جوان آنلاین: آمار، زبان بیصدای توسعه است؛ سخنی ناب که راز بسیاری از تصمیمهای بزرگ را در خود نهفته دارد. این روزها که جهان بر مدار دادهها میچرخد، ایران نیز قدمی بلند در این مسیر برداشته است. دیگر نه مأمور آمارگیر در خانهمان را میزند، نه فرمهای بلند و تکراری را پر میکنیم. «سرشماری ثبتیمبنا» حالا کلیدواژهمهمی در نظام آماری کشور شده است. گام بلندی که نیازمند زیرساختهایی محکم، دادههایی دقیق و از همه مهمتر، استانداردهایی یکپارچه است. تغییری اگرچه فنی و تخصصی به نظر میرسد، اما اثری عمیق بر زندگی روزمره ما خواهد گذاشت؛ از برنامهریزی برای ساخت بیمارستان و مدرسه گرفته تا تصمیمهای کلان در بازار مسکن و اشتغال. حالا سازمانهای بزرگ به میدان آمدهاند تا این مسیر را هموار کنند.
سالهاست که سرشماری عمومی نفوس و مسکن در کشور، نماد رسمیترین شیوه گردآوری دادههای آماری درباره جمعیت، اشتغال، مسکن، آموزش و بسیاری از شاخصهای اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید، اما تجربه جهانی و پیشرفتهای فناوری، لزوم عبور از روشهای پرهزینه و زمانبر گذشته را به ما گوشزد میکنند. در این میان، تغییر رویکرد مرکز آمار ایران به سمت «سرشماری ثبتیمبنا»، نقطهعطفی در تاریخ نظام آماری کشور است، اما سرشماری ثبتیمبنا چیست؟ به زبان ساده، این روش به جای مراجعه حضوری مأموران آمارگیر به منازل از اطلاعاتی استفاده میکند که پیشتر در دستگاههای مختلف اجرایی کشور ثبت شدهاند؛ اطلاعاتی از پایگاههای دادهای مانند ثبت احوال، بیمه، آموزش و پرورش، شهرداریها، وزارت کشور و سایر نهادها گردآوری میشوند. این شیوه، نهتنها سرعت و دقت بیشتری دارد، بلکه از تکرار جمعآوری اطلاعات مشابه جلوگیری میکند.
مسئولان آماری اخیراً اعلام کردهاند که براساس دستور رئیسجمهور، همه دستگاههای اجرایی موظف به همکاری با مرکز آمار در اجرای این سرشماری و ارائه دادههای خود هستند، اما همکاری صرف، کافی نیست. دادهها اگر استاندارد نباشند، مانند قطعاتی خواهند بود که بههم نمیخورند. از همینرو، بر لزوم استانداردسازی دادهها تأکید دارند. در این راستا پیشنهاد شده است که کارگروهی تخصصی با حضور نمایندگان مرکز آمار ایران و سازمان ملی استاندارد تشکیل شود تا همافزایی لازم برای تدوین دستورالعملهای تخصصی، تعیین شاخصهای استاندارد و اجرای دقیق این تحول بزرگ صورت گیرد. این کارگروه قرار است جلساتی منظم با محوریت دفتر استانداردها، نظارت و ارزیابی طرحهای آماری مرکز آمار ایران برگزار کند.
اما چرا استانداردسازی دادهها تا این اندازه اهمیت دارد؟ پاسخ را باید در ذات آمار جستوجو کرد. آمار، یعنی بازنمایی واقعیت از دل دادهها، اما وقتی هر دستگاه، دادههای خود را با تعاریف، قالبها و ساختارهای متفاوتی ثبت میکند، ترکیب این دادهها به یک چالش جدی تبدیل میشود. برای مثال، تعریف «شاغل» در یک وزارتخانه ممکن است متفاوت با تعریف آن در سازمان تأمین اجتماعی باشد یا دادههای مربوط به «سرپرست خانوار» در شهرداری با آنچه آموزش و پرورش ثبت میکند، متفاوت باشد. بدون زبان مشترک، فهم مشترک نیز ممکن نیست. سازمان ملی استاندارد با برخورداری از تجربه غنی در تدوین استانداردهای ملی و بینالمللی، میتواند در این مسیر نقشی کلیدی ایفا کند. این سازمان برای همکاری همهجانبه و تشکیل کارگروه مشترک با مرکز آمار اعلام آمادگی و تأکید کرده است این همکاری میتواند منجر به تدوین دستورالعملهایی جامع و کاربردی شود که ضمن حفظ حریم خصوصی افراد، کیفیت و همخوانی دادهها را افزایش دهد.
از سوی دیگر، این تحول فقط نهادهای دولتی را درگیر نمیکند. پیامدهای آن تا دورترین نقاط زندگی مردم نیز خواهد رسید. تصور کنید که دولت، براساس دادههای واقعی و دقیق، بتواند پیشبینی کند در منطقهای خاص در سه سال آینده نیاز به چند مدرسه جدید است، یا در چه محلههایی بیشترین تقاضا برای خرید مسکن وجود دارد. چنین تصمیمهایی اگر مبتنی بر دادههای واقعی و استاندارد باشند، هزینهها را کاهش میدهند و بهرهوری را افزایش میبخشند. تجربه کشورهای شمال، نشان میدهد که سرشماری ثبتیمبنا، نهتنها کارآمدتر، بلکه قابل بهروزرسانی مستمر نیز است. در گذشته، دادههای آماری هر ۱۰ سال یکبار گردآوری میشدند و در بسیاری از موارد تا زمان انتشار نهایی، اطلاعات از اعتبار افتاده بودند، اما با استفاده از روش ثبتمحور، امکان بهروزرسانی سالانه یا حتی فصلی برخی شاخصها فراهم میشود؛ مزیتی که میتواند برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی را دگرگون کند.
مرکز آمار ایران در سالهای اخیر، زیرساختهای فنی و قانونی متعددی برای این گذار فراهم کرده است. از توسعه سامانههای یکپارچه جمعآوری دادهها گرفته تا تدوین استانداردهای اولیه برای دریافت داده از دستگاهها، اما آنچه این روند را تکمیل میکند، هماهنگی فرابخشی است؛ هماهنگیای که تنها با زبان مشترک دادهای ممکن میشود. در این مسیر، چالشهای متعددی نیز وجود دارد. نخستین چالش، تفاوت کیفی دادهها میان نهادهای مختلف است. برخی دستگاهها بهروزتر و ساختاریافتهتر عمل کردهاند، در حالی که برخی دیگر هنوز با چالشهای نرمافزاری یا حتی مقاومت نهادی روبهرو هستند. دومین چالش، دغدغههایی در حوزه حریم خصوصی و امنیت دادههاست. اگرچه دادهها در اختیار مرکز آمار قرار میگیرند، اما باید بهگونهای با آنها رفتار شود که هیچ حقی از افراد سلب نشود و اعتماد عمومی خدشهدار نگردد. مرکز آمار برای این منظور، چارچوبهای دقیقی را باید تدوین کند تا دادههای دریافتی با رعایت اصل بینامسازی و محرمانگی، صرفاً در راستای سیاستگذاری عمومی مورد استفاده قرار گیرند. از همینرو، همکاری با سازمانهایی نظیر سازمان ملی استاندارد، میتواند تضمینکننده آن باشد که هم کیفیت دادهها بالا باشد و هم حقوق افراد محترم شمرده شود.
به بیان دیگر، سرشماری ثبتیمبنا، تنها یک پروژه آماری نیست؛ این یک «تحول ساختاری در حکمرانی دادهها» ست. ساختاری که در آن، دادهها نه صرفاً برای آرشیو، بلکه برای عمل، تصمیم و پیشرفت گردآوری میشوند. از نگاهی وسیعتر، این رویکرد نشاندهنده بلوغ حکمرانی دیجیتال در کشور است؛ بلوغی که هرچند نیازمند راه طولانی و تلاش جمعی است، اما آیندهای روشن را نوید میدهد. اگرچه این مسیر پرچالش و پیچیده است، اما با همراهی نهادهای تخصصی و مشارکت جدی دستگاههای اجرایی، میتوان انتظار داشت که در سالهای آینده، دیگر نیازی به سرشماریهای کلاسیک نباشد و نظام آماری کشور، با کمترین هزینه و بیشترین بهرهوری، اطلاعات دقیقی از وضعیت جامعه در اختیار تصمیمگیران بگذارد.
با این حال، باید واقعگرایانه نگریست، هر چقدر هم روشهای نوین به کار گرفته شوند، اگر دادههای دریافتی از دستگاههای اجرایی صحیح نباشند، خروجی نهایی نیز از اعتبار خواهد افتاد. داده نادرست، تصمیم نادرست میزاید. اگر در یک دستگاه، اطلاعات مربوط به وضعیت اشتغال افراد بهروزرسانی نشده باشد، آمار نهایی میتواند تصویر اشتباهی از نرخ بیکاری ارائه دهد؛ اگر ثبت اطلاعات خانوار در یک وزارتخانه ناقص باشد، برنامهریزی برای توزیع یارانه یا ساخت مدارس در آن منطقه به خطا خواهد رفت. بنابراین، موفقیت سرشماری ثبتیمبنا نه تنها در گرو تدوین استانداردهای فنی، بلکه در گرو راستیآزمایی دادهها و تعهد سازمانها به دقت و صحت اطلاعات ثبتشده است. باید نظامی طراحی شود که دستگاهها در قبال کیفیت دادههای خود پاسخگو باشند؛ نظامی که نه تنها صحت، بلکه جامعیت و روزآمدی اطلاعات را نیز تضمین کند. این پاسخگویی نباید فقط در قالب آییننامهها باقی بماند، بلکه نیازمند نظارت فعال و شفاف، ابزارهای پایش دیجیتال و فرهنگسازی در سطوح مختلف مدیریتی است.
برای این منظور، اقداماتی نظیر آموزش نیروهای تخصصی، ارزیابی دورهای سامانههای اطلاعاتی، توسعه داشبوردهای تحلیلی و حتی بهکارگیری هوش مصنوعی برای تشخیص ناسازگاریها و خطاهای آماری، میتوانند بهعنوان ابزارهای مکمل مورد استفاده قرار گیرند. حتی یک عدد اشتباه در یک پایگاه داده، میتواند زنجیرهای از تصمیمات غلط را رقم بزند. در نهایت، هیچ الگوریتمی، هیچ سامانهای و هیچ روش آماریای نمیتواند خلأ ناشی از دادههای نادرست را پر کند. ستون فقرات آمار، «اعتماد» است و این اعتماد زمانی شکل میگیرد که مردم، کارشناسان و سیاستگذاران مطمئن باشند آنچه به عنوان داده ثبت شده، تصویری حقیقی از واقعیت جامعه است. تنها در چنین بستری است که آمار میتواند به چراغ راه آینده بدل شود.