جوان آنلاین: تازه دامادی که برای حمایت از همسرش در یک تصادف جزئی وارد عمل شدهبود، با شلیک اشتباهی راننده به قتل رسید. مأموران پلیس همچنین در جریان دو پرونده جداگانه اجساد دو مرد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند.
چندی قبل تلفنی به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران خبر رسید مرد جوانی در بزرگراه تهران – پردیس در درگیری به قتل رسیدهاست.
با اعلام این خبر، تیم جنایی به سرعت راهی محل حادثه شد و کنار بزرگراه با جسد خونین مرد جوانی به نام کامران روبهرو شدند که با شلیک گلولهای به قتل رسیدهبود.
تازه داماد
مأموران پلیس در محل حادثه دریافتند کامران تازه دامادی است که یک هفته قبل مراسم عروسیاش را برگزار کرده و ساعتی قبل در درگیری با راننده خودروی سواری به قتل رسیدهاست. همچنین مشخص شد ساعتی قبل همسر مقتول حین رانندگی با خودروی پژو سواری تصادف میکند و سپس تلفنی از شوهرش میخواهد به محل تصادف بیاید. تازه داماد خودش را به سرعت به محل تصادف میرساند و راننده خودرو هم در درگیری او را با شلیک گلوله به قتل میرساند.
اظهارات همسر مقتول
همسر مقتول که شاهد حادثه خونین بود، به مأموران گفت: «با خودرویم در حال رانندگی بودم و بزرگراه هم شلوغ بود که ناگهان خودروی جلویی ترمز زد و من از پشت به خودروی او زدم. راننده خودرو توقف کرد و خیلی عصبانی بود که ترسیدم و بلافاصله تلفنی به همسرم خبر دادم و او هم با موتورسیکلت به محل تصادف آمد. همسرم میخواست با راننده خودرو صحبت کند، اما او عصبانی بود و با هم درگیر شدند که ناگهان راننده خودرو اسلحه کمری از جیبش بیرون آورد و تیری به سمت شوهرم شلیک کرد. کامران خونین نقش بر زمین شد و من هم که لحظاتی با دیدن این صحنه شوکه شدهبودم، شروع به داد و فریاد و از رانندگان عبوری درخواست کمک کردم. چون ترافیک بود قاتل هم نتوانست فرار کند و لحظاتی بعد هم مأموران پلیس رسیدند و وی را بازداشت کردند.»
وی در پایان گفت: «ما یک هفته قبل عقد کردیم و تازه عروس و داماد بودیم، اما مرد عصبانی همسرم را از من گرفت و مرا عزادار کرد و الان به جای لباس عروسی باید لباس سیاه به تن کنم.»
اعتراف
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تیم جنایی قاتل ۵۰ساله را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کرد. متهم در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل تازه داماد اعتراف کرد. تحقیقات از متهم درباره این حادثه ادامه دارد.
کشف جسد در بزرگراه
دومین حادثه جنایی که چندی قبل اتفاق افتاد و تیم جنایی پلیس آگاهی تهران برای بررسی آن وارد عمل شدند، کشف جسد مرد جوانی در بزرگراه آزادگان در جنوب تهران بود.
آن روز رهگذری هنگام عبور از بزرگراه آزادگان متوجه جسد مردی کنار بزرگراه شد و تلفنی حادثه را به مأموران پلیس خبر داد. وی به مأموران گفت: «خانهام نزدیکی بزرگراه آزادگان است و دقایقی قبل از خودروی مسافرکشی پیاده شدم و کنار بزرگراه به صورت پیاده به سمت خانهام حرکت کردم. هنوز چند قدمی نرفته بودم که جسمی شبیه به انسان نظرم را کنار بزرگراه به خود جلب کرد. وقتی نزدیک شدم، دیدم مردی درازکش افتاده و ابتدا تصور کردم معتاد یا کارتنخواب است. کنجکاو شدم و کنارش رفتم که دیدم جسد خونین مردی در آنجا رها شدهاست و فهمیدم او به قتل رسیده و به پلیس خبر دادم.»
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران به محل حادثه رفتند. جسد متعلق به مرد جوان ناشناسی بود که به طرز مرموزی از پشت سر با شلیک گلولهای به قتل رسیدهبود.
تیم جنایی در بازرسی بدنی هیچ مدرک هویتی از مقتول پیدا نکرد و برای شناسایی هویت، جسد را به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل کرد.
همزمان با ادامه تحقیقات، پزشکی قانونی با گرفتن اثر انگشت هویت مقتول را مشخص و به پلیس اعلام کرد. جسد متعلق به مرد ۳۰ سالهای به نام بهزاد بود که چند سابقه خرید و فروش مواد مخدر در پروندهاش ثبت شدهبود. در حالی که بررسیها حکایت از آن دارد به احتمال زیاد مقتول به خاطر خرید و فروش مواد مخدر از سوی رقبایش به قتل رسیدهاست، مأموران پلیس تهران تحقیقات گستردهای را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل آغاز کردند. تحقیقات برای بر ملا شدن زوایای پنهان این حادثه ادامه دارد.
جسدی داخل فرش
سومین پرونده جنایی که در چند روز اخیر روی میز تیم جنایی پایتخت قرار گرفت، کشف جسد مرد جوانی در منطقه سوهانک در شمال تهران است که مأموران در تلاشند عامل قتل را شناسایی و بازداشت و زوایایی پنهان قتل را بر ملا کنند.
آن روز رهگذرانی با اداره پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند جسد مردی را کشف کردهاند.
وقتی مأموران به محل حادثه رفتند، با جسد خونین مردی داخل فرشی روبهرو شدند که با ضربات متعدد جسم نوک تیزی به قتل رسیدهبود. خون روی فرش حکایت از آن داشت چند ساعتی از قتل گذشته است.
مردی که با اداره پلیس تماس گرفته بود، گفت: «ساعتی قبل از خانهام بیرون آمدم و به بازار رفتم که چشمم به فرش کهنهای که پیچیده شده بود، افتاد. فکر کردم صاحب آن به خاطر اینکه فرش کهنه است، لازم نداشته و آن را بیرون انداختهاست، اما وقتی دوباره به خانه برگشتم اینبار متوجه آثار خونی روی فرش شدم. احتمال دادم جسد داخل فرش است و به آن نزدیک شدم و دیدم جسد مردی داخل فرش پیچیده شدهاست. آثار خون نشان میداد آن مرد به قتل رسیدهاست و بلافاصله با اداره پلیس تماس گرفتم و موضوع را خبر داد.»
تیم جنایی در بازرسی بدنی جسد، هیچ مدرک هویتی از مقتول کشف نکردند. همچنین مشخص شد مقتول لباس خانه به تن دارد، بنابراین این فرضیه برای مأموران قوت گرفت مرد جوان در خانهای به قتل رسیده و عامل یا عاملان قتل برای اینکه ردی از خود به جای نگذارند، جسد را داخل فرشی پیچانده و به این مکان منتقل و رها کردهاند. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی برای شناسایی هویت، مأموران در تلاشند تا قاتل یا قاتلان را شناسایی و دستگیر کنند. همچنین بازپرس جنایی به کارآگاهان دستور داد با بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه و اطراف آن، تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل ادامه دهند.
قتل اشتباهی
سعید قاتل تازه داماد، در آخرین بازجوییها ادعا میکند مرد جوان را اشتباهی به قتل رسانده و تصور میکرده او از سوی فرد یا افرادی که با او اختلاف دارند، برای قتلش اجیر شدهاست.
سعید با مقتول اختلاف داشتی؟
نه، اصلاً او را نمیشناختم و تا همان لحظه حادثه او را ندیده بودم. کاش آن روز کمی دیرتر از خانهام بیرون میآمدم و او الان زنده بود و من هم قاتل نبودم.
چرا او را به قتل رساندی؟
باورش سخت است. من او را اشتباهی گرفتم و گرنه با او هیچ اختلافی نداشتم. فقط یک تصادف جزئی با همسرش داشتم که اصلاً نیازی به درگیری نداشت و میشد از آن گذشت، اما وقتی با مرد جوان روبهرو شدم و تصورات غلطی که از رفتار همسرش داشتم، احتمال دادم او برای قتل من اجیر شدهباشد. به همین دلیل پیشدستی کردم و او را به قتل رساندم.
چرا تصور میکردی او برای قتل شما اجیر شدهاست؟
من مدتی است با چند نفر اختلاف دارم. البته اختلاف ما مالی است و آنها هم افراد شروری هستند. بارها مرا تهدید به مرگ کردهبودند و میگفتند از من انتقام میگیرند. من هم همیشه هول و هراس داشتم که آنها فرد یا افرادی را برای قتل من اجیر نکردهباشند. آن روز اشتباه فکر کردم و مرد جوان را بیگناه به قتل رساندم و الان هم پشیمان هستم.
درباره روز حادثه توضیح بده که چه شد این تصور غلط به فکرت رسید؟
داخل بزرگراه با خودرویم در حال رانندگی بودم که خودرویی از پشت با من برخورد کرد. راننده خودرو زن جوانی بود و من میدانستم مقصر است، چون از پشت با من تصادف کردهبود، اما او به من اعتراض کرد. از رفتار او ناراحت شدم و در همین حین دیدم تلفنی با یک نفر صحبت میکند و از او میخواهد هر چه سریعتر خودش را به محل برساند. او آدرس محل تصادف را هم داد و لحظاتی بعد مرد جوانی با موتورسیکلت به محل آمد. نمیدانم چه شد که به رفتار آنها مشکوک شدم و احتمال دادم زن و مرد جوان هر دو برای قتل من اجیر شدهاند. همین موضوع باعث شد اسلحهام را از داخل خودرویم بردارم و به سمت مرد جوان شلیک کنم. تیر به قسمت حساس بدنش برخورد کرد و او را به قتل رساند. الان فکر میکنم چه اشتباه بزرگی را مرتکب شدهام.
چرا اسلحه همراه خودت داشتی؟
از روزی که با آن چند نفر اختلاف مالی پیدا کردم و آنها مرا تهدید به قتل کردند، اسلحهای خریدم تا اگر بخواهند به جانم سوءقصد کنند، از آن استفاده کنم. کاش اسلحه نمیخریدم و کاش اشتباه نمیگرفتم.
خبر داری مقتول تازه داماد بود؟
وقتی به اداره پلیس منتقل شدم، فهمیدم آنها زن و شوهر بودند و مقتول هم تازهدامادی بوده که یک هفته قبل همسرش را عقد کردهاست. الان این موضوع مرا بیشتر آزار میدهد و عذاب وجدان رهایم نمیکند، اما باور کنید من او را اشتباهی به قتل رساندم و به همین خاطر خودم را نمیبخشم که جان تازه دامادی را گرفتم.
حرف آخر؟
پشیمانم.