
پس از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و جبهه امریکایی- صهیونیستی، امریکا هم تحرکات دیپلماتیک جدی و هم اقدامات سیاسی موذیانهای را برای ایجاد تنش بین عراق و ایران تعقیب میکند. کاخ سفید برای کارا کردن ضربات خود به ایران، در وهله اول قصد دارد محور مقاومت را به طور کامل تضعیف و آن را از این جدا کند. پس از لبنان و سوریه، این بار امریکا تمرکز ویژهای هم روی عراق و هم روی یمن دارد. از آن جهت که حملات به یمن نتوانست بازدارندگی لازم را برای رژیمصهیونیستی و امریکا به وجود آورد، عراق امروز در اولویت قرار گرفته است، بنابراین غفلت و اغماض از کنشهای امریکا در عراق، کمرنگشدن حمایت جدی ایران از مقاومت عراق و نادیدهانگاری عمدی تهدیدات امریکا علیه مقاومت عراق، مسیری است که اهداف خصمانه امریکا علیه ایران را محقق و در نتیجه سایه جنگ علیه ایران را تقویت میکند. دستگاه دیپلماسی ایران در برهه حساس کنونی، نه تنها نباید موضع انفعال و سکوت به خود بگیرد، بلکه باید با هماهنگی و همفکری با گروههای موافق در عراق برای تقویت مقاومت عراق و احقای حق آنها، راهبرد امریکا علیه مقاومت عراق را خنثی کند.