جوان آنلاین: شامگاه شنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۳، سکوت محله آرام پاسداران تهران با یک تماس اضطراری شکست. خانواده مردی جوان با صدایی مضطرب به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش دادند که او بیجان بر زمین افتاده و خون آشپزخانه را به رنگ سرخ کشیده است.
چند دقیقه بعد، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، همراه با قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل شعبه پنجم دادسرای جنایی، خود را به محل رساندند. جسد مرد جوان با پیراهنی غرق در خون روی زمین افتاده بود. ضربهای عمیق و مستقیم، از نوک یک چاقوی آشپزخانه درست در مرکز قفسه سینهاش فرود آمده بود. بررسیهای اولیه نشان داد که در لحظه وقوع حادثه، همسر موقت مقتول، دخترش و نامزد دختر در خانه حضور داشتند.
اظهارات ضد و نقیض
زن جوان که حالا نگاهش بین نگرانی و سردرگمی معلق بود، مدعی شد حادثهای که ناگهانی جان همسرش را گرفته است: «شوهرم در آشپزخانه سالاد درست میکرد؛ که ناگهان تعادلش بههم خورد و چاقو به سینهاش فرو رفت.»، اما روایت او با شواهد صحنه همخوانی نداشت. زاویه ضربه و عمق جراحت، احتمال «حادثه» را کمرنگ میکرد. همین کافی بود تا زن، دختر و نامزد دختر برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شوند.
شکستن سکوت
روز دوشنبه ۲۸ آبانماه، بازجوییها به نقطه عطف رسید. همسر موقت مقتول پس از مواجهه با مدارک، نگاهش را از زمین کند و آرام گفت: «آن شب با هم مشاجره کردیم. میهمان داشتیم و بحث کوتاه شد، اما بعد که تلفنم زنگ خورد و شوهرم گوشی را از دستم قاپید، خونم به جوش آمد. سر شام هم دوباره جر و بحث کردیم که چاقویی برداشتم، فقط برای ترساندنش، ولی کار از کنترل خارج شد. چاقو را به سینهاش فرو کردم. وقتی روی زمین افتاد، خون فوران زد که فریاد زدم «کمک»، ولی دیر شده بود.»
او اضافه کرد که دختر و نامزد دخترش هیچ نقشی در این ماجرا نداشتند: «پشیمانم. قصد کشتن نداشتم. فقط عصبانی بودم.»
پایان تحقیقات و مسیر دادگاه
با تکمیل بازسازی صحنه جرم و جمعآوری مدارک، قاضی شفیعی قرار جلب به دادرسی صادر کرد. دادسرای ناحیه ۲۷ (ویژه قتل) نیز با صدور کیفرخواست، این زن را به اتهام مباشرت در قتل عمد روانه دادگاه کرد. به زودی سالن دادگاه کیفری یک استان تهران شاهد روایت دوباره شبی خواهد بود که یک مشاجره ساده با بوی خون و مرگ پایان یافت.