جوان آنلاین: قرار بود راه منسیتی را در پیش گرفته و با الگوبرداری از مالک نفتی آن، خیل عظیم مشکلات را درنوردیده و در مسیر موفقیت گام بردارند. این فحوای کلام هواداران استقلال بعد از پنجم شهریور ۱۴۰۳ بود، درست بعد از واگذاری مالکیت استقلال به هلدینگی که بعد از دو سال، همان هوادار با واژه بیخاصیت خطاب قرارش میدهد.
زمان زیادی نبرد که هوادار استقلال متوجه شد نفتی شدن این تیم نمیتواند آنها را به مسیری هدایت کند که منچسترسیتی از سالها پیش در پی گرفته است. حداقل نه تا زمانی که آقایان چه در هلدینگ و چه باشگاه نه براساس توانمندیهای فردی و شایستهسالاری که باتوجه به لابیها و داستانهای حزبی برای افراد مختلف حکم میزنند. یک روز برای ساعده سیما که به عنوان سخنگو ثابت کرد چطور توانسته رزومه پرباری برای خود دست و پا کند (دبیر کارگروه دختران و جوانان معاونت زنان ریاست جمهوری، عضو کمیسیون حقوقی و کمیته ورزش شورای اسلامی شهر تهران، مشاور مدیر عامل و مدیر اجرایی باشگاههای ورزشی)، البته که بعد از انتخاب سیما که دانشآموخته کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه تهران معرفی شد با ۱۵ سال سابقه فعالیتهای حقوقی، ورزشی و رسانهای، دیگر انتخاب رضا محبی، مدیر سابق روابط عمومی یک کارخانه ماکارونیسازی به عنوان مدیر روابط عمومی استقلال جای تعجبی ندارد. تنها مسئلهای که میماند گلایه خود تاجرنیا از عملکرد ضعیف بخش رسانهای باشگاه است که گویا قرار است روابط عمومی سابق کارخانه ماکارونیسازی آن را حل و فصل کند! اگر ساعده سیما توانست به خوبی از عهده وظیفهای که به عنوان سخنگو بر گردهاش گذاشته بودند، برآید! حتماً این یکی هم میتواند.
بسیاری بر این باور بودند که واگذاری سرخابیها به بخش خصوصی مساوی است با نابودی کامل آنها. صد البته که هیچ راه فراری وجود نداشت و این اتفاق باید دیر یا زود رخ میداد. نه فقط به دلیل بریدهشدن دست مدیران بیکفایت از جیب ملت که به دلیل محرز بودن قوانین بینالمللی در این راستا، اما از آنجا که هیچ تعریف درست، واضح و مشخصی از بخش خصوصی در ورزش و فوتبال ایران وجود ندارد، واگذاری سرخابیها دقیقاً آنها را در مسیری قرار داد که به وضوح شاهد تیشه زدن به ریشه آنها هستیم. پرسپولیس و استقلال باید به بخش خصوصی واگذار میشدند، اما واگذاری بدون بررسی درست، اصولی و نبود قوانین محکم با قابلیت اجراییشدن، اوضاع را از زمانی که مالکیت این دو باشگاه به طور مستقیم در دست دولت بود به مراتب بغرنجتر کرده است، به طوری که استقلال سال گذشته با خوششانسی از سقوط به لیگ یک فرار کرد و این فصل هم نیاز به گفتن نیست؛ سالی که نکوست، از بهارش پیداست!
در واقع باشگاه استقلال به رینگ بوکس تبدیل شده که مدیران آن جای حل و فصل مشکلات تیم مدام در حال زورآزمایی با یکدیگر هستند و یارکشیهای غیرمنطقی که تا به امروز هیچ سود و منفعتی که برای آبیپوشان نداشته هیچ، آنها را به سوژه رسانهها نیز تبدیل کرده، درحالی که سایر رقبای استقلال سفت و سخت درحال آمادهسازی جهت شروع پرقدرت در لیگ پیش رو هستند، استقلال یا درگیر حواشی داخلی مدیران است یا حکم زدن برای افرادی که مشخص نیست چطور به قلاب آقایان گیر کردند و نشان میدهد مدیران این تیم تنها در زمینه جذب بازیکن و مربی عتیقهپسند نیستند! اما سؤال این است که این رویه تا کجا قرار است ادامه پیدا کند؟ تا جایی که ریشههای این باشگاه با سابقه خشک و برای همیشه از صفحه تاریخ پاک شود و تنها در خاطر هوادارانش باقی بماند؟ بیشک آن روز خیلی دور نیست، اگر اوضاع به همین منوال پیش برود و آقایان در اخذ تصمیمات خود به هر چیزی فکر کنند جز استقلال و موفقیت آن.
هوادار استقلال تصور میکرد قرار است با خصوصی شدن تیم محبوبش رنگ آرامش به خود بگیرد، اما چه آرامشی وقتی هلدینگ در همان گام نخست با معرفی علی عسگری بهعنوان نماینده تامالاختیار خود در باشگاه (مدیری که بدون نظر نکونام هزینه ۸۵۰ هزار دلاری بابت خرید دو بازیکن بوسنیایی روی دست استقلال گذاشت) نشان داد چند مردِه حلاج است و حتی تغییر مدیریت آن (از علی عسگری به محمدشریعتمداری) نیز نتوانست تغییری در شرایط استقلال ایجاد کند که اگر کرده بود، استقلال بعد از انتخاب دیرهنگام سرمربی، با چالشهای تأثیرگذاری، چون عدمجذب بازیکنان قابل اتکا، درگیریهای داخلی مدیران، انتصابهای عجیب و غریب، اظهارات جالب توجه سخنگوی پرحاشیه و مسائلی از این دست مواجه نمیشد؛ حواشی و چالشهای مخربی که نه فقط صدای هواداران که حتی داد پیشکسوتان این تیم را هم درآورده، اما نه صدای هواداران به گوش آقایان تصمیمگیرنده در باشگاه و هلدینگ میرسد نه بازیکنان سابق و پیشکسوتان استقلال.
در چنین شرایطی، بحث استعفای نظریجویباری و سرپرستی تاجرنیا در صورت موافقت هلدینگ با کنار گذاشتن مدیرعامل هم مسئله حائز اهمیت دیگری است، پاسخهای سخنگوی باشگاه هم برابهامات آن میافزاید: «اختلافات درون هیئت مدیره را تأیید نمیکنم، اما اختلاف سلیقه در همه جا وجود دارد و در باشگاه استقلال هم وجود دارد. تصمیمگیرنده نهایی، هلدینگ است. هلدینگ از وضعیت استقلال راضی نیست و دنبال این هستیم که به زودی در هیئت مدیره، ترمیم انجام دهیم، اما اینکه تغییرات شامل چه نفراتی میشود را باید از هلدینگ بپرسید.»
در چنین شرایط پیچیده و بغرنجی استقلال کمتر از دو هفته دیگر در سوپرجام باید به مصاف تراکتور برود و بعید است از نخستین آزمون بتواند سربلند بیرون آید.