جوان آنلاین: شامگاه یکشنبه چهارم خردادماه، اعضای خانوادهای سراسیمه به اداره پلیس شهرستان اسلامشهر رفتند و از گم شدن ناگهانی دختر ۲۴ سالهشان به نام الهه شکایت کردند.
یکی از اعضای خانواده دختر گمشده به مأموران گفت: «الهه ناخنکار است و همراه خواهرش در یک سالن زیبایی در سعادتآباد تهران کار میکند. امشب او یک ساعت زودتر از محل کارش خارج شد تا به خانه بیاید و از برادر معلولش نگهداری کند، چون مادرش نوبت دکتر داشت، اما الان چند ساعتی میشود که از او بیخبریم.»
وی ادامه داد: «الهه تلفنی به مادرش گفته بود از میدان آزادی سوار خودروی سواری شده و دوباره تماس گرفته بود که در میدان نماز است و به زودی به خانه میرسد، اما از آن دقیقه به بعد تلفن همراهش را جواب نداد و بعد هم تلفنش خاموش شد.»
درخواست کمک از مردم
با اعلام خبر گم شدن ناگهانی دختر جوان، مأموران پلیس شهرستان اسلامشهر تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از الهه گمشده آغاز کردند. بررسیها و گفتههای خانواده دختر گمشده حکایت از آن داشت، الهه عصر روز حادثه وقتی از محل کارش بیرون میآید در میدان آزادی برای رفتن به اسلامشهر سوار یک خودروی مسافرکش میشود. وی در مسیر چندین بار با اعضای خانوادهاش تماس میگیرد و در آخرین تماس به مادرش میگوید «به میدان نماز اسلامشهر رسیدم و تا یک ربع دیگر به خانه میرسم» و پس از آن تماس به طرز مرموزی ناپدید میشود. مأموران در بررسیهای فنی هیچ ردی از الهه و خودرویی که سوار آن شده بود، به دست نیاوردند. حدود شش روز از گم شدن دختر جوان گذشته و پلیس شهرستان اسلامشهر هم به نتیجهای نرسیده بود، اما خانواده الهه همچنان نگران سرنوشت دخترشان بودند که عکس و فیلمهای او را در فضای مجازی منتشر و از مردم برای پیدا کردن دخترشان درخواست کمک کردند.
اظهارات عموی الهه
علی حسیننژاد، عموی الهه که در فضای مجازی از مردم درخواست کمک کرده بود، گفت: «دختر برادرم لیسانس حسابداری دارد و در سالن زیبایی همراه خواهر بزرگترش کار میکند. او هر روز با خواهرش که ماشین دارد رفت و آمد میکرد، اما روز حادثه برای اینکه زودتر به خانه برسد و از برادر معلولش نگهداری کند، یک ساعت زودتر از محل کارش بیرون میآید و ناپدید میشود. ما خودرویی که او را تا میدان آزادی برده بود، پیدا کردیم، اما پس از آن متوجه نشدیم الهه سوار چه خودرویی شده است. پرونده در دادسرای شهرری در حال بررسی است، اما ما درخواست داریم پلیس آگاهی تهران برای پیدا کردن الهه به ما کمک کند.»
تیم ویژه پلیس آگاهی تهران
با درخواست خانواده الهه از مردم، به سرعت عکسها و فیلمهای دختر گمشده در فضای مجازی دست به دست شد و موجی از نگرانی و ابراز همدردی را در پی داشت. خبر تلخ این حادثه واکنشهای گستردهای را بهدنبال داشت و از آنجایی که احتمال میرفت الهه در محدوده تهران ناپدید شده باشد، تیم ویژهای از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران برای پیدا کردن دختر جوان وارد عمل شدند. بدین ترتیب تحقیقات گسترده پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس جنایی زیر نظر سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. مأموران با تلاش شبانهروزی و طاقتفرسا در بررسیهای علمی و تخصصی موفق شدند خودرویی را که الهه روز حادثه از میدان آزادی برای رفتن به اسلامشهر سوار آن شده بود، شناسایی کنند. خودروی شناسایی شده سمند نقرهای با پلاک یکی از شهرستانها بود که بررسیها نشان داد پس از وقوع این حادثه دیگر ترددی در داخل شهر نداشته است. مأموران احتمال دادند راننده خودرو، دختر گمشده را به دلایلی ربوده و پس از آن خودرویش را در پارکینگی پارک کرده تا ردی از خود بهجا نگذارد.
پایان تلخ تراژدی الهه
مأموران پلیس در ادامه بررسیهای خود صاحب خودرو را شناسایی و بلافاصله او را بازداشت کردند، اما مشخص شد روز حادثه خودروی سمند در اختیار برادرش به نام بهمن فرزانه بوده است. متهم در بازجوییها اعلام کرد اکثر روزها خودرویش را برای مسافرکشی در اختیار برادرش بهمن قرار میدهد. بدین ترتیب مأموران به محل زندگی بهمن در اسلامشهر رفتند، اما دریافتند وی پس از حادثه محل زندگیاش را ترک کرده و به مکان نامعلومی گریخته است. مأموران پلیس پس از کشف خودروی سمند در پارکینگی در شرق تهران، مخفیگاه بهمن را در حوالی بزرگراه نواب شناسایی و وی را عصر چهارشنبه ۱۴ خردادماه و پس از گذشت ۱۰ روز از حادثه دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجوییها ابتدا جرم خود را انکار کرد، اما مأموران پلیس در بازجوییهای فنی و استفاده از شیوه و شگردهای خاص راز قتل الهه را برملا کردند. بهمن اعتراف کرد شب حادثه الهه را که به عنوان مسافر سوار کرده، بهخاطر سرقت تلفن همراهش به قتل رسانده و جسد او را در بیابانهای اطراف فرودگاه امام رها کرده است. بدین ترتیب مأموران همراه متهم به محل رها شده جسد رفتند و جسد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند.
نالههای سوز و گداز
صبح روز پنجشنبه ۱۵ خردادماه خبر قتل الهه و دستگیری قاتل آن از سوی پلیس آگاهی تهران اطلاعرسانی شد. قاتل که به همراه برادرش به پلیس آگاهی منتقل شده بود و خانواده الهه هم که تا ساعتی قبل هنوز امیدشان را برای در آغوش گرفتن دخترشان از دست نداده بودند، با شنیدن این خبر به پلیس آگاهی آمده بودند. تعدادی از اقوام و دوستان و همکاران الهه هم پشت در پلیس آگاهی بودند. نالههای سوز و گداز اعضای خانواده دختر به قتل رسیده به گوش میرسید. دوستان و بستگانش هم اشکهایشان جاری بود و از سرنوشت تلخ الهه که مرد مسافرکشنمایی برای او رقم زده بود، در شوک بودند. داستان زندگی دختر جوان با مرگ او پایان یافته بود و در نهایت اعضای خانواده الهه و دوستانش با دلی پر از غم و اندوه آنجا را ترک کردند.
۴۸ ساعت تلاش شبانهروز
قاضی شکیبنژاد، بازپرس دادسرای امور جنایی پایتخت به «جوان» گفت: «اعضای خانواده دختر جوان ابتدا در دادسرای اسلامشهر اعلام مفقودی کرده بودند که پس از آن پرونده به دادسرای فشافویه ارجاع شد. از آنجایی که تحقیقات نشان میداد وی آخرین بار در میدان آزادی سوار خودرو شده و این احتمال میرفت که حادثه در محدوده تهران رخ داده باشد، پرونده برای رسیدگی به دادسرای امور جنایی تهران ارسال و دستور رسیدگی فوری برای پیدا کردن ردی از دختر گمشده صادر شد. پس از آن مأموران با تلاش شبانهروزی و در مدت ۴۸ ساعت موفق به شناسایی قاتل و دستگیری او شدند.»
بازسازی صحنه قتل
سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت هم به «جوان» گفت: «پس از اینکه پرونده در اختیار تیمی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت، تحقیقات گستردهای درباره این حادثه آغاز و خوشبختانه خیلی زود راز این حادثه برملا و قاتل بازداشت شد.» وی ادامه داد: «به شهروندان توصیه میشود برای رفتن به مقصد خود از تاکسی استفاده کنند و سوار خودروهای عبوری نشوند و اگر به هر دلیلی سوار خودروهای عبوری مسافرکش شدند حتماً از پلاک خودرو و چهره راننده عکس و فیلم تهیه و برای اعضای خانوادهشان ارسال کنند. همچنین چنانچه به مورد مشکوکی برخورد کردند، بلافاصله از طریق شماره ۱۱۰ پلیس را در جریان قرار دهند.»
سردار گودرزی با اعلام اینکه ظهر روز شنبه ۱۷ خردادماه، صحنه قتل از سوی متهم بازسازی میشود، ادامه داد: «از آنجایی که احتمال میرود متهم جرائم دیگری را هم مرتکب شده باشد، چنانچه بازپرس جنایی تأیید کند، تصویر بدون پوشش وی برای شناسایی شکات احتمالی در فضای مجازی منتشر خواهد شد.»
وی در پایان گفت: «کلیپهایی از متهم هنگام دستگیری پخش شده که مأموران برای گرفتن اعتراف از او از شگردها و شیوههای خاص خود استفاده میکنند تا زودتر به نتیجه برسند. این گفت و شنودها که در فضای مجازی پخش میشود شاید از نظر مردم سنگین یا عجیب به نظر برسد، اما اینها شگردهای پلیسی است و اگر این صحبتها با متهم انجام نمیشد شاید ماهها طول میکشید تا جسد الهه پیدا شود.»
سوگواری در پلاک ۱۵۸
پلاک ۱۵۸ در کوچه یازدهم شهرک قائمیه اسلامشهر تا ۱۳ روز قبل محل زندگی الهه بوده که همراه مادر، پدر، خواهر و برادر کوچکترش زندگی میکرد، اما حالا محل سوگواری اوست که بستگان، همسایه و دوستان برای تسلیت و ابراز همدردی به آنجا مراجعه میکنند. صبح روز جمعه ۱۶ خردادماه وسط کوچه در نزدیکی خانه سه طبقهای که طبقه اول آن محل زندگی خانواده الهه است، چند کارگر در حال نصب داربستی هستند تا بنرهای عزاداری را روی آن نصب کنند. چند مرد سیاهپوش جلوی در پارکینگ ورودی ساختمان دست به سینه ایستادهاند و به افرادی که برای تسلیت وارد خانه میشوند، خوشامد میگویند. عموی مقتول هم در میان این افراد است، اما حاضر نیست گفتوگویی انجام دهد و میگوید خانواده الهه هم حال و حوصله گفتوگو ندارند. او میگوید هنوز پلیس روز تحویل جسد را به ما اعلام نکرده، به همین دلیل دقیق نمیدانیم مراسم کفن و دفن چه زمانی است. خانه پدری الهه تا ابتدای خیابان حدود هزار متری فاصله دارد و به نظر میرسد مقتول شب حادثه قصد داشته در ابتدای خیابان از خودروی مرد مسافرکشنما پیاده شود که به طرز دلخراشی به قتل میرسد.
گفتوگو با متهم/ بازداشت قاتل در قهوهخانه
قاتل مرد ۲۷ سالهای به نام بهمن است که چند سابقه درگیری در پروندهاش ثبت شده و حتی به زندان هم رفته است. وی پس از قتل، زندگی عادیاش را ادامه میدهد، اما وقتی در فضای مجازی با عکس و فیلمهای الهه روبهرو میشود در قهوهخانهای مخفی میشود.
بهمن سابقه داری؟
چند سابقه درگیری و زد و خورد دارم.
شب حادثه مقتول را از کجا به عنوان مسافر سوار کردی؟
من با خودروی برادرم مسافرکشی میکنم. البته به صورت نوبتی مسافرکشی میکنیم. مثلاً چند روز خودرو در اختیار من و چند روز هم در اختیار برادرم. شب حادثه در میدان آزادی منتظر مسافر بودم که دختر جوانی به مقصد اسلامشهر سوار خودرویم شد. حدود ۱۵ دقیقهای منتظر ماندم تا مسافر سوار کنم، اما مسافری نیامد و دختر جوان به من گفت که عجله دارد و خودرو را به صورت دربست تا اسلامشهر کرایه کرد و من هم به طرف مقصد به راه افتادم.
چه شد که تصمیم گرفتی او را به قتل برسانی؟
وقتی او را به صورت دربستی سوار کردم در میانه راه وسوسه شیطانی به سراغم آمد، اما در نزدیکی خانهشان با دیدن تلفن همراهش تصمیم گرفتم تلفن همراهش را سرقت کنم. او در مقابلم مقاومت کرد و تلفن همراهش را به من نمیداد که با چاقو چند ضربه به قفسه سینهاش زدم. البته وقتی با او درگیر شدم به من گفت خلافکار که عصبانی شدم و چاقویی را از جیبم بیرون آوردم و به او ضربه زدم.
چطور در پایان مسیر متوجه شدی تلفن همراهش گرانقیمت است؟
وقتی سوار شد یکی، دو بار در مسیر تلفنی با خانوادهاش صحبت کرد، اما تلفن معمولی در دست داشت تا اینکه به اسلامشهر رسیدیم و در میدان نماز به من گفت خیلی عجله دارد و پول بیشتر میدهد تا او را به نزدیکی خانهشان برسانم و من هم قبول کردم. مقتول تلفن همراهش را از کیفش بیرون آورد تا از طریق موبایلبانک کرایهاش را پرداخت کند که ناگهان چشمم به تلفن همراه آیفونش افتاد. آنجا بود که فهمیدم دو دستگاه تلفن همراه دارد. همان لحظه تصمیم گرفتم تلفن همراه گرانقیمتش را سرقت کنم.
چرا جسد را به بیابانهای اطراف فرودگاه بردی؟
احتمال میدادم که کسی آنجا رفت و آمد نمیکند و جسد را پیدا نمیکنند، از طرفی هم به بیابانهای آنجا نزدیک بودم.
پس از اینکه جسد را رها کردی، کجا رفتی؟
به محل زندگیام برگشتم. البته خیلی ترسیده بودم، اما سعی میکردم روال زندگی عادیام را ادامه بدهم تا کسی به من مشکوک نشود. مثلاً پیش دوستانم میرفتم. به قهوهخانه میرفتم و قلیان میکشیدم یا کارهای روزمرهام را انجام میدادم.
کی متوجه شدی پلیس دنبالت است؟
پس از چند روز که خانوادهاش عکس و فیلمهای الهه را در فضای مجازی منتشر و از مردم درخواست کمک کردند، ترسم بیشتر شد و فهمیدم که پلیس دنبال من است.
بعد چه کار کردی؟
از خانهام در اسلامشهر فرار کردم و مخفی شد.
کجا مخفی شدی؟
قهوهخانهای در حوالی بزرگراه نواب است که متعلق به یکی از بستگان دورم است. بالای قهوهخانه اتاقکی مثل انباری دارد که خرت و پرتهای قهوهخانه را آنجا انبار کردهاند. در این چند روز آنجا مخفی شده بودم، یعنی شبها آنجا میخوابیدم. به صاحب قهوهخانه گفته بودم که صاحبخانه جوابم کرده و تا زمانی که خانه اجاره کنم در آنجا بمانم و در این مدت هم در آنجا مخفی شده بودم.
تنها زندگی میکردی؟
بله تا قبل از اینکه همسرم از من جدا شود با همسرم بودم و وقتی او جدا شد، تنها زندگی میکردم.
کی جدا شد و دلیلش چه بود؟
با هم اختلاف داشتیم. او حدود شش ماه قبل جدا شد و رفت.
خودروی سمند را چکار کردی؟
خودرو را به برادرم تحویل دادم و او هم به خانه یکی از دوستانش در یکی از خیابانهای شرقی برد و در آنجا پارک کرد.